گزارشی از همایش «بشر و بشردوستی در بحران»

سیاست خارجی و بشردوستی در بحران

۲۶ فروردین ۱۳۹۱ | ۱۷:۰۷ کد : ۱۸۹۹۹۳۹ باشگاه خوانندگان
بسیاری از محققان مبنای سیاست خارجی اوباما را دکترین دخالت بشردوستانه می‌دانند. مثلا در حالی‌که آمریکا نسبت به کشتار و شکنجه مردم سوریه حساسیت فوق‌العاده نشان می‌دهد، اما در مورد یمن و بحرین موضع کاملا متفاوتی دارد.
سیاست خارجی و بشردوستی در بحران


دیپلماسی ایرانی:‌
همایش «بشر و بشردوستی در بحران» توسط مجمع آسیایی برای مطالعات جهانی 17-18 مارس 2012 در دانشگاه مسیحی بین‌المللی توکیو برگزار شد. در این همایش دو روزه مجموعا 42 محقق از سراسر جهان در 14 نشست به ارایه مقالات خود پرداختند.

در روز اول این همایش نشستی با عنوان سرمایه‌داری و دموکراسی در بحران برگزار شد که در ادامه به بیان خلاصه‌ای از مباحث آن می‌پردازم. آقای راب پترسون از دانشگاه مسیحی بین‌المللی ژاپن و برگزارکننده کنفرانس در این نشست، مقاله خود با عنوان دموکراسی در بحران: ماهیت ضد دموکراتیک شهروندی شرکت‌ها را ارایه کرد. آقای پترسون جنبش‌های اعتراضی اشغال وال‌استریت در آمریکا و مخالفان کاهش مالیات در انگلستان و کشورهای دیگر جهان را نشانه‌های آشکاری از نارضایتی افکار عمومی غرب از نخبگان ثروتمند حاکم می‌داند. او معتقد است که سرکوب این جنبش‌های اعتراضی که با حمایت نخبگان حاکم انجام می‌شود نشانه این واقعیت است که دموکراسی آمریکا مورد حمله شدید قرار گرفته است و در حال تبدیل‌شدن به نوعی حکومت زرسالارانه یا plutocracy است. از نظر او پیروی انگلستان از رفتار سیاسی آمریکا در کنار قوانین ضد دمکراتیک اخیر در خود این کشور نتیجه‌ای جز نقض حقوق بنیادین شهروندان در جوامعی که خود را دموکراسی می‌نامند ندارد.

در همین نشست خانم سارا هاتن محقق مستقل آمریکایی‌تبار مقاله خود با عنوان شکاف بین لفاظی نهادهای مالی درباره توسعه پایدار و بورس‌بازی قیمت غذا را ارایه کرد. از نظر او افزایش قیمت غذا در سال‌های 2008 و 2009 و افزایش مجدد آن در سال گذشته صرفا ناشی از کاهش عرضه و افزایش تقاضا نبوده است بلکه افزایش بورس‌بازی در بازارهای سلف‌خری منجر به افزایش قیمت غذا شده است. به همین دلیل از نهادهای مالی خواسته شده است که به دلایل اخلاقی و بهداشتی به غیر مالی‌سازی یا de-financialize اقلام اساسی غذایی بر اساس مفهوم توسعه پایدار مبادرت ورزند. از نظر او اگرچه بسیاری از نهادهای مالی به صورت لفظی از این توصیه استقبال کرده‌اند اما به نظر می‌رسد که همچنان تاثیرات مخرب بورس‌بازی را بر قیمت غذا نادیده می‌گیرند. او با بررسی 206 گزارش مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها (CSR) نشان داده است که شکاف عمیقی بین لفاظی نهادهای مالی درباره توسعه پایدار و توجه به تاثیر عوامل بورس‌بازانه در افزایش قیمت غذا وجود دارد و نتیجه می‌گیرد که تعهدات داوطلبانه شرکت‌ها و نهادهای مالی جواب‌گوی این معضل نیستند. در مجموع می‌توان ره‌آورد این سفر علمی به این صورت بیان کرد که:

1.      نوعی کنجکاوی نسبت به نگاه ایرانی به مسائل جهانی در بین محققان وجود دارد و حضور محققان ایرانی در کنفرانس‌های علمی بین‌المللی می‌تواند این کنجکاوی را پاسخ دهد.

2.     حضور محققان ایرانی در کنفرانس‌های علمی بین‌المللی می‌تواند اعتماد به نفس علمی آنها را تقویت کرده و زمینه‌ساز باروری علمی در داخل شود.

3.     این همایش فقط به عنوان یک نمونه نشان داد که انتقاد از وضعیت حاکم بر جهان تنها مختص جمهوری اسلامی ایران نیست و دیدگاه‌های انتقادی در میان محققان دیگر کشورها به خصوص محققان جوان، طرفداران زیادی دارد.

4.     انتقاد از نظام سرمایه‌داری در یکی از مهم‌ترین مراکز سرمایه‌داری یعنی توکیو توسط محققان مختلف نشان‌گر وجود آزادی علمی مطلق در محافل آکادمیک این کشورها برای بازگویی انتقادات است.

5.        این کنفرانس به عنوان یک نمونه نشان داد که آکادمی و آکادمیسین‌ها در حال پیدا کردن صدا و زبانی مشترک و البته متمایز از زبان سیاستمداران و ثروتمندان هستند.      

 

خلاصه‌ای از مقاله ارائه‌شده در همایش:

عنوان مقاله بنده در این همایش گفتمان‌های بشردوستانه در غرب بود. سوال اصلی این مقاله این بود که کشورهای غربی و به طور خاص آمریکا چگونه با توسل به کمک‌های بشردوستانه اهداف سیاست خارجی خود را پی می‌گیرند. در واقع موضوع اصلی مقاله درهم‌تنیدگی گفتمان‌های بشردوستانه و گفتمان‌های سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به عنوان مورد مطالعاتی در فاصله زمانی دو دهه گذشته یعنی 1990 تاکنون بود. این مقاله به دنبال بررسی رابطه تکوینی متقابل بین گفتمان‌های بشردوستانه و سیاست خارجی چهار رئیس‌جمهور آمریکا بعد از جنگ سرد به ترتیب مبتنی بر چهار بحران بشردوستانه در عراق، هائیتی، افغانستان و بهار کشورهای عربی است. به این منظور سخنرانی روسای جمهور آمریکا در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل متحد مبنای تحلیل گفتمان قرار گرفت. مثلا در رابطه با بحران عراق در سال 1991 در حالی‌که بوش پدر سعی داشت دخالت نظامی آمریکا در منطقه را بر اساس ضرورت‌های بشردوستانه توجیه کند، اما در مقابلِ سرکوب اقلیت‌های به پاخاسته کرد و شیعه عقب نشست. و یا کلینتون در بحران هائیتی در سپتامبر 1994 مبتنی بر نگاه فرادستانه و هژمونیک از «دادن فرصت آزادی به مردم هائیتی» سخن می‌گوید و سعی می‌کند با کاربرد واژگانی چون «جاده دموکراسی» هویتی ذاتا ضعیف، عقب‌مانده و نیازمند کمک برای مردم هائیتی ترسیم کند. ولی از طرف دیگر، اذعان می‌کند که این عملیات در راستای منافع آمریکا به عنوان دال برتر در نظام گفتمانی انجام گرفته است.

همین‌طور بررسی استراتژی‌های بازنمایی بوش پسر در جریان حمله به افغانستان در سال 2001 نشان می‌دهد که بوش به دنبال تکوین هویتی نوع‌دوستانه برای آمریکا و هویتی عقب‌مانده برای افغانستان است. بوش در سخنرانی سال 2001 خود به صراحت می‌گوید که مردم افغانستان حتی پیش از این بحران نیز نیازمند کمک غذایی از طرف آمریکا بوده‌اند. از طرف دیگر، در حالی‌که انگیزه اصلی حمله به افغانستان حمایت طالبان از تروریسم و القاعده عنوان می‌شد، اما بوش در سخنرانی خود غالبا به مسائل داخلی افغانستان از جمله تجارت مواد مخدر و بدرفتاری با زنان به عنوان اهداف اولیه حمله اشاره می‌کند. اما زمانی‌که از کمک به افغانستان سخن می‌گوید، آمریکا را تنها یکی از کشورهایی می‌داند که حاضر به کمک به این کشور است. بوش با اشاره به طرح مارشال در دهه 1950، به نوعی در صدد است بین جنگ کنونی بر ضد تروریسم و رویارویی خیر/شر در اثنای جنگ جهانی دوم و جنگ سرد پیوند برقرار کند و این جنگ را ادامه همان رویارویی‌های بداند که نهایتا با پیروزی آمریکا به عنوان نیروی خیرخواه در جهان خاتمه می‌یابد.

این پیوند در سیاست خارجی اوباما نیز آشکار است. چرا که بسیاری از محققان، مبنای سیاست خارجی او را دکترین دخالت بشردوستانه می‌دانند. مثلا در حالی‌که آمریکا نسبت به کشتار و شکنجه مردم سوریه حساسیت فوق‌العاده نشان می‌دهد، اما در مورد یمن و بحرین موضع کاملا متفاوتی دارد. اوباما رژیم یمن را حداکثر رژیمی فاسد توصیف می‌کند که باید خود را اصلاح کند. از طرف دیگر، در اوج درگیری‌های بحرین سخن از فروش یک میلیارد دلاری اسلحه به حکومت این کشور به میان می‌آید و از این کشور به‌گونه‌ای سخن گفته می‌شود که انگار دوستی آن با آمریکا عذر و بهانه‌ای برای نادیده گرفتن اعمال خشونت در این کشور است.

در مجموع می‌توان گفت که بررسی چهار بحران بشردوستانه در دوره چهار رئیس‌جمهور اخیر آمریکا حاکی از این است که:

1.     سیاست خارجی و بشردوستی به لحاظ تاریخی وابسته به هژمونی‌طلبی قدرت‌های جهانی بوده‌اند.

2.     آمریکا از گفتمان‌های بشردوستانه در راستای استراتژی‌های جهانی‌اش استفاده گزینشی می‌کند.

3.     گفتمان‌های بشردوستانه آمریکا عمیقا در هم‌تنیده با گفتمان‌های سیاست خارجی این کشور است.

آنچه به عنوان دستاورد نظری این مقاله می‌تواند مبنای تحقیقات بیشتر و عمیق‌تر قرار گیرد دو مفهوم «سیاست خارجی بشردوستانه» و «امر بشردوستانه» است که می‌توانند تبیین‌کننده طیف نسبتا وسیعی از واقعیات در حال وقوع بین‌المللی باشند.

  

نظر شما :