سرانجام مبهم سوریه و ناظران
بشار با کارت اعراب زمان خرید
دیپلماسی ایرانی با دکتر مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه وکارشناس مسایل سوریه، درباره حضور ناظران و ارجاع پرونده سوریه به شورای امنیت، گفتگویی داشت که در زیر میخوانید:
اتفاقی که در سوریه رخ داد تا چه اندازه به معنای شکست راه حل اتحادیه عرب برای سوریه بوده است؟
چنانچه پیش از اعزام هیات ناظران اتحادیه عرب متذکر شدم از آغاز نشان میداد که اعزام چنین هیاتی از سوی طرفهای موجود در این مساله با تردیدهایی روبرو خواهد شد. دلایل این تردید را پیش از این متذکر شدم، اما آنچه که امروز در حال رخداد است ایجاد فضای مناسب در راستای مدیریت گزارش هیات اعزامی به سوریه برای ارسال پرونده این کشور به شورای امنیت است. گرچه در گزارش هیات اعزامی در مراحل نخست نگاه مثبتی نسبت به این هیات در سوریه به وجود آمد، اما با توجه به پیشبینی برخورد سوریه با هیات اعزامی و عدم پذیرش آن از سوی دولت بشاراسد تلاش شد که در ساختار این هیات به گونه ای عمل شود که سوریه از نگرانیهای کمتری نسبت به این موضوع برخوردار باشد.از اینرو شاهد شکل گیری تحریکاتی بودیم که سوریه را از نظر منطق فایده نسبت به پذیرش اعزام نیروهای اتحادیه عرب متمایل سازد و از سوی دیگر افکارعمومی با عنایت به پذیرش دولت بشاراسد در یک کنش رسانهای با بزرگنمایی رفتار دولت سوریه در برخورد با هیات اعزامی زمنیه مرحله دوم اقدامات موجود را در چارچوب تئوری جنگ نامتعادل علیه سوریه را پذیرا شوند و آن هم جنگ روانی است که هدف آن ایجاد اختلال در نوع تصمیمگیری تصمیمسازان رژیم حاکم در ساختار سیاسی سوریه است.
بر همین اساس باید اعزام این هیات از سوی اتحادیه عرب را جدای از ایجاد عرفی جدید در اتحادیه عرب و بهره بردای از آن در مسیر مدیریت اعمال فشار بیشتر بر علیه سوریه زمینه ساز و زمینه پرور اقدام رسانهای علیه دولت سوریه و آغاز جنگ روانی شدید علیه این دولت در آستانه فشارهای بیشتر از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست. عدم پذیرش گزارش هیاتی که در آغاز دولت سوریه به آن دلخوش کرده بود و آنچه که در این هیات رخ داد توانست سوریه را باردیگر در صدر اخبار در کنش رسانهای قرار دهد و برخورد کنونی دولت سوریه با این هیات و اتحادیه عرب زمینه انزوای بیشتر بشاراسد را به گونه ای فراهم سازد که امروز مشروعیت این دولت نسبت به گذشته و پیش از اعزام این هیات به سوریه در افکار عمومی جهان عرب و خارج از منطقه با پرسشهای جدیتری روبرو شود.
اتحادیه عرب از شورای امنیت درخواست کمک کرده ، آیا این درخواست آغاز حمله نظامی به سوریه است؟
اساسا کنش رسانهای و جنگ روانی در تئوری که امریکا در منطقه نسبت به کشورهایی همچون ایران و سوریه دنبال میکند، مقدمهای برای عملیات نظامی است. جنگهای نامتعادل دارای سه رکن هستند:
1. کنش رسانه ای
2. جنگ روانی
3. و عمیات نظامی
اما منطق استراتژیک حکم می کند که اگر دولت هدف با فشارهای اعمال شده در دو رکن اول و دوم به نتایج قابل قبولی رسیدند، اقدام به عملیاتی کردن رکن سوم نکنند.
چرا در ابتدا سوریه طرح اتحادیه عرب را پذیرفت، اما امروزه شاهد هستیم که با دخالت آنها مخالفت میکند؟ دلیل این تغییر رفتار را در چه میدانید؟
به طور کلی دولتهایی مانند دولت بشار اسد با توجه به تمرکز قدرت در دست فرد و گروه خاصی به فکر حفظ قدرت در بستر زمان بیشتر برای گروه خود هستند. بنابراین سیاستهای َآنها همواره معطوف به خرید زمان برای استمرار قدرت است. از این رو به پذیرشها و یا عدم پذیرشهایی تمایل پیدا میکنند که در نهایت معطوف به افزایش زمان برای حفظ قدرت بیشتر است. در مقطع پیش از اعزام این نمایندگان به سوریه بر اساس این منطق و ضرب المثل مشهور که از این ستون به آن ستون فرجی است، دولت سوریه تلاش کرد فشارها بر خود کمتر و به موازات آن با اعمال سیاست دوگانه دادن عفو عمومی از یک سو و سرکوب بیشتر از سوی دیگر وضع موجود را به نفع خود مدیریت کند. بنابراین پذیرش اولیه را ناشی از چنین منطقی دانست.
منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :