چالشهای جدید در تعقیب مدل های جدید

جهان به کجا می رود؟‌

۲۴ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۴:۱۲ کد : ۱۸۹۷۸۹۶ ترجمه برگزیده
دکتر مرتضی ابوطالبی، کارشناس مسائل اقتصادی در گفتاری برای دیپلماسی به مدلهای جدید مطرح برای مدیریت چالشهای اقتصاد جهانی می پردازد و معتقد است نظریه کاپیتالیزم باید متحول شده و تأکید بیشتری بر "استعداد انسانی در جامعه شهروند محور|" داشته باشد تا بتواند به عنوان ظرف نظری مناسب مورد استفاده رهبران سیاسی و مدیران بنگاههای اقتصادی قرارگیرد
جهان به کجا می رود؟‌

دیپلماسی ایرانی : در سالهای گذشته اقتصاد جهانی تحولاتی را از سر گذرانده است که این تحولات فعالان اقتصادی را به این نتیجه رهنمون کرده است که باید تحولات اقتصادی جهان را با دیدگاه و رویکرد دیگری مدیریت کرد. این رویکرد در در اجلاس اخیر داووس که در روزهای 25 تا 29 ژانویه برگزار گردید به وضوح دیده شد. شرکت‌کنندگان در این اجلاس نقطه‌نظرات خود را حول محور عنوانی کلی اجلاسی یعنی"دگرگونی بزرگ: شکل‌گیری مدلهای جدید" اظهار نمودند. در این مطلب به مهم ترین شاخصه های این دگرگونی بزرگ و مدلهای جدید مطرح شده پرداخته می شود.

 چالشهای عمده پیش رو

نظر به اینکه بحران جاری اقتصادی در جهان موجبات بروز تحولات و دگرگونی عظمیی را درجهان فراهم ساخته است، لذا از دید دانشمندان و تحلیلگران اقتصاد سیاسی مدلها و روشهای قدیمی توانایی کافی برای حل‌وفصل و یا ارائه راه‌حل های غلبه بر مشکلات و چالشهای پیش‌آمده را نداشته و لذا باید با به کارگیری مدلهای جدید اقدام به رفع مشکلات نمود. چالشهای عمده پیش رو از نگاه تحلیلگران عبارتند از چالشهای رهبری و مدیریتی، محدودیت‌منابع، معضلات تکنولوژیک، افزایش بیکاری و توسعه اقتصادی (خصوصاً درکشورهای کمتر توسعه‌یافته و یا در حال توسعه) که همگی نیازمند بازنگری در مدلهای قدیمی و تلاش برای شکل‌گیری مدلهای جدید به منظور رویارویی با چالشهای مذکور می‌باشند. در اجلاس اخیر داووس هرچند ابعاد بسیار جزئی‌تر از اقتصاد سیاسی مورد بحث قرار گرفت اما در سطح کلان و بطور مختصر می‌توان مطالب عنوان شده در مورد مدلهای جدید مربوط به چالشهای فوق‌الذکر به شرح زیر خلاصه نمود: 

1.شکل‌گیری مدلهای جدید رهبری و مدیریت:

اندیشمندان براین باورند که سیستمهای سیاسی سنتی و رهبران قدیمی نتوانسته‌اند رابطه مناسبی میان مردم جامعه و فعالان اقتصادی عمده (خصوصاً شرکتها و بنگاههای اقتصادی) برقرار نمایند. لذا دستاوردها و منابع اقتصادی بنگاهها و شرکتها به اندازه کافی بر زندگی عمومی مردم تأثیر‌گذار نبوده است. به عبارت روشن تر مردم بهره مناسبی از پیشرفتهای اقتصادی نبرده و فقط گروه کوچکی از جامعه با برخورداری از دستاوردهای اقتصادی موفق به برخورداری از زندگی بهتر و رفاه بیشتر شده‌اند. حوادث اخیر در کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا شاهدی براین موضوع بوده و اعتراضات مردمی ناشی از این ضعف مدیریتی در جوامع یاد شده می‌باشد. لذا مفهوم سنتی"مسئولیت اجتماعی شرکتها" باید متحول گردیده و مدل جدید مبتنی بر "حضور همگانی شرکاء" جایگزین آن شود. در واقع نظریه کاپیتالیزم باید متحول شده و تأکید بیشتری بر "استعداد انسانی در جامعه شهروند محور|" داشته باشد تا بتواند به عنوان ظرف نظری مناسب مورد استفاده رهبران سیاسی و مدیران بنگاههای اقتصادی قرارگیرد. مدل جدید سیستم سیاسی باید بتواند از یکسو بهره‌وری شرکتها را افزایش دهد و از سوی دیگر استفاده و بهره‌گیری عموم مردم از دستاورد بنگاهها را بیشتر نماید. بدین‌ترتیب مدلهای جدید باید قادر به آن باشند که کارمندان شرکتها و مشتریان محصولات بنگاهها را در کسب دستاوردهای جدید مشارکت دهند. مشارکتی که مبتنی بر نظمی جدید بوده و شهروندان در کنترل روند ایجاد شده نقش‌آفرینی نموده و از ورود به آن منع نگردند.

 

2. شکل‌گیری مدلهای جدید استفاده از منابع:

در مدلهای قدیمی مربوط به بهره‌گیری از منابع و یا مدیریت استفاده از منابع در دسترس، رشد پایدار اقتصادی را منوط به رشد مصرف می‌دانستند. بدین معنا که در جوامع پرمصرف غربی، رشد اقتصادی بدون دامن‌زدن به مصرف ممکن به نظر نمی‌آمد. لذا به دلیل دسترسی جوامعه توسعه‌یافته امروز به منابع ارزان قیمت، مصرف بی‌رویه به عنوان یک حق جلوه‌گر شده است. اما تحولات اقتصادی اخیر در جهان نشان داد که ادامه چنین وضعیتی امکان نداشته و لذا باید مدلهای جدید را جایگزین نمود. براساس مدلهای جدید برای استفاده از منابع، محدودیت هایی در نظر گرفته می‌شود که این محدودیتها مبتنی بر قیمت واقعی منابع می‌باشند. در حالی که دسترسی مردم در جوامع مختلف به منابع کمتر شده لازم است از مصرف بی‌رویه آنها جلوگیری نمود. مصرف باید برپایه ارزش منابع و نه برپایه حجم منابع صورت گیرد. بنابراین در مدل جدید رشد اقتصادی مصرف به شکل واقعی و هدفمند شکل می‌گیرد. در شرایطی که مردم در بسیاری از جوامع کنونی در جهان دسترسی کافی به نیازهای اولیه و اساسی همچون مسکن، پوشاک، غذا و غیره ندارند چگونه ممکن است مصرف محصولاتی همچون تلفن موبایل مورد تشویق و تبلیغ قرارگیرد؟ و یا در حالیکه در برخی جوامع مهاجرت از روستاها به شهرها در حال افزایش می‌باشد چرا باید خرید اتومبیل شخصی تبلیغ شود؟ یکی از علتهای اصلی مصرف بی‌رویه ارزان قیمت انرژی و منابع در دسترس آن بوده که مدل قدیمی رشد اقتصادی برپایه مصرف بی‌رویه منابع تجدید ناپذیر انرژی شکل گرفته و اگر چنین روندی ادامه یابد با خاتمه یافتن منابع مذکور در جهان مواجه خواهیم بود. لذا مدل جدید استفاده از منابع باید بر مفهوم "منابع مولد" و یا " منابع کارآمد" استوار باشد.

 

3. شکل‌گیری مدلهای جدید تلکولوژیک:

علی‌رغم وقوع بحران اقتصادی در سالهای اخیر، اما در فاصله‌ سالهای 2010 تا 2011 صنایع مربوط به تکنولوژی اطلاعات حدود 9 تا 10 درصد رشد کرده اند. اما سؤال اصلی آنست که رشد مذکور چه تأثیری بر جوامع، دولتها و سیستمهای اقتصادی داشته است؟ و یا این که صنایع فوق‌الذکر چگونه مدلهای تجارت و کسب‌وکار را دگرگون نموده‌اند؟ نسلهای آینده چگونه باعث توسعه صنایع و تکنولوژیهای یاد شده خواهند شد؟ امروزه همه مردم جهان در معرض تأثیر تکنولوژیهایی همچون ipad و دوربینهای دیجیتال می‌باشند که نقش مخرب ناشی از استفاده نادرست از آنها بر همگان روشن می‌باشد. در حالیکه شرکتهای بزرگ همچون شرکت کداک در سال 1975 موفق به تولید دوربینهای دیجیتال شده اما در سال جاری شاهد ورشکستگی آن شرکت بزرگ بوده ایم. ولی تکنولوژی شرکت کداک توسط شرکتهای کوچک دیگری مورد سوءاستفاده واقع شده و در مسیرهای نادرست بکار گرفته شده‌اند. بنابراین ایده‌ها و تکنولوژیهای جدید که برپایه مدلهای قدیمی شکل‌ می‌گیرند لزوماً‌ برای زندگی آینده انسانها مناسب نمی‌باشند. مردم جوامع مختلف باید از چگونگی استفاده صحیح از تکنولوژی مطلع گردند و آموزش کافی در این زمینه به آنها داده شود. در مدلهای جدید استفاده از تکنولوژی هماهنگی میان دولتها و شرکتها بسیار با اهمیت می‌باشد. در مدل جدید، دولتها وظیفه انجام پژوهشها و تحقیقات صنعتی را باید به عهده بگیرند تا جهت‌گیری درست در تحقیقات و تولید تکنولوژیهای جدید صورت پذیرد. سپس بنگاهها و شرکتها وظیفه دارند از دستاوردهای تحقیقاتی مذکور بهره گرفته و براساس مدلهای جدید به توسعه صنایع مبادرت ورزند. از سوی دیگر دولتها وظیفه آموزش کادر فنی شرکتها را بعهده داشته تا نیازهای واقعی مردم در آینده جوامع برطرف گردد. لذا باید فرهنگ تولید تکنولوزیهای جدید میان مردم اشاعه یافته تا هدف اصلی توسعه تکنولوژیک یعنی افزایش بهره‌وری در تولید صنعتی تحقق یابد.

 

4. شکل‌گیری مدلهای جدید اشتغال:

در حالیکه از جمله وظایف اصلی دولتها ایجاد اشتغال در جوامع مختلف می‌باشد هنوز از مدلهای قدیمی توسعه اشتغال بهره گرفته می‌شود. در مدلهای قدیمی دولتها با تخصیص منابع مالی معین برای ایجاد تعداد مشخصی شغل اقدام می‌نمودند. لذا بسته قدیمی اشتغال مبتنی بر وظیفه دولتها در تخصیص منابع مالی و وظیفه بنگاههای اقتصادی در ایجاد شغلهای بیشتر بوده است. در حالیکه در بسته‌های جدید اشتغال مدلهای جدید ایجاد شغل باید بکار گرفته شوند. مدلهای جدید اشتغال مبتنی بر خود اشتغالی خصوصاً  اقشار جوان جامعه می‌باشد. در مدلهای جدید دولتها باید منابع مالی خرد و کوچک را در اختیار تمام جوانان قرار دهند تا هریک براساس استعداد خود اقدام به ایجاد اشتغال برای خود نمایند. مفهوم "خود اشتغالی" باید جایگزین مفاهیم قدیمی گردیده و بدین ترتیب کارآفرینان کوچک مورد تشویق قرار گیرند. اشتغال براساس مدلهای جدید استعداد محور بوده و تمامی استعدادها در جامعه به شکل هدایت می‌شوند که همگان را مشغول به انجام فعالیتی در جامعه می نماید.

 

5. شکل‌گیری مدلهای جدید توسعه اقتصادی:

در حالیکه دستیابی به اهداف هزاره سازمان ملل تا سال 2015 دچار مشکل و چالش گردیده تحلیگران اقتصادی معتقدند افزایش نابرابری و فساد در جوامع مختلف مخصوصاً درکشورهای توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته باعث عدم دستیابی به حدود دو سوم اهداف هزاره گردیده و به عبارت روشنتر محرومیت مردم را در پی داشته است. مدلهای قدیمی توسعه مبتنی بر "اعطای کمک" به جوامع کمتر توسعه‌یافته می‌باشد که عملکرد آن نه تنها باعث توسعه نشده بلکه باعث افزایش وابستگی جوامع مذکور به کمک کنندگان سنتی شده است. هرچند اعطای کمکهای انسان دوستانه همچون برای مقابله با حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله ضرورت دارد اما باید مدلهای جدیدی بکارگرفت که براساس آنها بتوان از وقوع سیل و زلزله جلوگیری نمود. مدلهایی که مبتنی بر سرمایه‌گذاری درکشورهای کمتر توسعه‌یافته می‌باشند و نیازمند هماهنگی میان دولتها و شرکای آنها در جامعه مدنی خصوصاً بخش خصوصی می‌باشند. درچارچوب مدلهای جدید توسعه اقتصادی روابط میان کشورهای کمتر توسعه یافته با کشورهای دیگر برپایه "مشارکت هوشمندانه" استوار می باشد. در بعد داخلی نیز موازنه قدرت میان حاکمان و نهادهای مدنی ایجاد می‌گردد. لذا لازم است روند توسعه از جانب نهادهای بین‌المللی به سوی نهادهای مدنی داخلی تغییر جهت داده  و دولتها وظیفه دارند درخواستهای شهروندان را براساس عدالت، شفافیت و مسئولیت‌پذیری پاسخگو باشند و سرمایه‌گذاری برای ایجاد زیرساختها جایگزین وابستگی به دریافت کمک از دیگران گردد.

  

نظر شما :