ایران و میز مذاکره

۳۰ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۹:۰۹ کد : ۱۸۹۸۱۲۵ نگاه ایرانی
یادداشتی از حسین ملائک، سفیر پیشین ایران در سوئیس و چین برای دیپلماسی ایرانی.
ایران و میز مذاکره

دیپلماسی ایرانی : آقای «ریس جمهور» در جریان راهپیمایی 22 بهمن در شنبه گذشته اعلام نمود که به زودی دستاورد های جدید اتمی ایران اعلام خواهد شد. متعاقب آن اعلام گردید که میله های سوخت راکتور تهران  با غلظت 20% و نیز 3000 سانتریفیوژ جدید با تکنولوژی مدرن تر از الیاف کربن که جای کمتری را اشغال و پسماند کمتری دارد و  بنا به گفته آقای فریدون عباسی ریاست سازمان انرژی اتمی با راندمان سه برابری نسبت به سانتریفیوژ های موجود به چرخه دارایی های اتمی ایران افزوده شده است. وقتی ایشان  این دستاورد ها را اعلام می کرد  آقای «ما جا شو »  دستیار وزیر خارجه چین در حال ورود به ایران برای مذاکره با شورای امنیت ملی و وزارت خارجه بود. نامبرده در ملاقات خود با  آقای جلیلی دبیر شورای عالی امنیت و آقای باقری معاون ایشان و مقامات وزارت خارجه  نظر طرف چینی را اینگونه ذکر می کند: «اکنون لازم است مذاکرات ایران و گروه 1+5 هرچه سریع تر از سرگرفته شود و آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری خود را با ایران تقویت کند و با هم در پی راه موثری برای حل و فصل مسائل باشند. وی همچنین ابراز امیدواری کرده است که طرف ایرانی هر چه زودتر به نامه خانم اشتون نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا پاسخ دهد.»   

متعاقب سفر نماینده  چین در 26 بهمن اعلام گردید که نامه آقای جلیلی به «کاترین  اشتون» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا حاوی اعلام آمادگی مذاکره  از طرف ایران «روی طیفی از موضوعات که بتواند زمینه  را برای همکاری های آینده آماده نماید» ارسال گردیده است. مذاکرات ایران و گروه موسوم به 1+5    در ژانویه سال 2011  متوقف شد. خانم اشتون در اکتبر 2011 نامه ای برای ادامه مذاکره ارسال نمود که تا 5 ماه بدون پاسخ مانده بود .

به نظر  می رسد استراتژی مذاکرات اتمی یران بر مبنای «کار تمام شده» استوار است. بر این منوال هر از چند گاهی یک پیشرفت علمی در این مسیر به اطلاع جهانیان رسانده شده  و این گونه انتظار می رود که  مذاکره با قدرت های بزرگ از این به بعد بر اساس «واقعیت موجود» صورت گیرد. پاکستان و هند نیز در مسیر برنامه خود از این روش برای روبرو شدن با جامعه جهانی استفاده کرده اند.

«غرب» نیز در مقابل ایران استراتژی مشخصی را دنبال می نماید. این استراتژی شامل محورهای  زیر است :

1-   جلوگیری از دستیابی ایران به تکنولوژی هسته ای از طریق اعمال انواع تحریم های علمی، صنعتی و اقتصادی     

2-   ایجاد تخریب تاسیسات و ترور دانشمندان اتمی

3-   اعمال تحریم های فلج کننده اقتصادی روی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی برای جلوگیری از دستیابی ایران به منابع مالی لازم

4-   ایجاد هماهنگی بین المللی برای منزوی ساختن ایران  

5-    طرح اعلام حمله نظامی به تاسیسات ایران  

در ادبیات سیاسی منتشره در غرب ابراز نگرانی از دستیابی ایران به «نقطه غیر قابل بازگشت» در تکنولوژی اتمی کتمان نمی شود. از این «نقطه» هیچگاه تعریف دقیقی ارائه نشده است. آغاز آن با مخالفت با ساخت نیروگاه بوشهر شروع شد  ولی در حال حاضر از ممانعت برای دستیابی به سلاح اتمی صحبت می شود. به هر حال  برای مقابله با دستیابی ایران به هر آنچه خطرناک توصیف می شود روند های فوق الذکر مورد استفاده قرار می گیرد. بر این مبنا و ادامه این سیاست تاکنون ایران چندین دور تحریم بین المللی را از طریق شورای امنیت سازمان ملل و همچنین در آخرین مرحله آن تحریم های یکجانبه آمریکا و حمایت محکم اروپا از آمریکا بر علیه سیستم بانکی و بانک مرکزی را  تجربه نموده و می نماید

به موازات این اعمال فشارها «غرب» همچنان علاقمند است که ایران به پای میز مذاکره بیاید. اما مذاکره کننده ایرانی در چه شرایطی پای این میز می رود؟ 

1-   «غرب» محیط بین المللی را بر ایران بسیار تنگ کرده است. به نظر می رسد که آمریکا تلاش دارد موضوع ایران را کاملا دو قطبی کند. اتحادیه اروپا  علیرغم مشکلات مالی و اقتصادی خود اتحاد بیشتری را با آمریکا به نمایش گذاشته است. چین و روسیه  به عنوان کشورهایی که ایران روی آنها حساب ویژه باز کرده است علیرغم میل خود برای رو در رویی با « غرب »  در مورد ایران مجبور شده اند مواضعی مخالف اتخاذ نمایند. اما همچنان تلاش دارند که موضوع ایران در چارچوب مذاکره و در داخل آژانس انرژی اتمی حل و فصل شود. خود این روش در ذات خود حداقل کوتاه آمدن ایران را در برخی از خواسته هایش دارد .

2-   اگر تحریب های اخیر در برخی از صنایع نظامی و تاسیسات صنعتی را خرابکاری برنامه ریزی شده ندانیم، قتل دانشمندان مرتبط با پروژه اتمی را به وضوح باید جزو دستاورد طرف مقابل در میز مذاکره دانست که برای آن ها نکته مثبتی است .

3-    تحریم های یک جانبه یا بین المللی اگر بر بخش دولتی نتوانسته تاثیر خرد کننده داشته باشد اما حداقل بخش خصوصی و متوسط را توانسته مشکلات عدیده ای به همراه داشته باشد و این به مفهوم بسط نارضایتی در ایران است که بازهم برای آنها دستاورد محسوب می شود. 

4-    تحریم یک جانبه اخیر بانک مرکزی توانست حداقل در مدت محدودی تاثیر جدی بر اقتصاد داخلی بگذارد و بازار ارز و طلا در داخل کشور را به هم بریزد. متعاقب این به هم ریختگی افزایش قیمت ها و نارضایتی مردم از این روند  «غرب» را به ادامه این سیاست تحریض کرده است.

با این وضعیت  نماینده ایران  متقابلا بر سر میز مذاکره چه موضوعی برای  ارائه خواهد داشت تا بتواند توازن مذاکرات را حفظ کند؟ مسیرگذشته نشان می دهد که ایران از روند فعلی ناخشنود نبوده و می خواهد بر همین منوال در مذاکره آتی شرکت نماید اما به نظر می رسد استراتژی گذشته ایران که بر مبنای «مقاومت» و  «کار تمام شده»  استوار بوده است، قابلیت لازم را برای ادامه راه در شرایط فعلی ندارد. دستاوردهای غرور آمیز تکنولوژیک ایران در زمینه اتمی و موشکی برای حتی چین و روسیه شاد کننده نبوده و نباید انتظار داشت برای حفظ و توسعه آن در ایران از خود مایه بگذارند. اوضاع فعلی خاورمیانه و شرایط سوریه و اراده اکثر اعضاء 1+5  برای تغییر رژیم این کشور نیز شمشیر دو لبه ای است که ایران نمی تواند از آن انتظار زیادی به نفع خود در موضوع اتمی داشته باشد. وضعیت سوریه و حفظ رژیم این کشور و جلوگیری از عملیات مجدد نطامی غرب  برای چین و روسیه از اولویت سیاسی ویژه ای در سطح جهان برخوردار است و به ایران جایگاه بعدی را می دهد. 

خانم کاترین اشتون با استقبال از آمادگی ایران برای مذاکره می گوید: «مذاکره صرفا یک جلسه نیست، برای خرید وقت نیست  و ایران باید این فرصت را مغتنم شمرده و پیشنهاد قابل قبولی را ارائه دهد.» با این انتظار و برنامه ریزی و چینش این گونه میز مذاکره به نظر می رسد شرایط فعلی برای مذاکره چندان مناسب نبوده و نمی توان دستاوردی را انتظار داشت مگر آن که موارد زیر آماده شده باشد:

1-   ایران توانسته باشد حداقلی از ائتلاف و هماهنگی بین المللی برای مواجه با گروه 1+5 را به وجود آورده و حداقل از بخشی از نتیجه جلسه اطمینان داشته باشد.

2-   اقتصاد ایران علائمی از کنترل اوضاع را از خود نشان داده باشد.

3-   ایران توانسته باشد قدرت نسبی مقابل به مثل را به نمایش بگذارد.

 

نظر شما :