مذاکرات ایران و 1+5 در سالی که گذشت و سالی که می آید

در انتظار مذاکراتی موفق

۱۰ فروردین ۱۳۹۱ | ۰۱:۵۰ کد : ۱۸۹۹۳۶۱ اخبار اصلی
علی بیگدلی،‌ استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاست خارجی در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به وضعیت سیاست خارجی ایران در آستانه سال 91 می پردازد و اظهار امیدواری می کند که در این سال مذاکرات ایران و غرب با موفقیت انجام شود.
در انتظار مذاکراتی موفق
 دیپلماسی ایرانی‌:‌ متاسفانه سال های گذشته سالهای موفقی برای سیاست خارجی ما نبوده است. شاید موفقیت های انگشت شماری هم در کارنامه سیاست خارجی ایران دیده شود ولی ناکامی های زیادی نیز دیده می شود. قطعنامه هایی که علیه ایران در مجامع بین المللی صادر شده است، تعداد کشورهایی که ما را تحت تحریم های اقتصادی و سیاسی خود قرار داده اند،‌ کاهش شدید حجم روابط خارجی ما با بسیاری از کشورها و خصوصا تشدید مشکلات با کشورهای منطقه و همسایه از جمله عربستان،‌ آذربایجان، بحرین،‌قطر و حتی ترکیه همگی از ناکامی های ما در سیاست خارجی محسوب می شوند.

با این وجود در آستانه سال 1391 شمسی من به سال آینده امیدوارانه نگاه می کنم و فکر می کنم در این سال در سیاست خارجی ما گشایش هایی ایجاد خواهد شد. من تصور می کنم که مذاکرات ایران و 1+5 که در ماههای گذشته از سوی ایران و غرب در مورد از سرگیری آن بحث هایی در جریان بوده است،‌ به طور جدی شکل خواهد گرفت. نشانه هایی وجود دارد که ایران نیز امیدوار است که این مذاکرات هرچه زودتر از سرگرفته شود و به نتایج مطلوبی برسد تا فشارهایی که بر ایران وارد می شود کاهش یابد. بسیاری از مقامات و مسئولین اقتصادی خصوصا مسئولین اتاق بازرگانی در ماههای گذشته از فشارهای اقتصادی گفته اند و این که در صورت تداوم این وضعیت کشور از منظر اقتصادی و تامین کالا با مشکلاتی مواجه خواهد بود. صحبت های آقای نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن مبنی بر این که "نباید فرصت مذاکره با 1+5 را از دست داد"‌ نمونه ای از این رویکرد است. آقای سلطانیه،‌ نماینده ایران در آ‍ژانس بین المللی انرژی اتمی نیز چندی پیش گفته بود که مذاکرات کنونی و در دستور کار ایران با 1+5 تا حدی با مذاکرات پیشین متفاوت است.

فضای عمومی جامعه نیز از چنین رویکردی استقبال می کند. چرا که وضعیت کنونی به خصوص  مشکلات اقتصادی و روانی که برای جامعه ایجاد شده است قابل دوام نیست و جامعه انتظار دارد که مسئولان برای حل این مشکلات دست به اقداماتی بزنند. آنچه مسلم است این است که ادامه وضعیت کنونی مشکلات عمده ای ایجاد خواهد کرد،‌ چرا که وقتی جامعه مدام احساس می کند که در آستانه جنگ و ناامنی است از جهت روانی متزلزل می شود و آرامش خود را از دست می دهد. در اثر این وضعیت احساس خستگی،‌ تهدید و بلاتکلیفی در  فضای عمومی به صورت پررنگی دیده می شود. بخشی از این احساس ناامنی به تهدید و فشارهای روانی مربوط می شود که رسانه های غربی در مورد حمله به ایران ایجاد کرده اند.  هر روز در اخبار این رسانه ها دیده می شود که از زبان سیاستمداران و یا تحلیلگران در مورد امکان و یا خطرهای حمله به ایران سخن گفته می شود. ممکن است اساسا این حمله اتفاق نیفتد چرا که شرایط کشورهای تهدید کننده به نحوی نیست که بتوانند به چنین حمله ای دست بزنند، ولی به هر حال با این سخنان فضای دلهره آوری ایجاد می شود و این موضوع  از نظر جامعه شناسی برای جامعه بسیار مضر است.

مقامات ما باید درک کنند که فضای جامعه ما دراثر این احساس ناامنی دچار مشکلات و ناراحتی هایی شده است. چندی پیش یک خبرنگار خارجی از من پرسید چرا جامعه ایرانی اینقدر بداخلاق است. من وقتی به این سوال دقت کردم دیدم که سخن چندان نادرستی نیست. چرا که در حال حاضر جامعه ایرانی از منظر مسائل جامعه شناسی جامعه ای شاداب و شکوفا نیست. در اقتصاد بحثی هست مبنی بر این که اگر "محیط دل انگیز کار" وجود نداشته نباشد فعالیت اقتصادی به نتیجه نخواهد رسید و با مشکل مواجه خواهد بود. به نظر می رسد جامعه ما نیز در حال حاضر از شرایطی برخوردار نیست که روحیه و انگیزه کافی برای رشد، ‌تولید،‌ سرمایه گذاری وجود داشته باشد؛ چرا که از ناامنی ناشی از تهدید و رعب رنج می برد.

بنابراین قطعا باید با اقداماتی به فکر علاج این مشکل بود. به نظر می رسد که ما باید تا حدی در روابط خارجی خود تجدید نظر کنیم و فضای سیاست خارجی خودمان را تلطیف کنیم. یعنی تلاش کنیم از ضوابط حاکم بر نظام بین المللی تبعیت کنیم تا روابط خارجی ما به دوران آرامش بازگردد. ما در سی و سه سال گذشته تجربه ای در سیاست خارجی داشته ایم. اکنون باید به ارزیابی این سیاست خارجی بپردازیم و از آن درس بگیریم. قطعا در زمان انقلاب و جنگ برای اتحاد داخلی ما باید بر دشمنان خارجی تاکید می کردیم. ولی آیا هنوز هم ما در شرایطی هستیم که نیاز به تاکید بر دشمنی ها داریم؟‌ در زمان انقلاب و در فضای جنگ سرد و جهان دو قطبی ما دشمنی با آمریکا را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دادیم ولی آیا هنوز هم این فضا در جهان وجود دارد؟ آیا جز این است که حتی کشورهای کمونیستی هم به تنظیم رابطه ای معقول و منطقی با ایالات متحده روی آورده اند؟‌

درست است که ما زمانی آمریکا را دشمن فرضی خود قرار دادیم و متقابلا آمریکا نیز ایران را دشمن فرضی خود قرار داد. ولی باید دید ماحصل این دشمنی برای هر دو کشور چه بوده است؟‌ با توجه به فرصت هایی که ایجاد شده است و رویکرد نسبتا مثبت باراک اوباما به روابط با ایران به نظر می رسد ما باید به طورجدی تر به مذاکرات پیش رو توجه کنیم. این درست است که دستیابی به فناوری هسته ای حق مسلم کشورماست و تردیدی در این نیست ولی در سیاست باید به اولویت ها توجه کرد. در زمانی که جامعه ما از مشکلات اقتصادی و ناامنی های ناشی از سایه جنگ بر سر کشور رنج می برد آیا بهتر نیست که ما به طور موقتی و در کوتاه مدت اولویت های دیگر را در دستور کار خود قرار دهیم تا کمی از مشکلات کاهش یابد؟‌

به نظر نمی رسد در هیچ کجای سیاست دنیای امروز پذیرفتنی باشد که همواره بر یک سیاست تاکید شود و یا همه چیز فدای یک چیز شود. سیاست امروز جهان یعنی توجه به همه فرصت ها و تنظیم سیاست ها بر اساس شرایط. ما باید با توجه به تحولاتی که در جهان در حال وقوع است به تجدید نظر در سیاست های گذشته خود بپردازیم. امیدوارم که سال 91 سالی باشد که مسئولین ما چنین رویکردی را در دستور کار خود قرار دهند و مردم ما از آرامش و رفاه بیشتری برخوردار شوند.

 

نظر شما :