نود با دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی ضمن تبریک سال نو و آرزوی جهانی آرام در سال نود؛ برای هموطنان روزهایی آرزو میکند سبز ، سفید و قرمز به رنگ پرچم ایران زمین. سال یکهزار و سیصد و نود و یک هجری شمسی بر ایرانیان در هر کجای این صحنه گیتی که هستند مبارک باد.
دیپلماسی ایرانی: به پایان سالی پرهیاهو نزدیک میشویم. سال یکهزار و سیصد و نود میرود تا به تاریخ بپیوندد. سالی که با بهار عربی و بیداری کشورهای اسلامی آغاز شده بود، در روزهایی به پایان خود نزدیک میشود که هنوز دموکراسیهای نوپا به دنبال نقش جدید خود در منطقه و سطح بین المللی هستند و هنوز دیکتاتورهایی تکیه داده بر اریکه قدرت به هر ابزاری برای بقای بر این کرسی متوسل میشوند. در حالی به استقبال دهه نود میرویم که دو سال منتهی به آغاز سال یکهزار و سیصد و نود و یک، به غیرقابل پیش بینی ترین حوادث مزین شد.
سالی که با بیرون رانده شدن بن علی و حسنی مبارک از اریکه قدرت در تونس و مصر همراه شد، به برگزاری انتخابات در هر دو این کشورها منتهی شد. اگر ذات انقلابهای عربی قابل پیش بینی نبود، نتیجه انتخابات در هر دو این کشورها با اکثریت مسلمان چندان دور از انتظار نبود. تونس که در میان کشورهای عربی به ترویج بیشترین اصول سکولاریسم شهرت دارد، به جریان اسلامی النهضه در انتخابات بیشترین فرصت برای خودنمایی را داد. مسلمانانی که به آزادی بیان و عقیده از همان نخستین لحظه پیروزی اعتراف کرده و راشد الغنوشی رهبر این جریان به صراحت از عدم محدود کردن غیرمسلمانان در تونس جدید خبر داد.
در مصر اما حسنی مبارک با تختی چرخان چندین بار به دادگاه فراخوانده شده و خود را از اتهامان وارده مبرا دانست. در جریان نخستین انتخابات رسمی در این کشور هم، اخوان المسلمین موفق به احراز اکثریت کرسیهای پارلمانی شد. پس از اخوان پیروزی جریان اسلامگرا و افراطی سلفی تعجب غربیها را برانگیخت. برای به بار نشستن میوه انتخابات در تونس و مصر باید منتظر ماند. با اینهمه اصلیترین پرسشی که سیاستمداران مصری و تونسی در سال نود و یک با منش سیاسی خود به آن پاسخ خواهند داد این است که آیا: انتخابات به اصلاحات منتهی خواهد شد؟
در لیبی شاهد تلفیقی از قدرت داخلی و دخالت خارجی بودیم. درست در نوزدهمین روز از ماه مارس سال 2012 میلادی و یک روز پیش از آغاز سال نود بود که اروپاییها در شورای امنیت سازمان ملل زنگ دخالت نظامی به بهانه حمایت از شهروندان غیرنظامی در لیبی را به صدا درآوردند. هفت ماه پس از آغاز انقلاب در لیبی بود که معمر قذافی پس از چهار دهه تکیه دادن بر کرسی قدرت در حالی که صدایش میلرزید و ناباورانه انقلابیون را فرزندان خود صدا میکرد به گلوله خشم فردی ناشناس کشته شد. مردی که در تمام چهار دهه حکومت بر لیبی حتی در لباس پوشیدن نیز به دنبال متمایز ماندن، بود فرصت نکرد در دادگاهی بین المللی دست متحدان غربی خود در این سالها را رو کند. قذافی در بیابانی دفن شد تا سرهنگ دوستان برای وی آرامگاهی نسازند و آیندگان بر مزارش حاضر نشوند.
در یمن علی عبدالله صالح معروف به مرد مانورها همچنان یکه تازی میکند. ظاهر بازی در صنعا مانند قاهره و طرابلس است. دیکتاتوری که در برابر اراده مردمی مقاومت کرده بود ناچار به واگذاری این قدرت شد. حقیقت اما این است که انقلاب یمن مصادره شد و مصادره کنندگان کسانی نبودند جز عربستان و آمریکایی که در تمام این سالها صالح را تبدیل به غلام حلقه به گوش خود کرده بودند. معاون عبدالله صالح به جای او نشست تا حقیقت جاری بر یمن در تاریخ ثبت شود: عبدالله صالح در سالهای حضور در قدرت آنچنان مردمان را از سیاست شناسی و سیاست وریز محروم کرد که به سختی میتوان در جامعه طایفه ای یمن، جایگزینی برای خاندان صالح یا اپوزیسیونی تعریف شده و منسجم یافت. مردم از کنج خانه بیرون آمدند تا سهم خود را از قدرت مطالبه کنند. باید منتظر ماند و نتیجه این قیام مردمی را دید.
در بحرین اما انقلاب همچنان به ثمر نرسیده است. شیعیان در اکثریت که در این سالها حاشیه نشینی اجباری را تجربه کردند همچنان به نشانه اعتراض به خیابانهای منامه میآیند. خاندان آل خلیفه با حمایتهای نظامی عربستان و دوستیهای سیاسی امریکا همچنان از اصلاحات راستین سرباز میزند. شاید در سال نود و یک، در بحرین هم اراده ملت بر قدرت نظامی دولت غلبه پیدا کند.
سوریه اما داستان هزار سر سال نود بود. ناآرامیها در این کشور از قریب به یک سال پیش آغاز شد. بستر ناآرامیها نیز مناطقی بود که سابقه خصومت قدیمی با خاندان اسد و درگیری با پدر وی حافظ اسد را در پرونده داشته است. سوریه بحرانی داخلی بود که شاید با اصلاحات بشار اسد در بازه زمانی بسیار کوتاهتر قابل درمان بود اما سواستفاده غربیها آن را به هیاهویی بین المللی و منطقه ای تبدیل کرد. کینههای قدیمی اعراب از بشار اسد سرباز کرد و ترکیه که تا چندی پیش دوست منطقه ای سوریه به حساب میرفت به گونه ای عجیب دست در دست مخالفان بشار اسد گذاشت. میزبانی مخالفان بشار اسد توسط ترکیه تمامی راههای منتهی به برخورد مسالمت آمیز غرب و اعراب با وقایع سوریه را به بن بست کشاند. در نهایت بقای بشار اسد در قدرت و حمایتهای روسیه و چین از وی به جایی رسید که غرب تنها راه برای نزدیک شدن به راهکاری برای برون برد پرونده سوریه از بن بست را اعزام نماینده ویژه سازمان ملل به دمشق و گفتگو با بشار اسد خواند. کوفی عنان در حال حاضر داعیه دار این میانجی گری است تا شاید در سال نود و یک، سوریه نیز از جنجالهای بین المللی فاصله بگیرد.
سال نود ادامه سیاستهای غرب و امریکا برای تحت فشار قرار دادن ایران به واسطه برنامه هسته ای این کشور بود. بحران میان تهران و قاره سبز با تحریم بانک مرکزی و طلای سیاه ایران وارد فاز جدیدی شد و حمله تعدادی از مخالفان سیاستهای انگلیس در ایران به سفارتخانه انگلیس در تهران، دوره ای از تنش در روابط دو جانبه را به یادگار گذاشت. ادعای تلاش تهران برای ترور سفیر عربستان در امریکا در حالی از سوی مقامهای امریکایی مطرح شد که هنوز دلیلی برای اثبات آن ارائه نشده است. کینه ای که این ادعا در دل خاندان سعود کاشت هنگام تحریم طلای سیاه ایران و تلاشهای برای یافتن جایگزینی برای آن، به بار نشست.
ریاض موافقت خود را با جبران نفت تحریمی ایران و بالا بردن تولید نفت خود اعلام کرد. در واپسین روزهای منتهی به سال نود، ایران از آمادگی برای نشستن پای میز مذاکره خبر داد و سفر بازرسان آزانس بین المللی انرژی هسته ای به تهران هم شاید با اما و اگرهایی همراه بود اما به معنای شکسته شدن قفل کوبیده شده بر مذاکرات بود.
پرونده فلسطین اما در سال نود میلادی برخلاف سال گذشته که بن بستهای مکرر و شکستهای پیاپی را به دنبال داشت تا حدی تحت تاثیر بهار عربی قرار گرفته و به حاشیه رانده شد اما به آشتی ملی میان فتح و حماس منتهی شد. شاید طرح محمود عباس رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین برای به رسمیت شناخته شدن یکجانبه فلسطین در سازمان ملل ره به جایی نبرد اما عملا به ترفیع جایگاه فلسطین در سطح بین المللی و انزوای بیش از پیش رژیم صهیونیستی منتهی شد. حماس نیز در واپسین ماههای سال نود، خانه تکانیهای سیاسی را تجربه میکند و البته سفرهای رهبران سیاسی و معنوی این جنبش مقاومت به کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس از تغییری در رویکرد آنها خبر میدهد.
سال نود سال مرگهای سیاسی و تحولات ناشی از این فقدانها نیز بود. مرگ اسامه بن لادن به ضرب گلوله تک تیراندازهای امریکایی در خاک پاکستان در حالی که نیروهای اطلاعات و ارتش پاکستان از این ماجرا بی خبر بودند، مادر موجی از تنشها میان اسلام آباد و واشنگتن شد که هنوز ادامه دارد. مرگ کیم جونگ ایل رهبر فقید کره شمالی که سالها با پرونده هسته ایش در راس مسائل منطقه ای قرار گرفته بود، موجی از امیدواری را در دل همسایگان این کشور و امریکاییها برای آغاز مذاکرات شش جانبه زنده کرد. با اینهمه رفتار و منش کیم جونگ اون جانشین جوان پدر نشان داد که وی نیز چندان راه متفاوتی را در پیش نخواهد گرفت. این کیم جونگ اون است که گاه سیاست هویج را در پیش گرفته و از تعلیق غنی سازی اورانیوم در ازای کمکهای غذایی سخن میگوید و گاه پرتاب ماهواره به فضا را چون چماقی بر سر غربیها فرود میآورد.
دیپلماسی ایرانی که در یک سال گذشته آنچه را که گذشت مورد واکاوی و موشکافی قرار داد اکنون نیز در ویژه نامهای آنلاین که در ایام تعطیلات نوروزی به تدریج منتشر خواهد شد تحولاتی که بر جهان رفته و آنچه را که قابل پیش بینی است با تحلیلگران مسائل بین المللی و دیپلماتهای صاحب قلم به بحث و بررسی خواهد گذاشت.
در چهارده روز آتی میتوانید به تدریج تحلیلهای اساتید زیر را که در یک سال گذشته ما را از نگاه منصفانه و عاری از تعصب خود در مسائل بین المللی بهره مند کردند در دیپلماسی ایرانی بخوانید:
مرتضی ابوطالبی، نبی الله ابراهیمی، علی اکبر اسدی، محمد ایرانی، پیروز ایزدی، همت ایمانی، علی باقری دولت آبادی، اسماعیل بشری، علی بیگدلی، محسن پاک آیین، مهندس امیر توکلی، مجید تفرشی، محمد صادق خرازی، علی خوشرو، مهدی دانش یزدی، حمید دهقانی پوده، محمدرضا دبیری، صادق ربانی املشی، ابراهیم رحیم پور، صادق زیباکلام، محمد سبحانی، حسین سلیمی، افشار سلیمانی، محسن شریعتی نیا، محمد فرازمند، جاوید قربان اوغلی، محمد فرهاد کلینی، محمودرضا گلشن پژوه، صادق ملکی، پیر محمد ملازهی، جمشید ممتاز، جواد منصوری، یوسف مولایی، سید جعفرهاشمی.
دیپلماسی ایرانی ضمن تبریک سال نو و آرزوی جهانی آرام در سال نود؛ برای هموطنان روزهایی آرزو میکند سبز ، سفید و قرمز به رنگ پرچم ایران زمین. سال یکهزار و سیصد و نود و یک هجری شمسی بر ایرانیان در هر کجای این صحنه گیتی که هستند مبارک باد.
نظر شما :