ایران،کارت سبز یا قرمز باراک اوباما
اروپایی ها به ساز آمریکا رقصیدند
آیا اوباما با تشویق اروپایی ها به تحریم نفتی و فراگیر ایران به دنبال کارت سبزی برای عبور از گرداب انتخاباتی آتی است؟
دیپلماسی ایرانی : رئیس جمهوری دموکرات که خود را برای جدال در رقابتی نفس گیر مهیا می کرد؛ با گزینه ای بسیار جدی در مقوله بحث امنیت ملی روبه رو بود: مجوز حمله به کشوری که گفته می شود درصدد دستیابی به تسلیحات هسته ای است را صادر کند یا خویشتن داری به خرج دهد.
تندروهای امریکایی در این مبحث او را رئیس جمهوری ضعیف می دانستند. در ضلع غربی کاخ سفید اما مشاورانی نشسته بودند که ریسک اینچنین عملیاتی را بالا و پایین کردند: یک حمله می تواند منجر به مناقشه ای تمام عیار شود. نشستن و نگاه کردن هم می تواند توازن قدرت در منطقه را زیر سوال ببرد.
رئیس جمهوری که در بالا وصف حال او را خواندید لیندون جانسون بود و کمتر از سه هفته تا روز انتخابات در سال 1964 فاصله داشت. چینی ها با برنامه هسته ای خود تبدیل به نقل محفل امریکایی ها در آن روزها شده بودند. صبح همان روز دولت مائو در این خصوص به رسانه ها گفته بود: چین نه ماجراجویی می کند و نه تسلیم می شود.
چین نخستین کشور آسیایی بود که در آن زمان به بمب هسته ای دست یافت. جانسون به هر حال در آن انتخابات رقیب خود را شکست داد.شبیه سازی های تاریخی همواره زمانی که پای بحث انتخابات ریاست جمهوری و یا سیاست هسته ای به میان می آید خطرناک می شوند.بنابراین زمانی که تصویر سازی می کنیم تا آن روزها را با این روزهای باراک اوباما و مواجهه با ایران مقایسه کنیم به این نتیجه می رسیم که تاریخ ملودی های نواخته شده خود را تکرار نمی کند.
در آن زمان چینی ها تسلیحات هسته ای خود را هشداری برای اتحاد جماهیر شوروی سابق هم می دانستند و واشنگتن هم به دعوت از روس ها برای جنگ علیه چینی ها می اندیشید. اما اکنون باراک اوباما در حساس ترین سال عمر کاری خود گزینه های بسیاری برای بازی پیش روی دارد. هر کشوری که می تواند در حمله به تاسیسات هسته ای ایران به گونه ای دخیل باشد به انتخابات ریاست جمهوری امریکا فکر می کند و سود و زیانی که امریکایی ها از این حمله عاید جیب خود می کنند.
بحث بالا رفتن قیمت نفت می تواند هر دستی را برای کشاندن ماشه مردد کند. حتی تهدید به بستن تنگه هرمز از سوی ایران هم برای ترساندن بسیاری از متحدان امریکا کافی بود. حقیقت غیرقابل کتمانی وجود دارد و آن هم بحران اقتصادی است که ایالات متحده ، روسیه،چین و فرانسه را در سال جاری میلادی در آغوش خواهد کشید. این حقیقت نیز بر پیچیده گی ماجرا می افزاید.
می توانیم برای آغاز این تجزیه و تحلیل از عینک ایرانی ها به داستان نگاه کنیم: آنها تجربه چین را خوانده اند و مورد پاکستان را هم به چشم دیده اند که چگونه با تحریم های سخت کنار آمد. در هر دو این موارد زمانی که نخستین بمب آزمایش شد جهان با حقیقت کنار آمد. کمتر از نیم قرن پس از این داستان چین دومین اقتصاد برتر جهان است و هیچ کس هم با این کشور و مرام و مسلکش مشکلی ندارد. به محض آنکه داستان یازدهم سپتامبر در سال 2001 رخ داد تحریم ها علیه پاکستان یک شبه حل و فصل شد. در همان تاریخ بود که امریکایی ها با یک دو دو تا چهارتای سیاسی به این نتیجه رسیدند که از القاعده و جرین افراط بیشتر از بمب های هسته ای پاکستانی ها وحشت دارند.
یکی از کارشناسان ارشد شورای روابط خارجی امریکا در این خصوص می گوید: از منظر ایرانی ها ایستادن در پس این ابرهای غبارآلود بهتر است.
شابد حق با او باشد. در شرایطی که امریکا بارها و بارها تذکر داده که نمی تواند ایران هسته ای را بپذیرد، مقام های انگشت شماری بودند که اعتراف کنند می توانند با ایران هسته ای کنار بیایند که تکنولوژی های کامل هسته ای را در اختیار دارد.
هیچ کس نمی داند در ذهن رهبران ایران چه می گذرد که در تمام این سالها بازی را به آرامی و با احتیاط پیش بردند آن هم به گونه ای که بوی بحران از آن به مشام نرسد. چند سال قبل بود که غربی ها اعلام کردند نمی توانند ادامه روند غنی سازی اورانیوم توسط ایران را تحمل کنند، ایران این مرحله را ادامه داد و غربی ها هم تحمل کردند. پس از آن خط قرمز اندکی این سوتر کشیده شد و بحث میزان غنی سازی اورانیوم مطرح شد. ایرانی ها حق نداشتند غنی سازی را تا بدان جا بالا ببرند که دستیابی به بمب هسته ای به آب خوردنی بماند. اما از دو سال پیش تاکنون باز هم ایرانی ها از این خط گذشتند و اتفاقی رخ نداد. اکنون تاسیسات هسته ای این کشور به عمق زمین برده می شود و در مکان هایی امن تحقیقات ادامه دارد.
اسرائیلی ها اما بیش از همگان به این مساله حساسیت لفظی نشان داده اند . این تل آویو نشین ها بودند که روزی هشدار دادند اجازه نمی دهند ایران به خطی برسد که غیرقابل بازگشت باشد. منظور از این خط همان رسیدن به نقطه ای بود که تهران بتواند از آن به عنوان سکویی برای دستیابی سریع به بمب هسته ای استفاده کند. هیچ کس نمی داند این خط دقیقا کجاست اما سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی اخیرا اعلام کرده اند که ایران از این خط فرضی آنها هم عبور کرده است. اسرائیلی ها در یک سال اخیر به سخنان باراک اوباما گوش داده اند که اعتقاد دارد حملات سایبری به تاسیسات هسته ای ایران و تحریم های اقتصادی بیش از قشون کشی می تواند تهران را خسته کند.
با اینهمه اخیرا امریکایی ها از احتمال حمله خودسرانه اسرائیل به ایران بیش از اندازه ترسیده اند. رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا به تل آویو می رود و این در حالیست که ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم هفته گذشته در آخرین اظهار نظر خود تاکید می کند که حمله به ایران بسیار دوز از ذهن است.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صیونیستی که رابطه حسنه ای با باراک اوباما ندارد به این نتیجه رسیده است که اگر قرار باشد حمله به تاسیسات هسته ای ایران انجام شود بهترین زمان هین روزهای گرم انتخاباتی است که می تواند همدردی رای دهندگان امریکایی را به دنبال داشته باشد و البته کمترین هزینه را برای اوباما به ثمر آورد.
الیوت آبرامز مشاور تندروی جورج بوش رئیس جمهوری سابق امریکا اعتقاد دارد که اگر تل آویو به تهران حمله کند باراک اوباما چاره ای جز حمایت از این نبرد ندارد. این حمله شاید بتواند منجر به انتخاب مجدد آقای اوباما هم شود البته در شرایطی که تنگه هرمز بسته نشود و امنیت اسرائیل هم تهدید نشود!
ایرانی ها زیرک تر از آن چیزی هستند که همه تصور می کنند. ایرانی ها می دانند که در نبردی تن به تن چیز زیادی عاید هیچ کدام از طرفین نمی شود. ایرانی ها بازی را تا بدان جایی که کنترل آن از دستشان خارج شود پیش نمی برند. بله درست است که امریکایی ها نمی خواهند ایران به بمب هسته ای دستیابی پیدا کند اما آیا دوست دارند به بهای این عدم دستیابی ایران به بمب بشکه ای 6 دلار برای نفت پرداخت کنند؟
بی ثباتی چینی ها را می ترساند اما برای روس ها فرصت خوبیست. سالهاست که چینی ها در مقابل تحریم های ایران مقاومت می کنند چرا که بخش اعظمی از نفت ایران را چشم بادامی ها می خرند. اکنون چینی ها به این نتیجه رسیده اند که تشدید تحریم ها اجتناب ناپذیر است. در این فضا آنها نیز به دنبال جایگزینی می گردند. یکی از مشاوران اوباما در این خصوص می گوید: چینی ها بسیار دیر به فکر بازی افتادند. ما دو سال پیش به آنها هشدار دادیم که بازی تغییر خواهد کرد. اما چینی ها امسال این حقیقت را باور کردند.
روسیه نیز در حال خرید زمان است. البته این کشور به عنوان تولید کننده نفت از این بحران به وجود آمده منافعی هم دارد. روس ها طرح مذاکره ای طولانی با ایرانی ها را داده اند. طرحی که برای تحقق آن به سالها زمان نیاز است. این طرح به چشم واشنگتن نشین ها به توطئه ای می ماند برای خرید زمان برای ایرانی ها.
در سوی دیگر این بازی اعراب و اروپایی ها هستند. در زمان ریاست جمهوری جورج بوش این کشورها از تحریم های نفس گیر واهمه داشتند چرا که می ترسیدند با شکست انها بوش فرمان حمله را صادر کند. پس از حمله امریکا به عراق همگان در خصوص نیت های ایالات متحده نسبت به کشورهای خاورمیانه احساس بدبینی داشتند.
اکنون سه سال پس از ریاست جمهوری اوباما بر کاخ سفید ورق ها برگشته است. اروپایی ها موافقت خود را با تشدید تحریم ها اعلام کرده اند. تحریم نفت ایران هم کلید خورد. امریکا سالهاست که از ایران نفت خریداری نمی کند اما اوباما در خصوص تشدید تحریم ها به گونه ای که منجر به خشم جدی ایرانی ها و آغاز تنش نظامی شود بسیار محتاط است. این نیکولا سارکوزی از فرانسه و آنگلا مرکل از المان بودند که با وجود تمام بدبینی های موجود اعتقاد دارند تشدید تحریم ها می تواند ایران را وادار به امتیاز دهی کند!
نیویورک تایمز در ادامه می نویسد: زمانی که بحران گروگان های امریکایی در ایران مطرح بود چند ساعت پس از آنکه جیمی کارتر دموکرات دفتر را ترک کرد و کرسی را به رونالد ریگان تندرو داد گروگان های امریکایی آزاد شدند. زمانی که اوباما یا رقیب او در بیستم ژانویه 2013 سوگند بخورند هیچ کس انتظار نخواهد داشت که تاسیسات هسته ای ایران به یک باره جمع شود.
تندروهای امریکایی در این مبحث او را رئیس جمهوری ضعیف می دانستند. در ضلع غربی کاخ سفید اما مشاورانی نشسته بودند که ریسک اینچنین عملیاتی را بالا و پایین کردند: یک حمله می تواند منجر به مناقشه ای تمام عیار شود. نشستن و نگاه کردن هم می تواند توازن قدرت در منطقه را زیر سوال ببرد.
رئیس جمهوری که در بالا وصف حال او را خواندید لیندون جانسون بود و کمتر از سه هفته تا روز انتخابات در سال 1964 فاصله داشت. چینی ها با برنامه هسته ای خود تبدیل به نقل محفل امریکایی ها در آن روزها شده بودند. صبح همان روز دولت مائو در این خصوص به رسانه ها گفته بود: چین نه ماجراجویی می کند و نه تسلیم می شود.
چین نخستین کشور آسیایی بود که در آن زمان به بمب هسته ای دست یافت. جانسون به هر حال در آن انتخابات رقیب خود را شکست داد.شبیه سازی های تاریخی همواره زمانی که پای بحث انتخابات ریاست جمهوری و یا سیاست هسته ای به میان می آید خطرناک می شوند.بنابراین زمانی که تصویر سازی می کنیم تا آن روزها را با این روزهای باراک اوباما و مواجهه با ایران مقایسه کنیم به این نتیجه می رسیم که تاریخ ملودی های نواخته شده خود را تکرار نمی کند.
در آن زمان چینی ها تسلیحات هسته ای خود را هشداری برای اتحاد جماهیر شوروی سابق هم می دانستند و واشنگتن هم به دعوت از روس ها برای جنگ علیه چینی ها می اندیشید. اما اکنون باراک اوباما در حساس ترین سال عمر کاری خود گزینه های بسیاری برای بازی پیش روی دارد. هر کشوری که می تواند در حمله به تاسیسات هسته ای ایران به گونه ای دخیل باشد به انتخابات ریاست جمهوری امریکا فکر می کند و سود و زیانی که امریکایی ها از این حمله عاید جیب خود می کنند.
بحث بالا رفتن قیمت نفت می تواند هر دستی را برای کشاندن ماشه مردد کند. حتی تهدید به بستن تنگه هرمز از سوی ایران هم برای ترساندن بسیاری از متحدان امریکا کافی بود. حقیقت غیرقابل کتمانی وجود دارد و آن هم بحران اقتصادی است که ایالات متحده ، روسیه،چین و فرانسه را در سال جاری میلادی در آغوش خواهد کشید. این حقیقت نیز بر پیچیده گی ماجرا می افزاید.
می توانیم برای آغاز این تجزیه و تحلیل از عینک ایرانی ها به داستان نگاه کنیم: آنها تجربه چین را خوانده اند و مورد پاکستان را هم به چشم دیده اند که چگونه با تحریم های سخت کنار آمد. در هر دو این موارد زمانی که نخستین بمب آزمایش شد جهان با حقیقت کنار آمد. کمتر از نیم قرن پس از این داستان چین دومین اقتصاد برتر جهان است و هیچ کس هم با این کشور و مرام و مسلکش مشکلی ندارد. به محض آنکه داستان یازدهم سپتامبر در سال 2001 رخ داد تحریم ها علیه پاکستان یک شبه حل و فصل شد. در همان تاریخ بود که امریکایی ها با یک دو دو تا چهارتای سیاسی به این نتیجه رسیدند که از القاعده و جرین افراط بیشتر از بمب های هسته ای پاکستانی ها وحشت دارند.
یکی از کارشناسان ارشد شورای روابط خارجی امریکا در این خصوص می گوید: از منظر ایرانی ها ایستادن در پس این ابرهای غبارآلود بهتر است.
شابد حق با او باشد. در شرایطی که امریکا بارها و بارها تذکر داده که نمی تواند ایران هسته ای را بپذیرد، مقام های انگشت شماری بودند که اعتراف کنند می توانند با ایران هسته ای کنار بیایند که تکنولوژی های کامل هسته ای را در اختیار دارد.
هیچ کس نمی داند در ذهن رهبران ایران چه می گذرد که در تمام این سالها بازی را به آرامی و با احتیاط پیش بردند آن هم به گونه ای که بوی بحران از آن به مشام نرسد. چند سال قبل بود که غربی ها اعلام کردند نمی توانند ادامه روند غنی سازی اورانیوم توسط ایران را تحمل کنند، ایران این مرحله را ادامه داد و غربی ها هم تحمل کردند. پس از آن خط قرمز اندکی این سوتر کشیده شد و بحث میزان غنی سازی اورانیوم مطرح شد. ایرانی ها حق نداشتند غنی سازی را تا بدان جا بالا ببرند که دستیابی به بمب هسته ای به آب خوردنی بماند. اما از دو سال پیش تاکنون باز هم ایرانی ها از این خط گذشتند و اتفاقی رخ نداد. اکنون تاسیسات هسته ای این کشور به عمق زمین برده می شود و در مکان هایی امن تحقیقات ادامه دارد.
اسرائیلی ها اما بیش از همگان به این مساله حساسیت لفظی نشان داده اند . این تل آویو نشین ها بودند که روزی هشدار دادند اجازه نمی دهند ایران به خطی برسد که غیرقابل بازگشت باشد. منظور از این خط همان رسیدن به نقطه ای بود که تهران بتواند از آن به عنوان سکویی برای دستیابی سریع به بمب هسته ای استفاده کند. هیچ کس نمی داند این خط دقیقا کجاست اما سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی اخیرا اعلام کرده اند که ایران از این خط فرضی آنها هم عبور کرده است. اسرائیلی ها در یک سال اخیر به سخنان باراک اوباما گوش داده اند که اعتقاد دارد حملات سایبری به تاسیسات هسته ای ایران و تحریم های اقتصادی بیش از قشون کشی می تواند تهران را خسته کند.
با اینهمه اخیرا امریکایی ها از احتمال حمله خودسرانه اسرائیل به ایران بیش از اندازه ترسیده اند. رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا به تل آویو می رود و این در حالیست که ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم هفته گذشته در آخرین اظهار نظر خود تاکید می کند که حمله به ایران بسیار دوز از ذهن است.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صیونیستی که رابطه حسنه ای با باراک اوباما ندارد به این نتیجه رسیده است که اگر قرار باشد حمله به تاسیسات هسته ای ایران انجام شود بهترین زمان هین روزهای گرم انتخاباتی است که می تواند همدردی رای دهندگان امریکایی را به دنبال داشته باشد و البته کمترین هزینه را برای اوباما به ثمر آورد.
الیوت آبرامز مشاور تندروی جورج بوش رئیس جمهوری سابق امریکا اعتقاد دارد که اگر تل آویو به تهران حمله کند باراک اوباما چاره ای جز حمایت از این نبرد ندارد. این حمله شاید بتواند منجر به انتخاب مجدد آقای اوباما هم شود البته در شرایطی که تنگه هرمز بسته نشود و امنیت اسرائیل هم تهدید نشود!
ایرانی ها زیرک تر از آن چیزی هستند که همه تصور می کنند. ایرانی ها می دانند که در نبردی تن به تن چیز زیادی عاید هیچ کدام از طرفین نمی شود. ایرانی ها بازی را تا بدان جایی که کنترل آن از دستشان خارج شود پیش نمی برند. بله درست است که امریکایی ها نمی خواهند ایران به بمب هسته ای دستیابی پیدا کند اما آیا دوست دارند به بهای این عدم دستیابی ایران به بمب بشکه ای 6 دلار برای نفت پرداخت کنند؟
بی ثباتی چینی ها را می ترساند اما برای روس ها فرصت خوبیست. سالهاست که چینی ها در مقابل تحریم های ایران مقاومت می کنند چرا که بخش اعظمی از نفت ایران را چشم بادامی ها می خرند. اکنون چینی ها به این نتیجه رسیده اند که تشدید تحریم ها اجتناب ناپذیر است. در این فضا آنها نیز به دنبال جایگزینی می گردند. یکی از مشاوران اوباما در این خصوص می گوید: چینی ها بسیار دیر به فکر بازی افتادند. ما دو سال پیش به آنها هشدار دادیم که بازی تغییر خواهد کرد. اما چینی ها امسال این حقیقت را باور کردند.
روسیه نیز در حال خرید زمان است. البته این کشور به عنوان تولید کننده نفت از این بحران به وجود آمده منافعی هم دارد. روس ها طرح مذاکره ای طولانی با ایرانی ها را داده اند. طرحی که برای تحقق آن به سالها زمان نیاز است. این طرح به چشم واشنگتن نشین ها به توطئه ای می ماند برای خرید زمان برای ایرانی ها.
در سوی دیگر این بازی اعراب و اروپایی ها هستند. در زمان ریاست جمهوری جورج بوش این کشورها از تحریم های نفس گیر واهمه داشتند چرا که می ترسیدند با شکست انها بوش فرمان حمله را صادر کند. پس از حمله امریکا به عراق همگان در خصوص نیت های ایالات متحده نسبت به کشورهای خاورمیانه احساس بدبینی داشتند.
اکنون سه سال پس از ریاست جمهوری اوباما بر کاخ سفید ورق ها برگشته است. اروپایی ها موافقت خود را با تشدید تحریم ها اعلام کرده اند. تحریم نفت ایران هم کلید خورد. امریکا سالهاست که از ایران نفت خریداری نمی کند اما اوباما در خصوص تشدید تحریم ها به گونه ای که منجر به خشم جدی ایرانی ها و آغاز تنش نظامی شود بسیار محتاط است. این نیکولا سارکوزی از فرانسه و آنگلا مرکل از المان بودند که با وجود تمام بدبینی های موجود اعتقاد دارند تشدید تحریم ها می تواند ایران را وادار به امتیاز دهی کند!
نیویورک تایمز در ادامه می نویسد: زمانی که بحران گروگان های امریکایی در ایران مطرح بود چند ساعت پس از آنکه جیمی کارتر دموکرات دفتر را ترک کرد و کرسی را به رونالد ریگان تندرو داد گروگان های امریکایی آزاد شدند. زمانی که اوباما یا رقیب او در بیستم ژانویه 2013 سوگند بخورند هیچ کس انتظار نخواهد داشت که تاسیسات هسته ای ایران به یک باره جمع شود.
نظر شما :