تهران سوژه فشارهای تل آویو و برگ انتخاباتی رقبا است
اوباما و دغدغه ای به نام ایران
با این حال باراک اوباما گفت که فکر نمیکند اسرائیل هنوز تصمیمی برای واکنش - که به تنشها دامن میزند ـ درقبال ایران گرفته باشد، اما این کشور «به درستی» نگران برنامههای تهران است. با این حال او ناگفته نگذاشت که «اولویت اول من، امنیت آمریکا و البته امنیت اسرائیل است.» او همچنین از پاسخ به این پرسش که آیا در صورت قطعی شدن تصمیم اسرائیل برای حمله به ایران و پیش از آغاز این تهاجم، آمریکا در جریان این تصمیم قرار خواهد گرفت یا نه، خودداری کرد و تنها گفت: «همفکری نظامی و اطلاعاتی میان ما و اسرائیل نزدیکتر از گذشته است.»
انتخابات آمریکا
به نظر می رسد که این سخنان بیش از هرچیز نشان دهنده وضعیت خاص اوباما در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده باشد. کارزار انتخاباتی حداقل در میان جمهوری خواهان که باید نامزد نهایی خود برای رقابت با اوباما در انتخابات ششم نوامبر آینده انتخاب کنند، چند ماهی است که آغاز شده است. فضای انتخاباتی، حداقل در حزب جمهوری خواه بسیار رقابتی است. به جز ران پال، دیگر نامزدهایی که به رقابت با همدگیر می پردازند، نوک پیکان انتقادات خود را به سمت در سیاست خارجی ایالات متحده در دوران باراک اوباما نشانه رفته اند. در موضوع سیاست خارجی اوباما دو بحث بیش از مسائل دیگر مورد توجه قرار قرار گرفته است. یکی مسئله عراق که بسیار مورد انتقاد جمهوری خواهان بوده است و دیگری نحوه برخوردی که دولت اوباما با ایران داشته است.
معمولا در آستانه انتخابات چنین صحبت هایی صورت می گیرد، حتی اگر در جبهه دموکرات ها هم مبارزات انتخاباتی مقدماتی برقرار بود چنین بحث هایی وجود داشت. لذا اولین مسئله این است که باراک اوباما تحت فشار رقبای انتخاباتی خود و جریاناتی از افکار عمومی قرار دارد. این جریان های افکار عمومی بیشتر لابی اسرائیل و حامی این سیاست ها در امریکا و در راس آنها ایپک است. گرایشات حامی دولت اسرائیل که بیشتر وظیفه منابع مالی انتخابات را بر عهده دارند و در دستگاههای سیاسی مهم آمریکا مثل کنگره، سنا و مخازن فکری و نهادهای تصمیمات ساز آمریکا نفوذ دارند، اوباما را در مسئله سیاست خارجی خصوصا در مواجهه با ایران تحت فشار قرار می دهند. بنابراین اوباما در ارتباط با فضای انتخاباتی آمریکا از این بابت تحت فشار است و تلاش می کند که به نوعی سیاست های خارجی خود را با این وضعیت و خواست ها تنظیم کند. در سخنرانی وضعیت آمریکا [1] هم دیدیم که او به شدت در این موضوع موضع گرفت و سیاست های آمریکا در دولت خود را، از جمله خروج نیروهای آمریکا از عراق کارآمد دانست.
شرایط آمریکا و حمله به ایران
به نظر می رسد که اسرائیل و آمریکا در ارتباط با حمله نظامی به ایران نمی توانند از همدیگر منفک باشند. چرا که اسرائیل به هیچ وجه قادر نیست که اقدام و حرکت نظامی در ارتباط با ایران انجام دهند که حمایت و پشتیبانی آمریکا را به دنبال خود نداشته باشد. اما آیا با توجه به شرایط ایالات متحده این کشور آمادگی ورود به جنگی دیگر را دارد؟
سیاست اوباما مبتنی بر تقلیل ساختار و بودجه نظامی آمریکا بوده است. یکی از تصمیماتی که اوباما اخیرا اتخاذ کرد، کاهش بودجه 640 میلیارد دلاری بودجه نظامی آمریکا در ظرف ده سال گذشته بوده است. اینگونه به نظر می رسد که با توجه به شرایطی که آمریکا در عراق و افغانستان با آن مواجه شد، سیاست اوباما بر این است که موضوع درگیری نظامی در کشورها به حداقل خود برسد.
از سوی دیگر وضعیت و شرایط اقتصادی آمریکا ایجاب نمی کند که بتواند در یک درگیری نظامی جدی وارد شود. کما این که در مسئله لیبی شاهد بودیم که اگر چه آمریکا در اتخاذ تصمیماتی در قالب ناتو و شورای امنیت مبنی بر حمله به لیبی فعال بود، اما آمریکا کمترین تاثیرگذاری مستقیم را در این درگیری نظامی داشت. لذا به نظر می رسد که دولت اوباما (و حتی جمهوری خواهان اگر در انتخابات بعدی موفق شوند) با این واقعیت روبرو است که شرایط کنونی آمریکا با ده سال گذشته که به عراق حمله کردند کاملا متفاوت است و این کشور نمی تواند به سادگی وارد درگیری نظامی با ایران شود.
از دیگر سو نباید فراموش کرد که قطب بندی های سیاسی منطقه ای و بین المللی نیز به گونه ای شده است که اتخاذ چنین تصمیمی را بسیار سخت می کند. ما در حال حاضر در تحولات سوریه شاهد هستیم که روسیه تاکنون دو بار به وتوی قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه پرداخته است و مانع از هرگونه اقدام جامعه بین المللی در بحران سوریه شده است. به نظر می رسد که روسیه دچار نوعی سرخوردگی سیاسی شده است و روسها احساس می کنند که در این سالها در تعاملات بین المللی کلاه بزرگی بر سر آنها رفته است. یعنی در موضوع افغانستان، عراق، لیبی و مسائل دیگر روسیه با آمریکا همکاری کرد. اما علیرغم قولهایی که آمریکایی ها به آنها دادند که منافع آنها را تامین کنند، در نهایت این اتفاق صورت نگرفت و باوجود بحث هایی که بین آمریکا و روسیه در مورد مسئله سپر دفاع موشکی صورت گرفت سرانجام سپر دفاع موشکی در ترکیه مستقر شد که مقامات روسی رسما اعلام کردند که این برای جلوگیری از خطر ایران نیست بلکه تهدید روسیه است. پس از این اتفاق، روسیه نیز درصدد مقابله برآمد و در مسئله سوریه به سختی در مقابل قطعنامه شورای امنیت ایستاد. لذا عملا دیده می شود که درگیری هایی که در زمان جنگ سرد بین روسیه و آمریکا وجود داشت مجددا در حال نضج گرفتن است.
در کنار این ها افکار عمومی نیز از به راه افتادن جنگ دیگری در منطقه استقبال نمی کند. نه تنها افکار عمومی منطقه بلکه افکار عمومی آمریکا و دنیا نیز با این اقدام مخالف است. هفته گذشته، گروههای ضدجنگ و فعالان حقوق بشر در بیش از ۷۰ شهر در آمریکا و برخی دیگر از کشورها، در انتقاد به بسترسازی آمریکا و اسراییل برای اقدام نظامی احتمالی علیه ایران دست به تظاهرات زدند. افزایش گمانهزنیها درباره حمله احتمالی نظامی اسراییل به ایران جدا از واکنش فعالان ضدجنگ، واکنش مقامات کشورهای منطقه را در روزهای اخیر به دنبال داشته است.
اوباما زیر فشار اسرائیل
لذا این مجموعه مسائلی است که در تحلیل نهایی دولت اوباما و در آینده شاید جمهوری خواهان را به این مسئله رهنمون کند که فضا و شرایط کنونی برای جنگ با ایران مناسب نیست. این که اسرائیلی ها به تحریک مقامات آمریکایی می پردازند و با فضاسازی تبلیغاتی تلاش می کنند که فضا را آلوده و تهدید آمیز و آماده برخورد نظامی با ایران نشان دهند واقعیت غیر قابل انکاری است. به نظر می رسد دولت امریکا از یک طرف با واقعیت های ذکر شده روبروست و از طرف دیگر فشار تبلیغاتی که مجامع و لابی های یهودی و حامیان اسرائیل وارد می کنند.
از سوی دیگر سالهاست که مقامات آمریکایی در صحبت های خود در مورد ایران مدعی شده اند که همه گزینه ها بر روی میز قرار دارد. آنها برای حفظ آبروی خود هم نمی توانند اعلام کنند که این گزینه دیگر بر روی میز نیست چرا که نمی توانیم به آن دست بزنیم. بنابراین دولت آمریکا تلاش می کند به صورت کج دار و مریز این سیاست را اعمال کند.
اما کلیه تحرکات اخیر و رفت و آمد هایی که مقامات دولت آمریکا و اسرائیلی ها داشته اند بر این اساس بوده که اسرائیل را متقاعد کنند که دست از این جنگ تبلیغاتی بردارد. چون که همه می دانند که اسرائیل بدون پشتوانه آمریکا قادر نیست که چنین تحرکی را انجام دهد. آمریکا نیز علی ظاهر ارزیابی نسبتا صحیحی از توان ایران دارد و این که ایران با مسئله عراق و مسائل دیگر تا حدی متفاوت باشد.
تحریم ایران
مسئله دیگری که استفاده از گزینه نظامی را در شرایط کنونی منتفی می کند تحریم های وضع شده علیه ایران است. به نظر می رسد غرب قصد دارد فرصت بیشتری به تحریم ها دهد و با توجه به قطعنامه هایی که صادر و تحریم های یکجانبه اروپا و آمریکا اثرات تحریم را ببینند. از آنجا که افکار عمومی منطقه، آمریکا و دیگر کشورها با درگیری نظامی با ایران مخالف است، غرب تلاش می کند که فشار خود را بر تحریم ها بگذارد بلکه از همین بحث تحریم ها بتوانند نتیجه ای بگیرند. آمریکا و اروپا با تصمیم دسته جمعی در مورد تحریم بانک مرکزی و نفت ایران تلاش می کنند که فشار فلج کننده ای به اقتصاد ایران وارد کنند. آنها در ماههای گذشته بیشترین فشار را بر شرکای اقتصادی نزدیک ایران نظیر هند، چین، ترکیه و کره جنوبی گذاشته اند تا ایران نتواند به راحتی به درآمد حاصل از فروش نفت خود دست یابد. به نظر می رسد تحریم ها در وضعیت و شرایط اقتصادی کشور چندان بی تاثیر هم نبوده و نیست .
لذا به نظر می رسد در حال حاضر آنها بخواهند فرصتی به تصمیمات دسته جمعی بدهند چرا که هیچ یک از کشورهای اروپایی با ایده درگیری نظامی با ایران که تندروها در آمریکا یا اسرائیلی ها مطرح می کنند موافت ندارند و بیشتر تمرکزشان بر این است که از طریق دیپلماسی، فشارهای اقتصادی و تحریم ها بتوانند به نتایجی در مورد ادعاهایی که در مسائل مورد اختلاف با ایران از جمله برنامه هسته ای ایران دارند دست یابند.
بر اساس آنچه گفته شد، اوباما احتیاج دارد که از یک طرف در کارزار انتخاباتی آمریکا جناح های تندرو را تا حدی ساکت کند و به نوعی با آنها تعاملی داشته باشد و از سوی دیگر با و اقعیت هایی روبرو است که به هیچ وجه اجازه نمی دهد که در آستانه انتخابات آمریکا افکار عمومی مردم آمریکا و دنیا معطوف به مسائلی شود که آمریکا توان انجام آن را ندارد.
نظر شما :