هواپیمایتان را پس نمیدهیم، میخواهید چه کنید؟
سیری به حوادث هفتههای اخیر که بیندازیم در مییابیم که ادعای آغاز جنگ علیه ایران چندان بیراه نیست. حتی اگر خودمان هم نخواهیم اعتراف به جنگ کنیم حداقل میتوان گفت غرب اعتراف به آغاز جنگ با ایران کرده است. در پی حادثه ملارد که در یک پایگاه نظامی در نزدیکی شهر کرج روی داد اگر چه مقامات ایرانی تلاش کردند که اجازه ندهند بهرهبرداری تبلیغاتی از آن توسط غربیها و اسرائیلیها شود و آن را صرفا حادثه غیرمترقبه نظامی دانستند ولی مقامهای اسرائیلی این اتفاق را به خود منصوب کرده و گفتند که این گلوله اول خشابشان است و تازه اول راه است و برای ایران کل خط و نشان کشیدند. ایهود باراک گفت که این حادثه کار اسرائیل نبوده است ولی ابراز امیدواری کرد که باز هم از این اتفاقها در ایران رخ دهد. این بدان معنا است که اگر حتی آن حادثه تصادفی بوده باشد، اسرائیل آن را به خود منصوب میکند تا این پیام را برساند که جنگ را آغاز شده تصور میکند حتی اگر ایران نخواهد با آن وارد جنگ شود.
پس از آن حادثه انفجار در اصفهان رخ داد که گفته میشود در منطقهای حساس و به گفته برخی سایتها و منابع غیر موثق در نزدیکی یکی از تاسیسات هستهای ایران رخ داد که کمتر کسی به آن پرداخت. در همان روزها بود که بریتانیا تصمیم به تحریم بانک مرکزی ایران گرفت که به گفته بسیاری از کارشناسان این حرکت در حقیقت تلاشی برای فراهم کردن مقدمات جنگ است. فعلا که این جنگ جنگی اقتصادی علیه ایران است. صحبتی که محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی ایران در جلسه صبحانه خود با بزرگان بخش خصوصی به روشنی از آن سخن گفت.
پس از آن حادثه سفارت بریتانیا رخ داد که هیچ کس گمان نمیکرد که بریتانیا حرکتی آن طور شتابزده از خود نشان دهد و اقدام به بستن سفارتخانه خود در تهران کند و به دیپلماتهای ایرانی در لندن نیز 48 ساعت فرصت دهد تا خاک این کشور را ترک کنند. اتفاقی که بسیاری از کارشناسان آن را بهانهای از سوی بریتانیا برای تشدید روابط دیپلماتیک با ایران میدانند و از آن به عنوان آغاز جنگ دیپلماتیک غرب با تهران یاد کردهاند. به ویژه که پس از این حادثه سفرای فرانسه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا نیز به گفته آن کشورها برای مشورت با پایتختهایشان تهران را ترک کردند.
اوج تنشهای ایران با غرب زمانی بود که ایران هواپیمای جاسوسی امریکا که مدرنترین هواپیمای جاسوسی این کشور محسوب میشود را سرنگون کرد. هواپیمایی که تکاپوی امریکا برای پسگیری این هواپیما را به دنبال داشت.
اهمیت سرنگونی هواپیمای RQ-170
هواپیمای جاسوسی مذکور در حالی در ایران سقوط کرد که به گفته حسن قشقاوی، معاون امور کنسولگری وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این هواپیما تا 250 کیلومتر در خاک ایران نفوذ کرده بود. پس وقتی هواپیمای ناشناسی آن هم بدون سرنشین تا این اندازه وارد خاک ایران میشود، نشان میدهد که کاری از جاسوسی نداشته است. کما این که غرب خود اعتراف کرده است که عملیات تجسسی بسیاری در ایران چه هوایی چه زمینی انجام میدهد.
بسیاری از رسانهها و تحلیلگران غربی تلاش کردهاند که سقوط این هواپیما را ناچیز جلوه داده و دائما بگویند که این هواپیما مثلا به دلیل نقص فنی سقوط کرده است. در حالی که اهمیت اصل موضوع را مورد توجه قرار نمیدهند. هر چه باشد این هواپیما به دست ایران افتاده است. این هواپیما به اعتراف امریکاییها پیشرفتهترین هواپیمای تجسسی امریکا بوده است. صرف افتادن این هواپیما به دست ایران خود رویداد مهم و بسیار حساسی محسوب میشود.
از اهمیت این هواپیما همین بس که ساعاتی پس از سقوط آن به دست نیروهای ایرانی، در درون پنتاگون و کاخ سفید این بحث در میگیرد که برای پس گرفتن آن وارد خاک ایران شوند که البته به دلیل مخاطرهآمیز بودن آن از این کار صرف نظر میکنند.
از سویی همین که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا خود شخصا میگوید که از ایران میخواهیم این هواپیما را به ما تحویل دهد و برای این کار نیز به ایران نامه نوشتهایم و منتظر پاسخ ایران هستیم، نشان از اهمیت این هواپیما برای امریکاییها دارد.
وانگهی، هنگامی که ادوارد بلر، رئیس سابق بخش خاورمیانهای سیآیای در گفتوگو با بیبیسی تصریح میکند که دست کم گرفتن تواناییهای ایران به ویژه در بخش نظامی و امنیتی کار بسیار اشتباه و جبرانناپذیری است و برای این حرف خود نیز به سقوط هواپیماهای تجسسی بدون سرنشین اسرائیل در سالهای گذشته توسط حزب الله در لبنان اشاره میکند و میگوید که بیشک ایرانیها به کمک حزب الله این هواپیماها را پایین آوردهاند و اسرائیل را شکست اطلاعاتی دادهاند، دیگر تلاش برای کماهمیت جلوه دادن این اتفاق کتمان حقیقت است.
آینده
این که این حوادث به کجا خواهد انجامید و سیر آن منطقه را به کدام جهت میکشاند، هنوز مشخص نیست. آنچه روشن است غرب شمشیر از رو بسته و میخواهد با کمترین هزینه تهدیدهایی که مدعی است از ایران احساس میکند را مهار کند. ادعای آن هم روشن است، ایران به سمت تولید سلاح هستهای حرکت کرده و ما باید جلوی آن را بگیریم. ادعایی که ایران همواره قویا آن را رد کرده و گفته است که به هیچ وجه به دنبال تولید سلاح هستهای نیست چرا که نیازی به آن احساس نمیکند. اما مساله این است که غرب تا زمانی که ایران با آن همراه نشده است، همه تلاش خود را میکند که جلوی پیشرفت ایران را بگیرد و اجازه ندهد که ایران به تکنولوژی هستهای به هر نوعی از آن حتی اگر صلحآمیز باشد، برسد. چرا که آن را به زیان منافع خود در منطقه و در دنیا میبیند.
این نکته را باید توجه داشت که با توجه به تحولات منطقه، تکنولوژی هستهای موازنه را به نفع ایران تغییر میدهد و در حالی که کشورهای منطقه، بهویژه متحدان غرب، شاهد تحولات شگرف هستند، ایران در راس کشورهای اثرگذار منطقه که هیچ تغییری را که باب میل غرب باشد، به خود ندیده، قرار میگیرد. ایران با غرب همراه نیست و حتی با آن سر ناسازگاری دارد از این رو غرب ایران را تهدیدی برای موازنه منطقه به ویژه در برابر اسرائیل و منافع خود میداند. بنابراین نمیتوان چندان امید داشت تا زمانی که ایران به تداوم برنامه هستهایاش ادامه میدهد غرب هم در برابر ایران کوتاه بیاید.
از سویی میتوان این گونه گفت که وضعیت جنگی که در روابط ایران و غرب حاکم است همچنان ادامه خواهد یافت تا آنجایی که یا دو طرف بپذیرند پشت میز مذاکره بنشینند و مشکلات خود را حل کنند یا به سمت استفاده بیشتر از قوه ایذایی علیه یکدیگر مبادرت ورزند.
برخی از کارشناسان میگویند که وقتی امریکا به ایران پیام میدهد و از ایران میخواهد که هواپیمایش را پس دهد به نوعی به دنبال برقراری ارتباط با ایران است. آنها افتتاح سفارت مجازی توسط امریکا را نیز در حقیقت بهانهای از سوی امریکا برای برقراری رابطه با ایران میدانند. اما آیا چنین چیزی تحقق خواهد یافت؟
در این میان وقتی باراک اوباما میگوید از ایران خواستهایم که هواپیمای ما را به ما پس بدهد و منتظر پاسخ تهران هستیم؛ این سوال به وجود میآید که اگر ایران این هواپیما را پس ندهد، آنگاه امریکا چه میخواهد بکند؟ از امریکا انتظار میرود که فکری برای جواب منفی ایران کرده باشد. در حال حاضر مقامهای ایرانی دست رد بر سینه باراک اوباما زده و گفتهاند که این هواپیما را مایملک ایران میدانند و دلیلی نمیبینند که آن را به امریکا پس دهند. حالا باراک اوباما میخواهد چه کند؟
نظر شما :