روسیه به دنبال تاثیرگذاری سیاسی در اروپا
دکتر سهیلا خلجی، تحلیلگر مسائل بین المللی در تحلیلی برای دیپلماسی ایرانی به راه اندازی خط لوله انتقال گاز جریان شمالی می پردازد و معتقد است روسیه بیش از آن که به دنبال اهداف اقتصادی این پروژه باشد، درصدد تاثیرگذاری سیاسی در اروپاست
دیپلماسی ایرانی :خط لوله جریان شمال (North Stream) روسیه به عنوان طولانی ترین خط لوله زیر دریایی جهان از سه شنبه گذشته، هشتم نوامبر کار خود را آغاز کرد.
گرچه ایده اولیه راه اندازی این لوله ها از اواخر دهه 90 میلادی مطرح شد، اما عملیات اجرایی این خط لوله یک هزار و 244 کیلومتری از اوایل 2010 آغاز شد. توافق اولیه در این زمینه در سال 2005 به امضای گرهارد شرودر و ولادیمیر پوتین زمامداران وقت دو کشور رسیده بود.
در جریان مراسم راه اندازی این خط لوله که گاز روسیه را بدون واسطه به آلمان منتقل می کند، دیمیتری مدودیف رییس جمهوری روسیه و آنگلا مرکل لبخند زنان این همکاری را به فال نیک گرفته و در مقابل دوربین ها بر آغاز عصر جدیدی از همکاریهای دو جانبه تاکید کردند.مرکل در این مراسم روسیه را «شریک پیشرو انرژی اروپا» نامید و مدودیف آن را گام مهمی «برای تقویت روابط روسیه با اتحادیه اروپا» توصیف کرد.
سیاست انرژی روسیه
دولت مسکو در سال 2003 سند انرژی این کشور را به تصویب رساند که چشم انداز حرکت این کشور در بستر انرژی را تا سال 2020 مشخص ساخت.
براساس این سند که راهبرد نوین انرژی روسیه نام گرفت، روسیه اهدافی همچون ارتقای تاثیرگذاری انرژی، کاهش اثرات زیست محیطی، توسعه پایدار، اثر بخشی رقابت و نیز تضمین منافع سیاسی اش در اروپا را دنبال می کند.
به پشتوانه این سند، روسیه طی سالهای اخیر توسعه روابط گازی خود با کشورهای همسایه از طریق مشارکت در سرمایه گذاری، ترانزیت، و انتقال فناوری را پیگیری کرده است به طوری که می توان گفت عملیاتی شدن خطوط لوله جریان شمال و جریان جنوب (South Stream) برآیندی طبیعی از اجرایی شدن این سیاست بوده است.
خط لوله جریان جنوب که طی آن گاز روسیه از طریق دریای سیاه به بلغارستان و سپس یونان، ایتالیا و اتریش منتقل می شود در سال 2015 به مرحله عملیاتی می رسد و انتظار می رود که با راه اندازی این خط لوله 900 کیلومتری فراساحلی که مذاکرات اولیه آن در سال 2007انجام شد، نقش برتر روسیه در تامین گاز مورد نیاز اروپا بیش از پیش آشکار شود.
خطوط گازی چند منظوره
گرچه در نگاه اول چنین به نظر می آید که روسیه با راه اندازی این دو خط لوله به طور مستقیم در عرصه انرژی اروپا نقش آفرینی می کند اما نباید از لطمه ای که مسکو از این طریق به کشورهایی مانند اوکراین وارد می کند غافل شد.
راه اندازی این خطوط به ویژه خط لوله شمال، به ویژه از آن جهت برای اوکراین حائز اهمیت است که ضربه قابل توجهی به اقتصاد این کشور وارد خواهد کرد. گرچه این خط لوله جایگزینی برای لوله های ترانزیت گاز اوکراین نخواهد بود اما واقعیت این است که نقش استراتژیک این کشور از راه اندازی این خط لوله به شدت آسیب خواهد دید و پیش بینی شده است که کیف سالانه بیش از 700 میلیون دلار درآمد ترانزیتی گاز خود را از دست خواهد داد.
از سویی دیگر انتظار می رود که ارتباط مستقیم روسیه با کشورهای گیرنده در اروپای غربی از تاثیر گذاری کشورهایی چون اوکراین، بلاروس و چک بر فرایند صادرات انرژی روسیه به اروپا بکاهد و به این ترتیب قدرت مانور آنها در بزنگاهها سیاسی را کاهش دهد.
روسیه و نگاه به اتحادیه اروپا
براساس گزارش کمیسیون اروپا، روابط دو جانبه بین اتحادیه اروپا و روسیه تا سال 2008 رو به رشد بوده است آمار نشان می دهد که در این سال 52.3 درصد از گردش مالی در کشورهای عضو این اتحادیه مربوط به روسیه بوده است. همچنین روسیه در این سال مهمترین سرمایه گذار در اروپا بوده است تا جایی که 75 درصد از کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای این قاره از طرف روسیه انجام شد. این روند تا 2010 نیز در مسیر رشد بوده است.
یک گزارش کمسیون بازرگانی شورای اروپا حاکی از آن است که در سال 2010 میلادی ارزش صادرات اتحادیه اروپا به روسیه 86.1 میلیارد یورو بوده است در حالی که ارزش واردات این کشور ها از روسیه به 158.6 میلیون دلار رسیده است.
با یک بررسی ساده می توان چنین ارزیابی کرد که انگیزه های مسکو از راه اندازی دو خط لوله گازی به سمت اروپا صرفا نمی تواند انگیزه های اقتصادی باشد چرا که تراز تجاری طرفین نشان می دهد که ارزش صادرات تمامی 25 عضو اتحادیه اروپا به روسیه بسیار کمتر از ارزش صادرات روسیه به این کشورها است.
براین اساس، به نظر می رسد هدف روسیه از بازگشت قدرتمند به صحنه اروپا بیش و پیش از آنکه متمرکز بر موضوعات اقتصادی باشد، زمینه ای برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی کشورهای این قاره است. همسایگانی که متاثر از دوران جنگ سرد در بزنگاههای سیاسی هچنان چشم خود را به واشنگتن می دوزند.
گرچه ممکن است هدف طرف اروپایی از نزدیک شدن بیشتر به روسیه صرفا کسب منافع بیشتر در حوزه انرژی باشد اما به نظر نمی رسد که این هدف در طرف روس نیز صرفا در این چهارچوب تفسیر شود.
تفاوت نگاه دو طرف به همکاریهای جدید در جملات کلیدی سران آلمان و روسیه در مراسم راه اندازی خط لوله شمال به خوبی مشهود است. در حالی که مرکل نقش «شریک استراتژیک انرژی» را برای مسکو قایل شد مدودیف با لبخندی معنا دار از انتظارش برای «تقویت روابط با اروپا» سخن گفت.
مسکو تا سال 2015 وقت دارد که با راه اندازی خط لوله جنوب و در چهارچوب سند راهبرد نوین انرژی خود به بازسازی روابط خود با اروپا بپردازد به گونه ای که در پایان برنامه پیش بینی شده (2020 میلادی) بتواند به «تضمین منافع سیاسی روسیه در اروپا» بینجامد.
گرچه ایده اولیه راه اندازی این لوله ها از اواخر دهه 90 میلادی مطرح شد، اما عملیات اجرایی این خط لوله یک هزار و 244 کیلومتری از اوایل 2010 آغاز شد. توافق اولیه در این زمینه در سال 2005 به امضای گرهارد شرودر و ولادیمیر پوتین زمامداران وقت دو کشور رسیده بود.
در جریان مراسم راه اندازی این خط لوله که گاز روسیه را بدون واسطه به آلمان منتقل می کند، دیمیتری مدودیف رییس جمهوری روسیه و آنگلا مرکل لبخند زنان این همکاری را به فال نیک گرفته و در مقابل دوربین ها بر آغاز عصر جدیدی از همکاریهای دو جانبه تاکید کردند.مرکل در این مراسم روسیه را «شریک پیشرو انرژی اروپا» نامید و مدودیف آن را گام مهمی «برای تقویت روابط روسیه با اتحادیه اروپا» توصیف کرد.
سیاست انرژی روسیه
دولت مسکو در سال 2003 سند انرژی این کشور را به تصویب رساند که چشم انداز حرکت این کشور در بستر انرژی را تا سال 2020 مشخص ساخت.
براساس این سند که راهبرد نوین انرژی روسیه نام گرفت، روسیه اهدافی همچون ارتقای تاثیرگذاری انرژی، کاهش اثرات زیست محیطی، توسعه پایدار، اثر بخشی رقابت و نیز تضمین منافع سیاسی اش در اروپا را دنبال می کند.
به پشتوانه این سند، روسیه طی سالهای اخیر توسعه روابط گازی خود با کشورهای همسایه از طریق مشارکت در سرمایه گذاری، ترانزیت، و انتقال فناوری را پیگیری کرده است به طوری که می توان گفت عملیاتی شدن خطوط لوله جریان شمال و جریان جنوب (South Stream) برآیندی طبیعی از اجرایی شدن این سیاست بوده است.
خط لوله جریان جنوب که طی آن گاز روسیه از طریق دریای سیاه به بلغارستان و سپس یونان، ایتالیا و اتریش منتقل می شود در سال 2015 به مرحله عملیاتی می رسد و انتظار می رود که با راه اندازی این خط لوله 900 کیلومتری فراساحلی که مذاکرات اولیه آن در سال 2007انجام شد، نقش برتر روسیه در تامین گاز مورد نیاز اروپا بیش از پیش آشکار شود.
خطوط گازی چند منظوره
گرچه در نگاه اول چنین به نظر می آید که روسیه با راه اندازی این دو خط لوله به طور مستقیم در عرصه انرژی اروپا نقش آفرینی می کند اما نباید از لطمه ای که مسکو از این طریق به کشورهایی مانند اوکراین وارد می کند غافل شد.
راه اندازی این خطوط به ویژه خط لوله شمال، به ویژه از آن جهت برای اوکراین حائز اهمیت است که ضربه قابل توجهی به اقتصاد این کشور وارد خواهد کرد. گرچه این خط لوله جایگزینی برای لوله های ترانزیت گاز اوکراین نخواهد بود اما واقعیت این است که نقش استراتژیک این کشور از راه اندازی این خط لوله به شدت آسیب خواهد دید و پیش بینی شده است که کیف سالانه بیش از 700 میلیون دلار درآمد ترانزیتی گاز خود را از دست خواهد داد.
از سویی دیگر انتظار می رود که ارتباط مستقیم روسیه با کشورهای گیرنده در اروپای غربی از تاثیر گذاری کشورهایی چون اوکراین، بلاروس و چک بر فرایند صادرات انرژی روسیه به اروپا بکاهد و به این ترتیب قدرت مانور آنها در بزنگاهها سیاسی را کاهش دهد.
روسیه و نگاه به اتحادیه اروپا
براساس گزارش کمیسیون اروپا، روابط دو جانبه بین اتحادیه اروپا و روسیه تا سال 2008 رو به رشد بوده است آمار نشان می دهد که در این سال 52.3 درصد از گردش مالی در کشورهای عضو این اتحادیه مربوط به روسیه بوده است. همچنین روسیه در این سال مهمترین سرمایه گذار در اروپا بوده است تا جایی که 75 درصد از کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای این قاره از طرف روسیه انجام شد. این روند تا 2010 نیز در مسیر رشد بوده است.
یک گزارش کمسیون بازرگانی شورای اروپا حاکی از آن است که در سال 2010 میلادی ارزش صادرات اتحادیه اروپا به روسیه 86.1 میلیارد یورو بوده است در حالی که ارزش واردات این کشور ها از روسیه به 158.6 میلیون دلار رسیده است.
با یک بررسی ساده می توان چنین ارزیابی کرد که انگیزه های مسکو از راه اندازی دو خط لوله گازی به سمت اروپا صرفا نمی تواند انگیزه های اقتصادی باشد چرا که تراز تجاری طرفین نشان می دهد که ارزش صادرات تمامی 25 عضو اتحادیه اروپا به روسیه بسیار کمتر از ارزش صادرات روسیه به این کشورها است.
براین اساس، به نظر می رسد هدف روسیه از بازگشت قدرتمند به صحنه اروپا بیش و پیش از آنکه متمرکز بر موضوعات اقتصادی باشد، زمینه ای برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی کشورهای این قاره است. همسایگانی که متاثر از دوران جنگ سرد در بزنگاههای سیاسی هچنان چشم خود را به واشنگتن می دوزند.
گرچه ممکن است هدف طرف اروپایی از نزدیک شدن بیشتر به روسیه صرفا کسب منافع بیشتر در حوزه انرژی باشد اما به نظر نمی رسد که این هدف در طرف روس نیز صرفا در این چهارچوب تفسیر شود.
تفاوت نگاه دو طرف به همکاریهای جدید در جملات کلیدی سران آلمان و روسیه در مراسم راه اندازی خط لوله شمال به خوبی مشهود است. در حالی که مرکل نقش «شریک استراتژیک انرژی» را برای مسکو قایل شد مدودیف با لبخندی معنا دار از انتظارش برای «تقویت روابط با اروپا» سخن گفت.
مسکو تا سال 2015 وقت دارد که با راه اندازی خط لوله جنوب و در چهارچوب سند راهبرد نوین انرژی خود به بازسازی روابط خود با اروپا بپردازد به گونه ای که در پایان برنامه پیش بینی شده (2020 میلادی) بتواند به «تضمین منافع سیاسی روسیه در اروپا» بینجامد.
نظر شما :