در راستای حفظ جریان مقاومت در منطقه
ایران در سوریه نقش میانجی را ایفا کند
به نظر می رسد دور تازه ای از فشار ها از طرف قطر و عربستان با اعلام خبر موافقت این دو کشور با مسلح کردن معارضان سوری و هم چنین ارائه پیش نویس قطعنامه علیه سوریه به شورای امنیت آغاز شده است. این فشارها را چگونه ارزیابی می کنید و به نظر شما این فشارها به کجا خواهد رسید؟
به نظر می رسد زمانی که قرار شد هیئت ناظران اتحادیه عرب برای نظارت بر عملکرد دولت سوریه در تحولات داخلی این کشور به سوریه اعزام شوند، برنامه این بود که از این مسئله به عنوان برگ برنده ای علیه سوریه استفاده شود. اما عملا حضور ناظران در سوریه نتوانست برگ برنده ای در اختیار مخالفان خارجی سوریه خصوصا قطر و عربستان قرار دهد. از همان ابتدا هم وقتی این کشورها احساس کردند که این هیئت گزارش منفی علیه سوریه منتقل نخواهد کرد، بلکه بر عکس بخش پنهانی کشمکش، که سعی می شد آشکار نشود و آن هم وجود نیروهای مسلح در بین معارضان سوری بود، توسط این هیئت آشکار شده و ماهیت مخالفان زیر سوال می رود، این باعث شد که خود اتحادیه عرب از هیئت ناظران عربی عبور کند و فشارها بر سوریه را از زاویه جدیدی دنبال کند.
اما واقعیت این است که همان طور که قبلا هم در مصاحبه ها اشاره کرده ام، نوعی پاس کاری میان اتحادیه عرب و شورای امنیت در مورد سوریه وجود دارد. یعنی زمانی که مخالفان منطقه ای سوریه یعنی قطر و عربستان و ترکیه با ناتوانی و ناکامی مواجه می شوند سعی می کنند موضوع را به شورای امنیت منتقل کنند و وقتی شورای امنیت هم احساس کند که نمی تواند یک تصمیم جدی اتخاذ کند، دوباره پرونده را به اتحادیه عرب منتقل می کند تا شاید فرصت جدیدی برای ایجاد تغییرات بنیادی در تصمیم گیری قدرت های جهانی همچون روسیه و چین در مورد سوریه مهیا شود.
طی روزهای گذشته شبکه های عربی مانند العربیه و الجزیره دست به انتشار مطالبی در خصوص حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه زده اند. در این میان چرا وجهه ایران در مسئله سوریه تخریب می شود؟
در حال حاضر فشارهایی که به ایران و سوریه وارد می شود هدف واحدی را دنبال می کند و آن هم شکستن خط مقاومت ضد امریکایی و ضد اسرائیلی در منطقه است. در واقع نقطه تمرکز این تلاش ها در حال حاضر سوریه است. اما این نقطه تمرکز همیشه ثابت نیست. گاهی سوریه هدف قرار می گیرد، گاهی ایران و گاهی هر دو. به هر حال این فشارها برای در هم شکستن مقاومت ضد اسرائیلی و ضد امریکایی است. بنابراین این مسئله از نظر غربی ها و کشورهای منطقه و ابزارهای تبلیغاتی آن ها یعنی الجزیره و العربیه و بی بی سی عربی و غیره، یک پرونده است و فشار و تهدیداتی هم که غربی ها علیه ایران دارند، خصوصا زمانی که بیشتر در سوریه با مشکل مواجه می شوند، در همین راستا است.
ما نباید فراموش کنیم که امریکایی ها و اسرائیلی ها قصد داشتند که مقاومت را مورد حمله قرار دهند، گاهی تصمیم گرفتند که از بزرگترین حلقه آن یعنی ایران شروع کنند و فکر می کردند که اگر حلقه ایران شکسته شود، مابقی حلقه های مقاومت نیز شکسته خواهد شد. گاهی فشار را بر ضعیف ترین این حلقه ها یعنی حماس در فلسطین بیشتر کرده اند و بعضی اوقات نیز این فشار به حلقه های میانی مقاومت یعنی سوریه و حزب الله وارد می شد. به هر حال آن ها در پی آن هستند که با فشار بر حلقه های مقاومت، شکاف و گسست در آن ایجاد کنند.
ارتش آزاد سوریه مسئولیت ربوده شدن پنج ایرانی در این کشور را به عهده گرفته است. با توجه به شرایط ناپایداری که در مورد سوریه وجود دارد، به نظر شما این مسئله چه تاثیری در آینده روابط ایران و سوریه خواهد داشت؟
کشوری مانند سوریه با توجه به این که در مقابل دشمنی چون اسرائیل قرار دارد، همواره به یک حمایت استراتژیک در منطقه نیاز دارد و تجربه نشان داده است که تنها ایران می تواند این حمایت استراتژیک را از سوریه انجام دهد. در حال حاضر نمی توان درباره روابط آینده ایران و سوریه پیش بینی کرد. چون بحث روابط دو جانبه ایران و سوریه پیش از هر چیز مبتنی بر مصالح و منافع مشترک است. این که آیا در آینده تعریف منافع ملی ایران در سوریه تغییر خواهد کرد یا نه و این که آیا تغییر احتمالی در نظام سوریه به معنای تغییر در منافع ملی است و در ارتباط با اسرائیل نیاز به حامیان منطقه ای دارد یا خیر؛ نیازمند گذشت زمان و روشن شدن جهت تحولات است. در حال حاضر به نظر نمی رسد رویدادهایی که در سوریه در حال وقوع است، از جمله ربودن شهروندان ایرانی در سوریه نقش چندانی در روابط ایران و سوریه در حال حاضر و آینده داشته باشد.
اما ایران می تواند از طریق فشار بر ترکیه نسبت به آزادسازی شهروندان خود که بر خلاف تبلیغات صورت گرفته غیرنظامی هستند و کاری هم که در آن جا انجام می دادند ارائه خدمات فنی ـ مهندسی برای تامین برق مورد نیاز مردم سوریه بوده، اقدام کند. لذا ایران باید با فشار بر ترکیه در راستای آزادسازی این افراد گام بردارد.
به نظر شما در این شرایط که حساسیت روی ایران در مسئله سوریه بالا رفته است، چه برخوردی از سوی ایران می تواند منافع ملی را به طور کامل تامین کند؟
من فکر می کنم ایران از همان آغاز نقش حامی نظام اسد را ایفا کرده در حالی که از همان آغاز می توانست نقشی میانجیگرانه از خود در جهت حل مشکل و بقای نظام و اصلاح آن ارائه دهد. این نقش قطعا هم به نفع دولت و مردم سوریه بود و هم به نفع جریان مقاومت و هم منافع ملی را به شیوه بهتری تأمین می کرد. به نظر می رسد ایران بایستی از موقعیت و جایگاه خود برای کمک به حل بحران سوریه استفاده نماید و می تواند نقش میانجیگرانه خود را برجسته تر نشان دهد.
نباید فراموش کنیم آن چه در سوریه برای ایران اهمیت دارد، مسئله مقاومت است؛ و حمایت ایران از مقاومت است که مورد تهاجم قرار گرفته است نه نظام سوریه و نه مسائل دیگر. آن چه برای ایران اهمیت دارد این است که محور مقاومت هم چنان با قدرت باقی بماند. اقداماتی هم که از خارج علیه دولت سوریه انجام می گیرد عمدتا از سوی کسانی است که دشمنان دیرینه مقاومت، چه در سطح منطقه و چه در سطح بین المللی بوده و هستند. لذا همه اقداماتی که آن ها انجام می دهند برای ضربه زدن به مقاومت و نهایتا ایران است. قطعا بقای مقاومت در این است که ملت سوریه و کشور سوریه خارج از نفوذ قدرت های بیگانه باقی بماند و این چیزی است که ایران باید به آن کمک کند.
نظر شما :