با نفی ایران هسته ای و جنگ چه راهی باقی می ماند؟
گزینه سوم در قبال ایران
آیا ایران به مساله شماره یک در در سیاست خارجی آمریکا در سال جاری تبدیل خواهد شد؟
به گمان من مساله نخست در سیاست خارجی آمریکا در حال حاضر مدیریت اقتصاد، زیر ساخت های قدیمی، سیستم آموزشی 12 ساله و دیگر اختلافات سیاسی در داخل کشور است. اما در مورد ایران باید گفت که این موضوع از پتانسیل سلطه یافتن بر روند توسعه سیاست خارجی آمریکا در سال جاری برخوردار است و برای منافع ملی ایالات متحده نیز اهمیت ویژه ای خواهد داشت.
تا کنون چنین اسکیزوفرنی که تعبیری از جنون است بین کارشناسان سیاست خارجی در مورد یک موضوع دیده نشده است. شما در مقاله ای این نکته را خاطرنشان کرده اید که اکنون زمان حمله به ایران است در حالی که دیگر کارشناسان این اقدام را دیوانگی می دانند، چگونه به این نتیجه رسیده اید؟
من نمی خواهم ایران مجهز به سلاح هسته ای را شاهد باشم. در صورتی که ایران به سلاح هسته ای دست یابد، یک کشور پرخاشگر، پرخاشگرتر خواهد شد. به عقیده من در این صورت تکنولوژی هسته ای در اختیار گروه هایی مانند حزب الله قرار خواهد گرفت و خاورمیانه بی ثبات تر خواهد شد. به این ترتیب روند اشاعه هسته ای در منطقه متوقف نخواهد شد و به همین دلیل کسی نمی خواهد به ایران اجازه دهد که هسته ای شود. با این حال هزینه های زیادی در حمله پیشگیرانه علیه تاسیسات هسته ای ایران نهفته است، چرا که ایران می تواند از راه های مختلف نسبت به این اقدام واکنش نشان دهد. از سوی دیگر در صورت بمباران تاسیسات هسته ای ایران ، مدتی بعد امکان بازسازی آنها وجود خواهد داشت. همه این موارد نشان می دهد که همزیستی با ایران هسته ای یا حمله به تاسیسات هسته ای آن ریسک ها ی جدی دارد و در حال حاضر بهترین راه دنبال کردن گزینه سوم در قبال ایران است. گزینه ای که نمونه ای از سیاست جاری است که در آن فشار اقتصادی بر ایران به گونه ای افزایش می یابد که نه تنها از پیشرفت برنامه هسته ای جمهوری اسلامی جلوگیری می کند، بلکه موجب می شود مقامات تهران هزینه دنبال کردن فعالیت های هسته ای را درک کنند و به این ترتیب شاید احتمال تغییر رفتار جمهوری اسلامی وجود داشته باشد.
هیاتی از آژانس بین المللی انرژی اتمی اخیرا در سفری سه روزه با مقامات ایران ملاقات کرده و در خصوص نگرانی ها در مورد نظامی بودن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی با آنها مذاکره کرده اند. آنها می گویند مذاکرات خوبی داشته اند و به زودی سفر دیگری به ایران خواهند داشت، آیا به گمان شما ایرانیان تصمیم گرفته اند که در مذاکرات خود جدی باشند؟
اجازه دهید برخی نکته ها را روشن کنم. آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش نوامبر گذشته خود به ماهیت نظامی برنامه های هسته ای ایران اشاره کرده است. پس برنامه های هسته ای ایران صرفا برای تولید برق و فعالیت های تحقیقاتی نیست. اما در صورتی که فشار اقتصادی بر تهران افزایش یابد، می تواند به تجدید نظر مقامات در مورد مذاکرات تازه منجر شود. تحریم ها اخیرا ارزش پول رایج ایران را به شدت کاهش داده اند، اما مشخص نیست که واقعا با توجه به اختلافات داخلی در مورد مذاکره تصمیم گیری شود. از سوی دیگر برخی در ایران از مذاکره نه برای حل موضوع بلکه برای خرید زمان استفاده می کنند تا به پیشرفت بیشتری در برنامه های هسته ای دست یابند. به گمان من بهترین راه این است که آمریکا و جامعه بین المللی، اهداف دیپلماتیک را با تحریم ها همراه کنند تا از این طرق ایران بین گزندگی تحریم ها و منافع مذاکره و دیپلماسی از قدرت انتخاب برخوردار باشد.
دولت اوباما با شعار مذاکره با ایران روی کار آمد. آیا فکر می کنید تلاش ها در این زمینه باید احیا شود؟من با ترکیب دیپلماسی از طریق مذاکره و تحریم ها موافق هستم، حتی در شرایطی که برای احتمال وقوع جنگ آماده می شویم. ما باید به طور همزمان در همه جهت ها حرکت کنیم و از دیگر روش ها برای تخریب برنامه های هسته ای ایران استفاده کنیم. ما باید از طریق دیپلماسی به ایران نشان دهیم که محدودیت و چارچوب هایی در برنامه های هسته ای دارد که باید با شفافیت و بازرسی جامع بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی همراه باشد. به این ترتیب احتمال پنهان کاری کاهش یافته و بازی با زمان نیز کمرنگ تر می شود.
آیا آمریکا باید کانال ارتباط خصوصی با ایران داشته باشد؟
به عقیده من این بحثی مطرح بین ایران و آمریکا نیست. من دلیلی برای محدود کردن گفت و گو های تهران و واشینگتن نمی بینم.
شما با فرمول 5 عضو دائم شورای امنیت و آلمان راضی هستید؟
بله اما باز هم می گویم این موضوعی بین ایران و آمریکا نیست، بلکه یک مساله بین ایران و جامعه جهانی است.
اتحادیه اروپا به ایران پیشنهاد مذاکره داده است و ایرانیان نیز می گویند که می خواهند مذاکره کنند. این مذاکرات در چه وضعیتی است؟
من مخالف مذاکره نیستم اما ما نباید خود را فریب دهیم. تاریخ نشان داده است که دستیابی به یک راهکار قابل قبول مذاکره ای دشوار است اما مذاکره را باید نه به عنوان جایگزین تحریم ها یا گزینه های دیگر، بلکه به عنوان یک رویکرد کلی دنبال کرد.
اسرائیل بدون تردید یکی از پرحرف ترین کشور ها در هشدار به تهدید ایران است. برخی از مقامات اسرائیل به احتمال جنگ اشاره می کنند و برخی دیگر آن را در حال حاضر ضروری نمی دانند. به عقیده شما روابط آمریکا و اسرائیل تا چه حد از نگرانی های اسرائیل متاثر است؟
رویکرد اسرائیل در مورد ایران بسیار جامع تر و پویاتر از آمریکاست. در آمریکا هنوز بحث خط قرمز ها مطرح است اما اسرائیلی ها به روشنی نمی خواهند ایران به نقطه بدون بازگشت در برنامه های هسته ای خود برسد. ایران یک تهدید بزرگ برای امنیت اسرائیل است و اسرائیل در اینجا در مورد خط قرمزها بحث نمی کند، بلکه به طور کلی موضوع تهدید برنامه های هسته ای ایران علیه اسرائیل مطرح است. از سوی دیگر تحمل و فرجه زمانی اسرائیل نیز محدود تر از دیگران است.
آیا ایالات متحده در این مورد روی اسرائیل نفوذ دارد؟
بله نفوذ وجود دارد اما فقط یک نفوذ است و به معنی تغییر خط مشی اسرائیل نیست. در صورتی که محاسبه های اسرائیل موردی را علیه امنیت ملی خود ارزیابی کرد و لزوم برخورد با آن را خاطرنشان کند، آنگاه مقامات اسرائیلی توصیه های آمریکا را در نظر می گیرند اما اجازه نمی دهند که واشینگتن به تصمیم کلی آنها رای وتو بدهد.
آیا این رویکرد آمریکا را به جنگ با ایران می کشاند؟
این امکان وجود دارد. تاریخ همواره درس های خود را تکرار می کند و تجربه نشان داده که آغاز جنگ بسیار ساده تر از خاتمه دادن به آن است. با این حال در صورتی که اسرائیل وارد جنگ با ایران شود، آمریکا و دیگران هنوز ابزاری را برای مدیریت بحران در اختیار خواهند داشت. بازدارندگی به معنی اجتناب از ایجاد درگیری است و نوع دیگری از آن هم بازدارندگی در جریان درگیری است.
ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :