بهار عربی در فلسطین
دولت های دموکراتیک عرب؛ عمق استراتژیک جدید حماس
دیپلماسی ایرانی: بدون شک یکی از اتفاقات مهم در تحولات فلسطین توافق دو گروه فتح و حماس در سال گذشته بود . این اتفاق مهم که در کشور قطر و با حضور امیر این کشور توسط دو رهبر فلسطینی یعنی محمود عباس ملی گرا و خالد مشعل اسلام گرا به امضا رسید. هر چند قطر در تحولات گذشته فلسطین به دلایل مختلف جایگاهی نداشته است لیکن اکنون با نقشی کاتالیزورگونه در تحولات منطقه اهمیت پیدا کرده است. میانجی گری قطر دلیل زیادی و یا کمی اهمیت این تحول نیست بلکه خود این واقعه به عنوان یکی از وقایع تاریخی ملت فلسطین به حساب می آید، هر چند قطر امروزه مورد توجه غرب و دارای امکانات تبلیغاتی گسترده ای است که برای پوشش سیاسی و تبلیغاتی این واقعه نقش مثبت بازی می کند . اکنون برای بررسی موضوع می توان با اشاره به صحنه داخلی تحولات فلسطین درک درست تری از این وقایع ارائه داد .
در سال 2006 انتخابات آزاد فلسطین در داخل سرزمین های اشغالی فلسطین که سلطه ی فلسطین را شامل می شود برگزار شد.این انتخابات با حضور ناظران بین المللی برگزار شد و حماس برنده آن اعلام گردید. بر این اساس مجلس قانون گزاری و سپس دولت فلسطینی تشکیل شد. اما این دولت، دولتی مستعجل بود و خیلی زود اختلافات به فروپاشی آن و جنگ و درگیری منجر شد به گونه ای که زندگی مسالمت آمیز دو قدرت فتح حماس در کنار هم غیر ممکن گردید و در نتیجه آن سرزمین تحت حاکمیت فلسطینی ها دو تکه شد. دولتی در غزه وابسته به حماس و دولت دیگری در کرانه باختری وابسته به فتح تشکیل شد.
اندکی گذشت تا معلوم شود نیروهای مبارز فلسطینی به جای هم افزایی ملی و تقویت نیروی فلسطینی به در گیری های داخلی پرداختند و اختلافات درونی گرفتاری های مختلفی را برای خانه فلسطینی ایجاد کرد. رژیم اشغالگر از این اختلافات و از تشکیل دو هویت فلسطینی استقبال نمود و شاید مهم ترین دلیل فرصت پیدا کردن ارتش اسرائیل برای حمله به غزه، همین اختلاف بود. با افزایش نگرانی ها میانجی گری ها نیز شروع شد. عربستان سعودی اولین برگ برنده میانجی گری را با برگزاری نشست مکه در سال 2007 به دست آورد. محمود عباس وخالد مشعل در مکه ورقه ای را امضا کرند که توانست تا حدودی اختلافات و زد و خورد ها را کنترل کند. اما مشکل واقعی کماکان باقی ماند و کشمکش ها همچنان ادامه پیدا کرد. پس از عربستان نوبت مصر شد تا شانس خود را برای حل مشکل داخلی فلسطینی به معرض آزمایش بگذارد. ورود مصر به عرصه میانجی گری امید ها را افزایش داد، و در چندین نشست – بنا به ضرورت های زمان و مکان – میانجی گری مصر انجام و موفقیت های قابل توجهی را به همراه داشت. خصوصاً این که ورود مصر معادله غزه را که پس از درگیری های فلسطینی در محاصره کامل به سر می برد، تغییر داد. اگر مصر با توجه به هم مرزی با غزه وارد این معادله نمی شد، ممکن بود شرایط غزه به لحاظ انسانی فاجعه بار شود. البته جنگ 22 روزه، مصر حسنی مبارک را مجبور به چنین دخالتی نمود. هر چند همه این ها نتوانست مشکل ساختاری فلسطینی ها را حل کند. مشکلی که باید دوسوال را جواب داده و آنرا حل کند. سوال اول اینکه خود گردان فلسطینی و دولت غزه و نیز حماس و فتح با چه مکانیزمی از بن بست فعلی بیرون آمده و زندگی مردم غزه و کرانه باختری را به نحو شایسته ای سازماندهی نموده و مدیریت کنند. سوال دوم این که با ورود حماس به صحنه قدرت و مدیریت فلسطینی تکلیف مجلس فلسطنی و سازمان آزادی بخش فلسطینی چه خواهد شد و آیا سازمان و یا نهادی که فلسطین را در نظام بین الملل نمایندگی خواهد کرد، باز سازی و تشکیل خواهد شد، تا همه مردم فلسطین و گروه های مبارز من جمله اسلامی ها، ملی ها، قومی ها و سایرین در آن شرکت داشته باشند؟ در توافق مکه و نشست های قاهره و کلیه توافقاتی که در آن نشست ها انجام شد، فرصت فراوانی به مسائل اساسی داده نشد. از ابتدای 2007 تا 2011 این تلاش ها تنها کنترل کننده بود، هر چند مورد سوء استفاده اسرائیلی ها قرار گرفت.
اما اکنون در سال 2012 پس از گذشتن یک سال از تحولات بهار عربی، چه شرایطی به وجود آمده است که گفته می شود: فتح و حماس می خواهند – و حتی مجبورند – تا به طور جدی شرایط جاری منطقه و جهان را درک نموده و برای هر دو سوال مطرح شده پاسخ مناسب پیدا کنند. آن شرایط عبارتند از:
1. مردم فلسطین و ملت های عرب از در گیری فلسطینی – فلسطینی به شده ناراحت و نگران شده اند. خصوصاً فلسطینی ها که به خاطر این اختلافات به دردسر های فراوانی افتاده اند. آنها همزمان با خیزش ملت های عرب در خیابانهای غزه و کرانه باختری، دست به تظاهرات زده و از رهبران خود خواستند که دور یک میز جمع شده و به جای اختلافات و درگیری های بی ثمر به مافع آنان و رفاه و امنیت و آینده فلسطینی ها بیاندیشند.
2. بهار عرب منجر به سقوط برخی از رهبران عرب شد. دلیل سقوط این رهبران عدم توجه به خواست های مردم و عدم رعایت حقوق مدنی آنان بود، بدون شک نه مردم فلسطین و نه هیچ یک از ملت های منطقه از تحولات جاری جدا نبوده اند و چنان چه شاهد بودیم، بهار عرب کلیه کشور های عربی را به انحای مختلف تغییر داد. برخی دچار انقلاب و دگرگونی سیاسی شدند و پاره ای به اشکال دیگری تحت تاثیر قرار گرفتند. تحولات در فلسطین نیز در همین راستا ارزیابی می شوند، هر چند که رهبران فلسطینی با پیش بینی و ارزیابی بهتری با این تحولات برخورد کردند و به همین دلیل به عبور کم هزینه تر از این بحران امیدوارتر شده اند. فلسطینی ها که خود پیشتاز انتخابات آزاد در جهان عرب به حساب می آیند، با پاسخ گو نمودن خود در مقابل خواست مردم و با در نظر گرفتن شرایط جاری می توانند از این بحران عبور کنند. آنها باید حق مشارکت همگانی مردم و احزاب در داخل و خارج فلسطین را به رسمیت بشناسند.
نظر شما :