شیعیان؛ اقلیت فراموش شده عربستان
نگاهی جامعهشناسانه به ساختار داخلی عربستان سعودی حاکی از آن است که این کشور همچون بسیاری از کشورهای عربی منطقه فاقد مشروعیت سیاسی لازم برای تداوم ثبات سیاسی است و به گفته بهجت کورانی، متخصص جهان عرب، در چارچوب نظام های استبدادی قبیله ای سلسله ای طبقه بندی می شود که همواره خالی از مقوله مشارکت شهروندان در قدرت سیاسی بوده است. با بررسی وضعیت شیعیان عربستان صحت گفته های کورانی تایید می شود، چرا که شیعیان عربستان سعودی پس از شیعیان عراق، بزرگترین جامعه شیعی عرب را در خلیج فارس تشکیل میدهند. جمعیت شیعیان در عربستان را منابع مختلف بین 10 تا 15 درصد جمعیت کل کشور، یعنی رقمی حدود دو میلیون نفر تخمین می زنند. این درصد جمعیت، شیعه دوازده امامی هستند و بیشتر این جمعیت در منطقه شرقیه که از نظر اقتصادی بزرگ ترین منطقه نفتی با گسترده ترین تاسیسات پالایش نفت در عربستان است زندگی کرده و در همانجا نیز مشغول به کارند. تبعیضهای مختلف در طول زمان گویای این واقعیت بوده که شیعیان همواره در فشار بوده و نمیتوانند بسان شهروندان عربستان از حقوق اولیهی خود بهرهمند گردند و فراتر از آن به منصبهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست یابند. از اینرو همواره منطقه شرق عربستان و استان نفت خیز القطیف که اکثریت شیعیان را در دل خود جای داده است، پیشتازان تظاهرات اعتراض آمیز بوده و همواره مورد سرکوب قرار می گیرند. بخصوص در موج بهار عربی همگام با همکیشان خود در بحرین علم اعتراض برداشته اند که در درگیری های چند روز اخیر عربستان تعدادی از آنها کشته و زخمی شده اند. می توان گفت که فرقه گرایی در عربستان پدیده ای شایع است و تبعیض ضدشیعی خود را به شکل های گوناگونی نشان می دهد. به لحاظ تاریخی، نظام پادشاهی مسئولیت قابل توجهی در این رابطه دارد. فرقه گرایی محصول اتحاد پادشاهی با جنبش وهابی و پیمانی است که شالوده دولت سعودی را به وجود آورده است. سابقه اعمال بسیاری از رویه های تبعیض آمیز به زمان تشکیل دولت و مراحل اولیه توسعه آن بر می گردد. با تأسیس پادشاهی سعودی در سال 1932 میلادی، سرکوب و به حاشیه راندن شیعیان، رنگ دولتی به خود گرفت و به سیاست رسمی عربستان تبدیل گردید. آغاز بنیانگذاری عربستان سعودی مدرن و تسریع ساخت دولت، تضعیف جدی نهادهای شیعی را به دنبال آورد. نتیجه ناگزیر اینکه، دولت به طور همزمان، ابزارهای مختلفی را برای آرام کردن و به حاشیه راندن اقلیت شیعه به کار گرفت.
وقایعی چون انقلاب اسلامی ایران و تحولات اخیر عراق که به افزایش قدرت شیعیان و به حاشیه رفتن سنی هایی که از سلطه تاریخی برخوردار بودند، نگرانی نسبت به سلطه شیعیان در عراق و متعاقب آن تاثیرپذیری شیعیان عربستان از این وضعیت را دو چندان ساخته است. در سطح منطقه ای، عربستان نسبت به افزایش نقش ایران در افغانستان، لبنان، فلسطین و به ویژه عراق نگران است. تحولات چند سال گذشته در منطقه که موجب افزایش نفوذ شیعیان در عراق شد، اسباب نگرانی پادشاهی سعودی در مورد کاهش نفوذ در منطقه و همچنین تاثیرگذاری این فاکتور بر وضعیت داخلی را فراهم آورده است. از آنجا که عربستان همواره سعی دارد نقش رهبری را در سطح منطقه، جهان عرب و حتی جهان اسلام ایفا کند و تاثیر گذاری خود را در عرصه سیاست خارجی افزایش دهد، تحولات و دگرگونیهای عمدهای چون قدرتیابی شیعیان در عراق از منظر منافع و اهداف منطقهای این کشور اهمیتی بسیار دارد. این تحولات به تغییراتی در محیط منطقهای عربستان سعودی منجر شده است که در جهت برهم خوردن توازن قدرت منطقه ای تعبیر میشود. نگرانی ای که در بحرین به اوج خود رسید و عربستان را بر آن داشت تا برای تغییر معادلات، مداخله نظامی انجام دهد. فعّالان سیاسی شیعه، امروز همچنان در مورد مسائل جاری در کشور اختلاف نظر دارند. بسیاری معتقدند که رژیم به صورت جدی به عهد و پیمان خود پایبند نبوده و وضعیت همکیشان آنها به اندازه کافی بهبود نیافته است. دیگر شیعیان بر این باورند که با وجود ناکامی حکومت در انجام کامل تعهداتش نسبت به جامعه ی شیعی، پذیرش شرایط اندک بهبودیافته کنونی، از بازگشت به حالت مقابله و درگیری بهتر است. آن دسته از رهبران شیعه، که دیدگاههای افراطیتری در این خصوص دارند، عمدتا بازداشت شده یا در خارج از پادشاهی کشور بهسر میبرند. امروزه راههای پیشروی شیعیان عربستان را می توان در چهار مورد زیر تحلیل نمود:
کنارهگیری و انزوا
در اصل، این راه فقط راهبردی موقت برای بقاست تا زمانی که روزهای بهتر فرا رسند. با آگاهی از قدرت ضربه زنی ای که حکومت دارد، گزینه دوری از مخاطرهجویی مطرح میشود. این شیوه بر مواردی تأکید میورزد: روی آوردن به درون جامعه، حفظ اصول اولیه فرهنگ و شیوه زندگی شیعی، خودیاوری، و در صورت امکان، اتّکا به حمایت مالی خارجی برای بقا. این رویکرد مستلزم هیچ نوع مواجهه نیست، و در واقع، عدم تعامل با رژیم جز در موارد ضروری را توصیه میکند.
مخالفت فعال
با استفاده از همه ابزارها، از جمله خشونت، به منظور تحمیل تغییراتی بنیادین بر نظام سیاسی. این خطمشی مستلزم یک سلسله اعمال خشونتآمیز از جمله بمبگذاری، ترور، شورش و اشکال دیگر مقاومت است. شیعیان در دهههای گذشته به برخی از این اقدامات مبادرت ورزیدهاند، اما اعتقاد غالب بر این است که جامعه شیعه به اندازه کافی مسلّح نیست و از اسلحه علیه رژیم استفاده نکرده است.
استمرار مبارزه از طریق روشهای مسالمتآمیز
این راهبرد متضمّن اطلاعرسانی جدّیتر و فعالیت تبلیغاتی است و تلاش برای همکاری با دیگر عناصر جامعه سعودی را، که خواستار تغییرات در کشورند، نیز دربرمیگیرد. از جمله این عناصر، نیروهای مخالف سکولار و لیبرالهای سنّیاند که بسیاری از آنها امروزه در خارج از پادشاهی هم فعالیت میکنند. مخالفان مذهبی سعودی را نیز میتوان از همین جمله به حساب آورد.
همکاری و همزیستی
این گزینه شیوهای است که در حال حاضر، جنبش اصلاحات در پیشگرفته و احتمالاً مورد پسند بیشتر شیعیان سعودی است که شیخ حسن الصفار از رهبران شیعی امروزه معتقد به این روش می باشد. خطمشی که حاوی نکاتی چون پذیرش وضعیت موجود، پرهیز از درگیری، و جستوجوی روزنههایی برای تغییر و اصلاح همراه با گفتوگو و مذاکره. با اینهمه، مشکل راهبرد همزیستی آن است که کاملاً وابسته به حسن نیت دیگر احزاب، دولت و تشکیلات دینی وهّابی بوده و نیز در گرو توافق اعلام شده یا ضمنی آنهاست، اگر قوای دولت به هر دلیل، موجب افزایش فشار بر شیعیان شوند، همزیستی راهبردی غیرقابل دفاع خواهد شد.
با مجوعه تفاسیر موجود و بررسی آنچه که در مورد وضعیت شیعیان و ساختارهای موجود در عربستان از نظر گذشت، می توان چنین استدلال نمود که با توجه به وضعیت عربستان که در موج بهار عربی با سقوط متحدین پیرامونی و منطقه ای این کشور همراه شده است، هرگونه تحرک و اعتراض از سوی شیعیان با پاسخ قاطع حکومت همراه خواهد گردید و این اقلیت فراموش شده می باید چشم انتظار روزهایی دور و دراز برای ایفای نقش موثر و ابراز هویت زخم خورده خود بنشینند.
نظر شما :