امریکا تهدید نظامی چین را بزرگنمایی میکند
رقبای نظامی یا دوستان اقتصادی
دیپلماسی ایرانی: رابطه چین و امریکا دو جنبه دارد:
1. حوزههای همکاری دو کشور که نماد آن اقتصاد است
2. حوزههای رقابت استراتژیک دو کشور که نماد آن نوسازی توان چین و توسعه توان نظامی این کشور است
توسعه توان نظامی چین از این جهت برای امریکاییها موجبات نگرانی را فراهم کرده است که میتواند موازنه قدرت در شرق آسیا که به شکل سنتی به نفع امریکا و موتلفین این کشور بوده را بهم بزند. بنابراین در وضعیت فعلی افزایش توان نظامی چین در محیط پیرامونی این کشور و تبعات آن برای امریکا خطرناک است و یا تهدید محسوب میشود. این موضوع که آیا چین تهدید در پهنه جهانی برای امریکاست یا خیر؟! به نظر میرسد که برای پاسخ به این سوال هنوز زود است. به عنوان مثال نیروی دریایی امریکا بر کلیت آبهای آزاد در جهان تسلط دارد و حدود 11 ناو هواپیمابر دارد، این در حالیست که چینیها تنها یک ناو هواپیمابر که به تازگی مراحل آزمایش خود را طی کرده است،داراست.
در نتیجه نوسازی نظامی چین، تهدید در سطح منطقهای موازنه قدرتی است که مطلوب امریکا محسوب میشود. امریکاییها بیم آن دارند که افزایش قدرت نظامی چین این موازنه مطلوب را بهم بزند.
دو بحث دیگر نیز مطرح است:
1. امریکا تهدید نظامی چین را بزرگنمایی میکند، برای اینکه حضور خود را در منطقه تثبیت کند و تسلط نظامی خود را در منطقه مستحکم کرده و تدام بخشد. در راستای این تحلیل برخی بر این باورند که نخبگان نظامی- امنیتی امریکا همیشه تلاش میکنند رقبای امریکا را بزرگتر از آنچه که هست، جلوه داده تا بودجه نظامی بیشتری دریافت کند و هم نقش ارتش و نیروی نظامی در سیاست خارجی و امنیت امریکا همچنان پررنگ بماند.
2. رویکرد دیگر این است که در حقیقت قدرت نظامی چین در سالهای اخیر به شدت رشد کرده و این رشد موجب نگرانی بیشتر امریکا شده است. بر همین اصل است که در سند استراتژی اخیری که امریکا منتشر کرد، چین و ایران را به عنوان دو تهدید اصلی برای نیروهای نظامی امریکا مطرح کرده است.
این مساله که کدام یک از این رویکردها یا نگاهها بر سیاست خارجی امریکا مسلط است و به رفتار امریکا شکل می دهد، نمیتوان به طور دقیق راجع به آن صحبت کرد. تنها میتوان گفت که این دو رویکرد وجود دارد که یا واقعی است و ریشه در قدرتمندی روزافزون چین دارد و یا قصد دارند این تهدید را بیش از آن چیزی که هست جلوه دهند.
در آسیا نیز سه کشور ژاپن، کره جنوبی و هند نیز از موتلفین امریکا هستند که استراتژی امنیتی و نظامی آنها با استراتژی نظامی امریکا در آسیا همپوشانی دارد. به شکل سنتی این کشورها با چین در دورههایی دچار تنش بودند. هند و ژاپن هنوز با چین اختلاف مرزی دارند و چینیها خاطرات و سابقه تاریخی بسیار بدی از ژاپنیها دارند. امروزه در منطقه شرق آسیا شرایط خاصی حاکم است. در طول تاریخ تا قرون اخیر یا چینیها قدرتمند بودند و ژاپنیها حرف چندانی برای گفتن نداشتند، یا از قرن 19 به بعد تا پایان جنگ جهانی دوم ژاپنیها قدرتمند بوده و چینیها ضعیف بودند. در حالیکه امروز در شرق شرایط اینگونه است که هم چینیها و هم ژاپنیها قدرتمندند. به همین دلیل بحثی به نام تنگنای امنیتی در روابط بینالملل بوجود میآید. این بحث مشهور است که افزایش توان نظامی یک کشور برای دیگر کشورها به شکل خودکار تهدید ایجاد میکند، به دلیل آنکه دیگر کشورها برداشت تهدید از آن میکنند. ممکن است کشوری که توان نظامی خود را افزایش داده، برای بالا بردن توان دفاعی باشد، اما کشورها آن را تهدید تلقی میکنند. این وضعیت بر شرق آسیا حاکم است. یعنی افزایش توان نظامی چین ممکن است جنبه دفاعی داشته باشد، اما هند و ژاپن و تا حدی کره جنوبی و کشورهای آ.سه.آن احساس تهدید میکنند. این کشورها گزینهای را که در مقابل چین پیگیری میکنند، دعوت از امریکا برای حضور بیشتر در آسیاست و حمایت از این حضور بیشتر به دلیل آنکه تهدید چین را موازنه کنند.
رقابت نظامی یا اقتصادی با امریکا
نمیتوان گفت که حوزه اقتصاد با حوزه نظامی برابر است چراکه این دو حوزه دارای منطقهای متفاوتی است. منطق رقابت در حوزه اقتصاد با منطق رقابت درحوزه نظامیگری متفاوت است. مساله مهمی که باید به آن توجه کرد این است که حوزه نظامی به عنوان مهمترین حوزه تنش که به شکل بالقوه میتواند میان دو کشور برخورد ایجاد کند. این در حالیست که حوزه اقتصادی، حوزهای است که دو کشور را بهم نزدیک میکند. بدین معنا که به نوعی جلوی سرعت گرفتن تنشها را میگیرد و یا جلوی تبدیل شدن تنش، رقابت به جنگ و مسابقه تسلیحاتی را میگیرد. به دلیل آنکه اقتصاد دوکشور وضعیت بهم پیوستهای دارند. حدود 400 میلیارد دلار حجم تجارت دو کشور است که از این میزان بخش مهمی یعنی حدود 340 میلیارد دلار صادرات چین به امریکاست. چین حدود 2 تریلیون دلار در اوراق قرضه امریکا سرمایهگذاری کرده است و بازار چین برای امریکاییها که در پنج سال آینده قصد دارند صادرات خود را دو برابر کنند، بسیار بازار مهم و ارزشمندی محسوب میشود.
بنابراین میتوان گفت حوزه اقتصادی شدت رقابتهای نظامی را تلطیف میکند و منطق تعامل چین و امریکا را از منطق تعامل امریکا و شوروی که تنها بر پایه رقابت نظامی بود و روابط اقتصادی میان آنها وجود نداشت، متمایز میکند. در نتیجه نقش اقتصاد بیشتر نقش تلطیف کننده و بهبود دهنده روابط دو کشور است.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :