خالق انقلابهای عربی کدام مسیر را انتخاب میکند؟
تعهد سیاسی یا وابستگی اقتصادی تونس به غرب
شرایط تونس به عنوان اولین کشوری که انقلاب در آن به پیروزی رسید، تا چه حد ثبات یافته است؟
این یک سال و اندی که از انقلاب تونس گذشته است، پیشرفت های خوبی به دست آمده است. از این بابت که انتخابات برگزار شده، مجلس تاسیسی تشکیل شد و دولت نیز بر اساس توافقی که بین سه حزب برتر در انتخابات صورت گرفت، شروع به کار کرد. در حال حاضر تونس دوران انتقالی را طی می کند. چون قرار است این دوره انتقالی یک سال ادامه پیدا کند و در این یک سال قانون اساسی جدید نوشته شود. بعد از یک سال انتخابات مجلس نمایندگان و مجددا انتخابات ریاست جمهوری و دولت اصلی شکل بگیرد. یعنی این دولت، دولت انتقالی است. برخی از گروه ها نیز از این روند ناراضی هستند. برخی اشکالات نیز دیده می شود که باعث تظاهرات و تحصن و اعتصاب می شود. با این حال فرایند سیاسی در این مرحله انتقالی در حال انجام است. یعنی به نظر می رسد اگر این گونه گفته شود که تونس در حال طی کردن مراحل ثبات است و در آینده نزدیک به ثبات می رسد، کلام درستی است.
در کشورهای مشابه تونس مانند مصر، بعد از انقلاب اهداف تعیین شده برای انقلاب با موانعی رو به رو شده است. در تونس این شرایط چگونه است؟ آیا نظام قبلی کاملا از بین رفته و نظام جدیدی شکل گرفته یا رگه هایی از آن چه در مصر دیده می شود، در تونس نیز وجود دارد؟
در تونس شعار اصلی مردم در انقلاب سه چیز بود: آزادی، کرامت و شغل. شاید در این انقلاب به اهداف کامل نرسیده باشند. با شرایطی که در تونس وجود دارد، توقعی نیز نمی رود که به این سرعت به تمام اهداف خود دست پیدا کنند. مشکلاتی وجود داشته است؛ فقدان رهبری نقیصه ای بوده است که همه این کشورها از آن رنج می بردند. یک دست نبودن معارضه مشکل دیگری است که روند رسیدن به اهداف را کند می کند. به تبع مطالبات این گروه ها نیز یکسان نبوده است. به همین دلیل هیچ کس نمی تواند توقع داشته باشد که ظرف این مدت کوتاه، صد درصد مطالبات مردم محقق شود. بنابراین آن چه به وقوع پیوسته این است که مردم به آزادی رسیده اند. آزادی بیان به طور کامل وجود دارد و همه گروه ها نظرات خود را بیان می کنند. بنابراین آزادی کاملا محقق شده است.
اما یکی از چالش های دولت موقت بحث اقتصادی است. به این دلیل که درآمدهای مردم بسیار کاهش پیدا کرده است. توریسم که یکی از منابع اصلی درآمد مردم تونس بوده است طی سال گذشته درصد قابل توجهی کاهش داشته است. اعتصاب های استان ها نیز باعث شده است که درآمدهای مردم از بخش معادن و صنعت باز هم کاهش پیدا کند. دولت اسلام گرای النهضه هم تلاش می کند که وضعیت اقتصادی را سر و سامان دهد. چون اگر این اتفاق نیفتد، پیش بینی می شود که در انتخابات بعد آرای این حزب کاهش پیدا می کند. بنابراین بایستی دولت به مطالبات اقتصادی مردم توجه جدی داشته باشد. فراموش نکنیم که جرقه انقلاب تونس از خودسوزی جوان تونسی به دلیل مشکلات اقتصادی زده شد. این چالش هنوز هم وجود دارد و هردولتی که روی کار بیاید، چه اسلام گرا و چه غیر آن، با این معضل رو به رو است.
اما در مقام مقایسه باید گفت که روندی که در تونس آغاز شده با مصر و لیبی و دیگر کشورها متفاوت است. سیر وقایع نشان می دهد که مردم و گروه های سیاسی با این روند همراهی دارند. یعنی نوعی رضایت عمومی از فرایندی که تا به حال در جریان بوده است وجود دارد.
در بحث سیاست خارجی کشورهایی که درگیر انقلاب شده اند، تغییرات جدی ای دیده می شود. در تونس نگاهی که مردم و دولت نسبت به روابط و سیاست خارجی دارند چگونه است؟ آیا می توان گفت که تحولی جدی درباره سیاست خارجی نیز رخ داده و باید منتظر جلوه جدیدی از تونس در روابط بین الملل باشیم؟
در بحث سیاست خارجی، آن چه تا کنون مشاهده شده، یعنی مواضع دولت جدید، این است که تونس جدید بیشتر مواضع خود را با امریکا، ترکیه و قطر هماهنگ می کند. یعنی به طور مثال کنفرانس اصدقاء سوریه برای اولین بار در تونس برگزار شد. مواضع دیگری نیز که رئیس جمهور تونس یا مسئولین دیگر داشته اند نشان می دهد که مواضع این کشورها بیشتر با امریکا و ترکیه و قطر هماهنگ است تا جبهه مخالف. بنابراین، این گونه برداشت می شود که دولت جدید تعهداتی به غرب دارد و می خواهد که به این تعهدات وفادار بماند.
اگر این کشورها بتوانند در زمینه اقتصادی به استقلال دست پیدا کنند، قطعا در سیاست خارجی نیز مستقل تر عمل می کنند. در داخل تونس، افکار عمومی تمایلات ضد صهیونیستی و ضد غربی را نشان می دهد اما دیده می شود که سیاست خارجی رفتاری متفاوت از افکار عمومی جامعه دارد. همین مسئله باعث ایجاد تضادهایی داخل افکار عمومی و رسانه های تونسی شده است. در کنار کنفرانس اصدقاء سوریه، شاهد برگزاری همایشی در حمایت از مقاومت فلسطین و در مخالفت با سیاست خارجی دولت تونس هستیم. اما در عمل دولت مواضعی بر خلاف جریان مقاومت در منطقه اتخاذ می کند.
تنها تفسیری که با توجه به شواهد و قرائن می توان داشت این است که دولت به دلیل ضعف اقتصادی تمایل دارد که رابطه خود را با غرب حفظ نماید. این راهم فراموش نکنیم که در تونس سخت افزار قدرت تغییر نکرده است. یعنی ارتش همان ارتش زمان بن علی است. خود این عاملی است که در بخش سیاسی و اجتماعی، دولت جدید نتواند در سیاست خارجی خود مواضع مستقل از غرب بگیرند. ضعف اقتصادی نیز این مسئله را تشدید می کند.
فضای جدیدی که در تونس در حال شکل گیری است، شایسته مطالعه بیشتری از طرف همه علاقمندان و سایت های خبری است. اگر از منابع مختلف به این مسئله پرداخته شود، ابعاد بیشتری از شرایط در تونس شناخته می شود.
نکته ای که در مورد تونس می توان گفت این است که هر تحولی در تونس اتفاق بیفتد، انعکاس این تحول به خوبی در کشورهای شمال افریقا و دیگر کشورهای عربی قابل مشاهده است. انقلاب های اخیر عربی نیز این مسئله را ثابت کرد. در طول تاریخ هم این مسئله قابل مشاهده است. دولت فاطمی ها ابتدا در تونس ایجاد شد، چهار نسل در قیروان و مهدیه حکومت کرد و بعد از آن به مصر منتقل شد. بنابراین می توان این انتظار را داشت که نسخه ای شبیه وضعیتی که در تونس تثبیت می شود، در کشورهای دیگر شمال افریقا نیز حاکم می شود.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/12
نظر شما :