آمانو،پارچین و پرونده هسته ای ایران
آژانس حاضر نیست به ایران هیچ امتیازی بدهد
دیپلماسی ایرانی: مدتی است که بار دیگر آژانس بر موضوع بازرسی از پارچین متمرکز شده و اصرار زیادی دارد تا از این مجموعه نظامی بازدید بعمل آورد. خبرگزاری ها و سایت های خبری مختلف نیز مکرراً مطالبی را در خصوص این موضوع منتشر کرده اند. این نوشتار به برخی از حقایق موجود در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران در این خصوص می پردازد:
الف) در خصوص اصرار آژانس و استدلال های جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اینکه دسترسی بایستی در یک چارچوب مشخص باشد از طرف برخی مطبوعات غربی پذیرفته شده می باشد. نمونه آن مقاله اخیر کریستین ساینس مانیتور به تاریخ 20 آوریل 2012 به قلم Scott Peterson می باشد که موضع خصمانه آژانس را مورد سرزنش قرار داده و از قول هاینس بلیکس، بازرس سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی می نویسد: "هیچ کشوری اجازه بازرسی از سایت های نظامی اش را نمی دهد. در حالیکه ایرانی ها بیشتر از سایر کشورهای جهان در این زمینه آغوش خود را باز کرده اند."
ب) پیرامون موضوع اصرار آژانس بر محوریت پارچین در پرونده هسته ای ایران، موارد ذیل قابل ارائه است:
هدف از بازدید از پارچین، حل و فصل « ابعاد احتمالی نظامی» در پرونده هسته ای ایران نمی باشد بلکه هدف اصلی، کسب اطلاعات تکمیلی از یک مجموعه نظامی است که مستقیماً مرتبط با موضوع امنیت ملی ج.ا.ایران می باشد. شواهد و قرائن این موضوع نیز به این شرح است:
1- آژانس در بند 49 گزارش نوامبر 2011 خود ادعا می کند که ایران در سال 2000 اقداماتی را در پارچین انجام داده است و در بند 50 این گزارش نیز تصریح دارد که در سال 2005، آژانس توانسته است دو بار از محل هایی به انتخاب آژانس در پارچین بازرسی به عمل آورد و هیچ چیزی که نشان دهنده ادعای آژانس باشد نیز یافت نشد. اکنون آژانس ادعا می کند که در سال 2005 محلی را به اشتباه انتخاب کرده اند! اینک این سئوال مطرح است که چگونه آژانس در سال 2005 نتوانست بر اساس اطلاعات ماهواره ای و اطلاعات ارائه شده از سوی برخی کشورهای عضو، اقدامات ادعایی در سال 2000 توسط ایران را تأئید کند؛ اما اکنون مدعی است در جای دیگری این اقدامات انجام گرفته است؟ این ادعای آژانس چه معنایی دارد؟ آژانس محل های مورد نظر را به انتخاب خود مورد بازدید قرار داد .آیا این به معنای آن نیست که قصد آژانس از بازدید از پارچین، کسب اطلاعات در خصوص فعالیتهای نظامی متعارف جمهوری اسلامی ایران برای رویارویی در تهدیدات احتمالی آینده علیه کشورمان می باشد؟! دلیل بر این مدعا نیز این است که طی مذاکرات ژانویه, هنگامی که از آقای ناکارتس سئوال شد چه تضمینی وجود دارد که اگر این محل را هم بازدید کردید و چیزی نیافتید؛ مجدداً این ادعا مطرح نشود که مکان را اشتباهی انتخاب کرده اید؟! ناکارتس پاسخ داد که هیچ تضمینی وجود ندارد.
2- در مذاکرات ژانویه و فوریه 2012 ایران و آژانس، هنگامی که به آژانس اعلام شد ج.ا.ایران یکبار برای همیشه به آژانس دسترسی بازدید از پارچین را می دهد و آژانس نیز پس از آن پرونده را مختومه اعلام کند؛ مسئول تیم اعزامی آژانس به ایران، با گستاخی و بدون در نظر گرفتن اصول حاکمیتی ج.ا.ایران، اظهار نمود: «تعداد بازدید ها و محل های مورد نظر در اختیار آژانس است و به هر تعداد که لازم بدانیم و از هر محل که نیاز باشد، ایران باید اجازه بازدید دهد.» در پشت این سخنان علاوه بر قصد تحقیر جمهوری اسلامی ایران، هدف دیگری نیز قرار گرفته که همانا نابودی نهایی توانمندی های دفاعی کشورمان می باشد. تصور کنید ایران درخواست آژانس برای بازدید مراکز نظامی را در هر زمان و هر محلی که مورد درخواست آژانس بود را اجابت کند؛ بدون اینکه هیچ عذرخواهی در کار باشد و حتی هیچ نتیجه ای برای بستن پرونده در بر داشته باشد؛ آیا نتیجه ای جز تکمیل اطلاعات غرب از آخرین وضعیت دفاعی جمهوری اسلامی ایران در بردارد؟ اگر غیر از این است؛ چرا آژانس در مذاکرات ژانویه و فوریه حاضر نشد در ازاء بازدید از پارچین، کوچکترین امتیازی به ایران بدهد. امتیازی که از آژانس خواسته شد؛ این بود که آژانس حداقل با یکبار بازدید از محل مورد نظر خود در پارچین، به پرونده اتهامات در خصوص این مجموعه خاتمه دهد. هر چند تجربه بازدید سال 2005 آژانس از پارچین نشان داد که اگر این بار هم آژانس در این زمینه قولی به ایران می داد؛ چندان نمی توانستیم به این قول امیدوار بمانیم زیرا آژانس پس از بازدید ژانویه 2005 از پارچین در خواست نمود تا از محل دیگری در پارچین بازدید به عمل آید و به ایران قول داد که متعاقب بازدید دوم، پرونده را برای همیشه مختومه اعلام کند و لذا با این شرط برای بار دوم در نوامبر 2005 این درخواست عملی شد اما بار دیگر شاهد هستیم که آژانس به بهانه دیگری قصد ورود به پارچین و متعاقب آن دیگر مراکز مربوط به امنیت ملی ج.ا.ایران را دارد.
3- شاهد دیگر بر سوء نیت آژانس این است: روزنامه آلمانی « دی ولت» در اوایل فوریه 2011 یعنی بین دور اول و دور دوم مذاکرات ایران و آژانس، مقاله ای را تحت این عنوان چاپ کرد: « اسرائیل چگونه می تواند برنامه اتمی ایران را نابود کند.» در این مقاله ضمن تکرار ادعاهای دروغین آژانس در خصوص انجام فعالیتهای نظامی هسته ای و اشاره به اهمیت و ضرورت نابود ساختن پارچین، اذعان نموده که «آژانس طی دو بازدید خود از پارچین در سال 2005، از محل های بی اهمیتی بازدید نموده است لذا بایستی مجدداً به آنجا رفته و اطلاعات دقیقی بدست آورد.»
این قرائن نشان می دهد که آژانس بین المللی انرژی تلاش دارد که به هر طریق ممکن ادعاهای امریکا و رژیم صهیونیستی را تکرار نموده و با مشروعیت بخشیدن به این ادعاها ( ابعاد احتمالی نظامی در برنامه هسته ای ایران) به مجتمع های نظامی از جمله پارچین دست یافته و اطلاعات خود را برای بمباران احتمالی آنها در آینده تکمیل نماید و حل و فصل پرونده هسته ای ایران و موضوع ابعاد نظامی احتمالی نیز بهانه ای بیش نیست.
نباید از این واقعیت تاریخی غفلت نمود که طبق اسناد موجود، آژانس در زمان انجام بازرسی های خود از عراق در زمان رژیم بعثی عراق تحت فشار سنگین آمریکا قرار داشت. سیا توانسته بود در تیم اعزامی به عراق برای راستی آزمایی فعالیتهای این کشور در زمینه سلاحهای کشتار جمعی موسوم به آنسکام، اعضاء مورد نظر خود را جای دهد و بطور مثال چند مهندس ساختمان را در تیم بگنجاند. اکنون به شدت این ظن وجود دارد که هدف نهایی آمریکا از بازدید پارچین، اجرای چنین سناریویی است.
4- آژانس همواره به این بهانه که «اسرائیل عضو NPT نیست»؛ از ورود به پرونده توانمندی های هسته ای رژیم اشغالگر قدس به طور جدی خودداری نموده است. در این صورت جمهوری اسلامی ایران نیز می تواند و این حق را دارد که اعلام کند درخواست بازدید از پارچین فراتر از تعهدات مندرج در پادمان و حتی فنی پروتکل الحاقی است و ایران نیز بنابر مصوبه مجلس شورای اسلامی عضو این پروتکل نمی باشد. این معیارهای دوگانه آژانس و کشورهای غربی چگونه قابل توجیه است؟
5- رسانه های غربی ادعا نموده اند که ایران در پارچین مشغول پاکسازی است. آمانو نیز بدون اینکه دلیلی داشته باشد این ادعا را تأیید نمود. نکته قابل توجه این است که بعداً مشخص شد فعالیتهای ادعایی آژانس چیزی جز «جاده سازی » نبوده است. این موضوع کاملاً اعتبار آژانس را خدشه دار کرده و لذا جمهوری اسلامی ایران حق دارد که به « بی طرفی»، « حرفه ای بودن» و « ماهیت فنی کار آژانس» بی اعتماد باشد. آمانو با خط گرفتن از آمریکا و با ارائه چنین ادعاهایی، قصد بحرانی کردن وضعیت موجود در پرونده هسته ای ایران را دارد. هدف نهایی از چنین ادعاهای سخیف، صرفاً فشار آوردن به ایران برای تن دادن به خواسته های نامشروع غرب در خصوص پرونده هسته ای ایران از طریق بزرگنمایی یک تهدید ساختگی کاملاً دروغین با نام « بمب اتم ایرانی» و ایجاد جو مناسب در بین افکار عمومی جهان است.
ج- دو نکته دیگر نیز در مورد مذاکرات هسته ای ایران و غرب قابل تأمل به نظر می رسند: یکی این واقعیت تلخ که آژانس همواره از ارائه اسناد ادعایی خود به ایران خودداری نموده به این بهانه که یک کشور عضو که این اسناد را در اختیار آژانس قرار داده است؛ اجازه نشان دادن ( و نه در اختیار ایران گذاشتن) اسناد را نداده است. این مهم در زمان مدیرکلی آقای البرادعی در آژانس، در گزارش های آژانس در سال های 2008 تا 2010 مورد اشاره قرار گرفته است. چنانچه آژانس ادعایی در زمینه وجود فعالیتهای نظامی هسته ای در پارچین دارد باید اسناد خود را ارائه نماید. اسنادی که اصالت آنها مورد تردید نباشد. این سئوال مطرح است که اگر آژانس اظهار می نماید که اطلاعات دریافتی و اسناد موجود، « به طور کلی معتبر هستند»؛ چرا از ارائه آن به ایران خودداری می نماید؟ جالب اینجاست که وقتی از آقای ناکارتس درخواست سند شد پاسخ داد: "مگر اینجا دادگاه جنایی است که درخواست سند می کنید؟! سند ما ادعای یک کشور است و شما باید به ما اعتماد داشته باشید!!!"دومین نکته اینکه چرا آمانو قبل از ارائه گزارش نوامبر خود به شورای حکام، ابتدا در آمریکا با مسئولین آن کشور دیدار نمود و چرا کاترین اشتون بعد از مذاکرات استانبول و در فاصله باقی مانده تا مذاکرات بغداد در خرداد ماه آینده، از تل آویو دیدار می کند؟ آیا خط دهنده اصلی آژانس، آمریکا و اسرائیل هستند؟ اسناد ویکی لیکس چنین گمانی را تأئید می کند.
نظر شما :