کلید در روابط تهران- قاهره در دست کیست؟
انتخابات مصر و روابط با ایران
این نوشتار طبق همین فرضیه؛ نخست با نشان دادن بیوگرافی کاملی از شخصیتهای اصلی حاضر در رقابتهای انتخاباتی، امکان سنجی روابط قاهره و تهران را به سوی افق ومسیری روشن نشان خواهد داد.
انتخابات ریاست جمهوری2012م که نشاندهنده سیمای مصر جدید در صحنه روابط بینالملل است، بزودی برگزار خواهد شد. در این میان، با رد صلاحیت جمع زیادی از نامزدین ریاست جمهوری از عمر سلیمان گرفته تا خیرت الشاطر، رقابت میان میان کاندیدای 13 نفره محدود شده که در این میان 4 نفر از این تعداد در صدر توجهات زیاد قرار دارند. نزدیک به 500 هزار مصری واجد شرایط در این انتخابات در کشورهایی همچون، عربستان با 260 هزار، کویت 150 هزار زندگی میکنند که آرای آنان تاثیر بسزایی در این انتخابات دارد. برای بررسی بیوگرافی نامزدهای مطرح بهتر است تا مروری کوتاه بر شخصیت وزندگی سیاسی آنها داشته باشم. برمبنای ماده 56 قانون اساسی مصر 1971 ریاست جمهوری دارای صلاحیتهای گستردهای در داخل و به مثابه نماد خارجی کشور مصر محسوب میشود لذا، روی کارآمدن هریک از این شخصیتها میتواند سیاست خارجی وروابط خارجی مصر جدید را مشخص سازد. در این میان، با روی کار آمدن هریک ازچهار شخصیت مهم ذیل، سوگیری سیاست خارجی مصر در قبال جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود؟
الف)عمر موسی: ایشان متولد اکتبر 1936م، دارای لیسانس حقوق از دانشگاه قاهره در سال1957م است. وی در سال 1974 به عنوان مشاور وزارت خارجه مصر وقبل از آن، در قالب هیات نمایندگی مصر در سازمان ملل متحد مشغول به کار بوده است. موسی در سال 1991م، به عنوان وزیر خارجه مصر به مدت ده سال تا سال 2001م در دولت مبارک منصوب بود. بالاخره وی در سال 2001 تا به عنوان دبیر کل اتحادیه عرب تعیین و پس از انقلاب 25 ژانویه 2011م به عنوان یکی از مدافعان انقلاب با هدف بر تن کردن ردای ریاست جمهوری وارد کارزار انتخاباتی شد. جریان طرفدار ارتش در مصر، لیبرالها همچون حزب الوفد الجدید؛ جریان صوفی، وبخش عمدهای از قبطیها و حتی بخشی از کشاوزران و کارگران از عمر موسی حمایت میکنند. با روی کارآمدن موسی احتمالا، روابط ایران ومصر در سایه برخی مولفههای قدیمی همچون بحث جزایر سهگانه، نقش ونفوذ ایران در عراق، تحولات سوریه، وبالاخص نوع روابط ایران با عربستان سعودی گشایش چندانی نخواهد یافت. پس عمر موسی نمیتواند کلید در ورابط گرم میان قاهره- تهران باشد. درکل گفتمان سیاست خارجی عمر موسی در قبال ایران ترکیبی از تاکتیک همکاری وراهبرد دلهره خواهد بود.
ب)احمد شفیق: ایشان متولد1946 م و فارغ التحصیل دانشکده هوایی در سال1964 است. وی در سال 1991م تا 1996 رئیس ارکان نیروهای هوایی بوده است. شفیق تا سال 2002 وزیر راه وترابری بوده که با وقوع انقلاب پس از عصام شرف به عنوان نخست وزیر از سوی ارتش منصوب گردید. جریانهای رژیم سابق و روسای ارتش از ایشان حمایت میکنند. با روی کارآمدن احمد شفیق، روابط تهران با قاهره به شکل بهتری از این چه امروز شاهدیم نخواهد بود. احمد شفیق تابع گفتمان مبارک و احمد ماهر وزیر خارجیه سابق مصر بوده و از استراتژی مهار ایران در منطقه پیروی میکند. شفیق بدترین گزینه در قاموس سیاست خارجی ایران در برابر مصر جدید است.
ج) عبد المنعم أبو الفتوح، وی یکی از جدیترین نامزدهای ریاست جمهوری مصر ویکی از سرسختترین مخالف رژیمهای مبارک وانورسادات است. عبدالمنعم، متولد1951 در محله قدیمی الملک صالح مصر وابسته به استان المنوفیة است. فعالیت سیاسی وی به عضویت در مکتب الارشاد وابسته با اخوان المسلمین در سال 1987م است. ایشان موفق به تایید جمعآوری 30 هزار رایدهنده شد. بهعلاوه او با کسب تایید 30 درصد از اعضای مجلس مردمی، از سوی کمیته عالی انتخابات مصر به عنوان یکی از نامزدین واجد صلاحیت اعلام شد. ابوالفتوح،عضو مکتب الإرشاد اخوان المسلمین از سال1987 تا2009 بدلیل اعلام برای حضور در انتخابات در ژانویه 2011 از سوی اخوان اخراج گردید. حتی در این میان، محمد بدیع مرشد عام اخوان المسلمین ازایشان حمایت می کرد ولی با توافق اخوان برای معرفی خیرت الشاطر، اختلافات درونی این جریان سیاسی اشکارگردید. او خود را شخصیتی محافظهکار و طرفدار تجمیع آرای میان چپها، لیبرالها واسلامگراها معرفی میکند. او در مناظره تلویزیونی با عمر موسی در کانال مصری "دریم" اسرائیل را دشمن خطاب و معاهده کمپ دیوید را باطل اعلام کرد. پایگاه حمایت اجتماعی وی از وائل غنیم از حرکت 6 آوریل گرفته تا فهمی هویدی و مهمتر از همه شیخ یوسف القرضاوی است. این پزشک اسلامگرای مصری ودبیرکل اتحادیه پزشکان مصر، دربرخی نظر سنجیهای مصری- السیاسه الدولیه، بیش از 33 درصد از اراء را از آن خود کرده است. همچنین جوانان اخوان و بخشی عمدهای از سلفیها همچون حزب النور و الدعوة السلفیة از عبدالفتوح حمایت کرده اند. در این میان دکتر کمال حبیب متخصص جنبشهای اسلامی معتقد است که پس از رد صلاحیت حازم ابواسماعیل از جریان سلفی، ارای این جریان میان محمد مرسی وابوالفتوح تقسیم میشود. با رویکارآمدن عبدالفتوح، میتوان شاهد شروع ماه عسل جدید در روابط میان ایران و مصر بود. عبدالفتوح علاقهی چندانی به ورود مصر به قضایایی همچون جزایر سهگانه نداشته و بر مسئله فلسطین تاکید ویژهای دارد. وی تنها بدلیل حمایت برخی سلفیها از وی بحث مهار نفوذ شیعه در مصر را مطرح میکند. درکل گزینه عبدالفتوح و مرسی به همراه مرسی ایده آل ترین از نظر تهران خواهند بود.
د.) دکتر محمد مرسی: وی متولد 1951 استان الشرقیه مصر است. وی فارغالتحصیل دانشکده مهندسی 1972م، فوق لیسانس در دانشگاه قاهره، دارای مدرک دکتری از دانشگاه کالیفرنیای امریکا در سال1982 است. وی بین سالهای1982-1985 در "نورث ریدج" ایالات متحده شهر کالیفورنیا استاد بوده واز سال 1985م تا سال 2012م رئیس فراکسیون اخوانی در مجلس مردمی مصر بوده است. در آوریل 2011 دکتر مرسی، به عنوان حزب ازادی وعدالت وابسته به اخوان المسلمین، انتخاب شد. وی دارای چهار فرزند است. با رویکارآمدن مرسی، ایران سعی نموده تا روابط خارجی خود را مصر را شکل داده و به سوی گشایش درهای باز با قاهره حرکت کند. مرسی همواره از گسترش روابط قاهره- تهران در قاموس گفتمان اخوان حمایت کرده است.
پس از رد صلاحیت خیرت الشاطر وحازم ابواسماعیل دو کاندیدای اخوانی وسلفی، اینک چهار کاندیدای اصلی عمرموسی، عبدالفتوح، احمد شفیق و محمد مرسی با یکدیگر رقابت می کنند. ولی کلید روابط با ایران در دست کیست؟
با توجه به نظر سنجیها ومطالعات اجتماعی ازجامعه مصر، رقابت اصلی میان دو گفتمان اسلامگرا وملیگرا بر انتخابات پیشرو مصر سایه انداخته است. در این میان جریان اسلامگرای اخوانی سیاسی (مرسی) و اسلامگرای اخوانی اجتماعی(عبدالفتوح)، درحال پیشبرد اهداف سیاسی خود هستند. اگر جریان اسلامگرا بر روی یک کاندید توافق حاصل کرده بود و با یک تابلو وارد کارزار انتخاباتی شده بود بدون شک و با احتمال بالا در مرحله اول انتخابات به پیروزی میرسید. ولی اکنون با این اوصاف، با رقابت جدی عمر موسی که در نظر سنجیها نزدیک به 20 درصد آراء را کسب نموده پس از عبدالفتوح (33 درصد) در رتبه دوم قرار گرفته ورتبه سوم از آن مرسی با 16 درصد است.همچنین در آخرین نظر سنجی نشریه الأهرام و مرکزپژوهشهای سیاسی، موسی با41% ، و بعد ازآن أبو الفتوح با 27 %، و سپس مرسی با4%، در صدر قرار گرفتهاند.
به هرحال با رویکارآمدن عبدالفتوح یا مرسی (گزینههای ایجابی تهران) و یا عمر موسی (گزینه مشروط تهران)، ما در آیندهای نزدیک شاهد نضج گرفتن روابط خارجی ایران وقاهره خواهیم بود. روابطی که شکلبندی و ریختشناسی سیاسی و امنیتی جدید منطقه را نهادینه میکند.
دوئل موسی وعبدالفتوح: ایران در نگاه مصری
با توجه به انتخابات اخیر مجلس مردمی مصر و گرایش مردم به اسلامگراها، به احتمال بالا انتخاب رئیس جمهوری اسلامگرا قابل پیشبینی است، حتی اگر انتخابات به دور دوم میان و رقابت عمر موسی ویکی از کاندیدای اسلامگرا کشیده شود.
البته مناظرات تلویزیونی هم نقش تعیینکنندهای خواهد داشت که تا زمان برگزاری انتخابات میتواند بسیاری از معادلات را بهم زده و کفه ترازو را به سمتی دیگر هدایت کند. بنابراین، سناریوی رقایت جدی میان عمرموسی از جریان ملی- لیبرال و عبدالفتوح از جریان اعتدالگرای اسلامی ظاهرا بیشتر پررنگ است. این سناریویی با برد بالاست اگر چه سناریوی دیگر رقابت میان عمر موسی و مرسی را با احتمال متوسط مطرح میکند. سناریوی دیگر حتی به صورت ضعیف رقابت میان مرسی وعبدالفتوح را امکان سنجی می کند. با این دوئل، میان موسی یا هریک از نامزهای اسلامگرا، مصر جدید با تابلوی سیاست خارجی جدید در حال تولد است.
گفتمان سیاست خارجی مصر، پس از انقلاب عمدتا بر مبنای سیاست خارجی اخوانی به سمت نوعی عملگرایی با تمرکز بر برد منطقهای خواهد بود. در این میان، ایران- با روی کارآمدن رئیسجمهوری اخوانی- به بهترین گزینه در مقابل مصر دست خواهد زد و آن، تعریف مصر جدید اخوانی در دکترین امنیت منطقهای خود است.
در خور یادآوری است که تحولات اخیر روابط ریاض- قاهره بر سر موضوع جیزاوی وبستهشدن موقت سفارت سعودی در قاهره، نشان از ورود مصر اخوانی با سعودی وهابی در رقابتی منطقهای دارد. ین مساله یعنی موفقیت جدید برای سیاست خارجی ایران. مضافا اینکه، تلاش شورای همکاری خلیجفارس در راستای ایجاد اتحادیه کشورهای خلیجفارس به جای شورای همکاری خلیج فارس، حکایت از ترس این کشورها از پیامدهای انقلاب مصر از یک سو (نفوذ گفتمان اخوانی در منطقه جنوبی خلیج فارس) و نفوذ ایران از سوی دیگراست. این مساله تا حدزیادی در راستای منویات سیاست خارجی ایران قرار گرفته است.
البته سیاست صبر وانتظار ایران در قبال تحولات مصر و نگاهی دقیق به ارایش قدرت سیاسی در این کشور، یکی از زوایای روابط ایران ومصر است که تا فردای انتخابات ریاست جمهوری مصر، این مشی ادامه دارد. ایران منتظر فردای انتخابات مصر خواهد بود. تهران منتظر خواهد ماند ، تا ببیند کلید روابط قاهره- تهران بدست چهکسی باز خواهد شد. به معنای دقیق کلمه تهران از گشایش این روابط از سوی جریان اسلامگرای اخوانی خرسند خواهد شد.
نظر شما :