الگوهای نظم سیاسی در جهان عرب پس از انقلابهای عربی
از «الجملوکیة» به الجمهوریة
دیپلماسی ایرانی: پس از تحولات انقلابهای تغییر در جهان عرب و تحول در بافت آرایش قدرت در کشوهایی همچون تونس، مصر، لیبی و یمن، بحث الگوی غالب نظام سیاسی در این کشورها، بیشتر مد نظر پژوهشگران حوزه خاورمیانه جهان عرب قرارگرفته است. به تبع، با پایان نظم کمالیستی یا آن گونه که منصف المرزوقی رئیس جمهورکنونی تونس ذکر می کند پایان "الجملوکیة" (جمهوری+پادشاهی)، براستی نظم و گفتمان غالب جهان عرب جدید به کدام تقریر یا مسیر تعلق دارد؟
مقدمه :
خط سیرها و چشماندازها در جهان عرب نشان دهنده غلبه گفتمان عملگرایانه اخوانی در کشورهای عرب به ویژه در مصر، لیبی، تونس است. در واقع، تغییرات در جامعه به شکلی اساسی در حال تبدیل شدن به نوعی هویت اخوانیگریانه است. این هویت تا حدزیادی به شکلگیری نظم اخوانی در داخل وهلال اخوانی در سطح منطقه خاورمیانه کمک کرده است. پس از انتخابات سراسری در کشورهای تونس و مصر واحتمالا در لیبی، صدای حسن البناء، تلمسانی و الهضیبی به شکلی نو در قالب آموزههای نو در پارلمانهای جدید عرب به گوش میرسد. ولی این نداها، ازغلظت چندانی برای اجراء وتشکیل خلافت سنی برخوردار نیست. هرچند که تنش بین الگوی اسلامی و سکولار در جوامع عرب پسا انقلابی از استمرار کافی برخوردار است. به معنای دقیق کلمه باید گفت، با وجود رقیب الگوی سکولار مدنی در مقابل الگوی اسلام مدنی، کفه ترازو فعلا به سمت نفع الگوی اسلام مدنی سنگینی می کند. بنابراین این سوال مطرح است که مفصل بندی این الگو بر چه شاخصها و رویههایی استوار است؟ به تبع بررسی دو شاخص مهم این الگو یا نظم جدید ضروری است.
مردمسالاری و اسلام:
یوسف القرضاوی، معتقد است که برای دولت اسلامی ویژگی هایی می توان برشمرد که می تواند با مبانی مردم سالاری سازگار باشد. از نظر وی، دولت اسلامی یک دولت شرعی قانونی است که دارای اساسنامه و قانون اساسی است. این قانون برگرفته از قرآن و سنت پیامبر است. دولت قانونی اسلام، عنوان وضعیت خاصی به جز اسلام ندارد. به عبارتی، ممکن است به لحاظ تاریخی در برخی ادوار به آن امامت یا خلافت گفته شود (و یا امروزه که به نام های جمهوری یا دمکراتیک مشهوراست)، دولت اسلامی یک دولت شورائی است نه استبدادی و حاکم اسلامی از طریق شورا انتخاب می شود و در این دولت، وراثت و خویشاوندی سیاسی جایگاهی ندارد.این مفصل بندی جدیدی از گفتمان اخوانی در جوامع عرب است که انقلابهای عربی بزنگاهی برای اشاعه نظم مبتنی بر آن درآمده است.
-عملگرایی:
پس از انتخابات مجلس مردمی مصر در 2012م، بسیاری از پژوهشگران عرصهی جنبشهای اسلامی معتقدند، حزب آزادی وعدالت وابسته به اخوان المسلمین، رویکردی میانهرو را برگزیده وحد فاصل میان سکولارهای مصری و سلفیها را برای کنشگری خود انتخاب خواهد کرد. آنها درپی نوعی الگوی ترکیبی میان دین ومدرنیته، ومیان هویت دینی وملی هستند، تا از این طریق بهتر بتوانند عملگرایی خود را به منصه ظهور برسانند. عدم مشارکت فعالانه در روزهای نخست انقلاب مصر- روز خشم-، تایید رفراندم قانون اساسی به همراه لیبرالها، تعیین رفیق حبیب متفکر مسیحی وعضو کلیسای قبطی انجیلی به عنوان معاون رئیس حزب آزادی و عدالت در می 2011م، از شاخصهای عملگرایی اخوان محسوب میشوند.عملگرایی فوق، به طور فزایندهای در مواجه جنبش اخوان با خیایان به کارگرفته شده است.
-از "الجملوکیة" به جمهوری
ازترکیب دو شاخص مهم بالا، شاخص سوم یعنی ایده و قرائت آرمانی انقلابهای عرب، به صورتی معین تحقق مییابد. این الگو معتقد است که از زمان استقلال تونس درسال 1956م تا دسامبر 2010م که شامل حکومتهای بورقیبه و بن علی میشد، الگوی ترکیبی به ظاهر جمهوری و باطنا پادشاهی (الجملوکیة)، تقریر اصلی و الگویی مورد حمایت منطقه عربی وکشورهای غربی بود. مصر حسنی مبارک و دولت تودهگرای معمر قدافی نیز از چنین الگوی پیشافتادهای پیروی می کردند. بدین ترتیب برای پایداری چنین گفتمانی، آرایش قدرت بر حسب "ترویکا" بین اسلامگراها، چپها و ملیگراها ضروری است. این الگو در تونس به شکلی عملی اجرا شده است. یعنی اجرای الگوی جمهوری.
نتیجه گیری
با توجه به مطالب بالا، می توان این گونه تفسیر کرد و پیش بینی با احتمال متوسطی انجام داد، که الگوی اسلام مدنی با سیمای جمهوری بر حسب آرایش قدرت ترویکایی در جهان عرب، پس از تکوین انقلابهای عربی به منصه ظهور برسد. البته این نظم به همبستگی نیروهای اجتماعی عرب و تعهد به توازن میان نیروهای سیاسی بستگی دارد. بدون رعایت قریحه موازنه قدرت سیاسی میان نیروها، این نظم می تواند به فراسوی نامشخصی هدایت شود. به ویژه که، عنصر عصبیت و قبیلهگرایی بخش لایتجزای جوامع عرب بوده وهماهنگی میان عصبیت، مشارکت سیاسی و سهم دهی قدرت برمبنای ترویکایی بودن قدرت الزامی است. هویت اخوانی با تابلوی اخوان المسلمین، احیانا سعی خواهد کرد تا خود را به این نظم وفادار نشان دهد. حساسیت کشورهای غربی از یک سو وهماهنگی با الگوی اسلام ترکی از سوی دیگر، شارحان مکتب اخوانی را متعهد به قرائت میانه ای کرده است. عملگرایی اخوان به ویژه در تشکیل هلال اخوانی در منطقه، این محافظهکاری را بیش از پیش افزایش می دهد.
نظر شما :