مائوئیستها برنده انتخابات مجلس موسسان نپال
چرا دیپلماسی ایرانی تحولات نپال را بررسی می کند؟
نقطه سرنوشتساز در تاریخ نپال و حزب مائوئیستها انتخابات 10 آوریل سال ۲۰۰۸ بود که طی آن مردم نپال با رای مستقیم خود 240 نماینده از 601 نماینده مجلس موسسان قانون اساسی نپال را تعیین کردند. مائوئیستها برنده انتخابات مجلس موسسان نپال شده اند.
سالها پیش در اواسط دهه 1990 هنگامی که مائوئیستهای نپال اسلحه برداشته و در کوههای هیمالیا عملیات چریکی خود را آغاز کردند رویایشان این بود که روزی سلطنت 240 ساله این کشور هندو مذهب را سرنگون کنند و در یک نظام جمهوری (شاید کمونیستی یا سوسیالیستی) اداره نپال را به دست بگیرند. اکنون با این که آنها در یک قدمی تحقق این رویا قرار گرفتهاند میتوان گفت نه هیچ یک از اعضای این حزب و نه هیچ یک از مردم نپال تصور نمیکردند که سرنوشت این حزب (و پیروزی آن) به شیوه کاملاً دموکراتیک و از راهی غیر از مبارزات چریکی رقم بخورد.
مائوئیستهای نپال در سال 1994 از انشقاق در «حزب کمونیست نپال» شاخه «مرکز وحدت» پدید آمدند و تا قریب یک سال پس از تشکیل همچنان از نام «مرکز وحدت» استفاده میکردند تا این که در سال 1995 به طور رسمی به عنوان مائوییستها (یا آن طور که دولت مرکزی آنها را خطاب میکرد شورشیان مائوییست) شناخته شدند. این حزب همان گونه که از نامش پیداست از فلسفه و دیدگاههای مائوتسه تونگ، رهبر انقلاب کمونیستی چین پیروی میکند و به طور رسمی در اساسنامه حزب ایدئولوژی آن «مارکسیسم – لنینیسم – مائوییسم و راه پراچاندا» ذکر شده است. «پراچاندا» نام چریکی پوشپا کمال داهال، رهبر مائوئیستهای نپال و فرمانده ارتش آزادیبخش خلق نپال، شاخه نظامی این حزب است. مائوئیستهای نپال معتقدند که آموزهها و سیاستهای پراچاندا در شکلگیری (و اکنون موفقیت) این حزب مطابق با فرهنگ و ساختار جامعه نپال موثر بوده است چرا که در اصل تطابق فرهنگی مارکسیسم – لنینیسم با فرهنگ بومی از ایدههای اولیه مائو و از ریشه اختلافات وی با ژوزف استالین، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی بوده است.
به خاطر همین دیدگاهها، این گروه سیاسی «نبرد خلق نپال» را که یکی از اجزای لاینفک ایدئولوژیک مائوئیستی است از 13 فوریه 1996 آغاز کرد. این نبردهای چریکی که بر اساس استراتژی انقلاب مائویی در عرصه مناطق روستایی جریان پیدا میکنند، طی 10 سال گذشته موجب کشته شدن 13 هزار نفر در این کشور 29 میلیون نفری شدند. برنامه آنها بر اساس استراتژی همیشگی مائوئیستها این بود که ابتدا با عملیات چریکی علیه نیروهای دولتی (و کمتر از طریق مسالمت آمیز) کنترل مناطق روستایی را به تدریج در دست بگیرند و جمعیت روستایی را برای انقلاب بزرگ آماده کنند.
آنها در این مدت از رویارویی با نیروهای اصلی دولتی و ورود به شهرها اجتناب میکنند و تنها زمانی حمله به شهرها را آغاز میکنند که از توفق توان نظامی و نفرات خود بر نیروهای دولتی مطمئن هستند و در واقع شهرها را با اشغال مناطق روستایی به محاصره خود درآوردهاند. آنها حتی در مقطعی از مبارزات خود در سال 2004 توانستند کاتماندو را برای دو هفته به محاصره خود درآورند و ارتباط این شهر را به طور کامل با سایر نقاط نپال قطع کنند. این محاصره بینتیجه به پایان رسید.
اما این پیش از آن که نیروهای مائوئیست نپال با استفاده از این استراتژی به هدف خود برسند با حادثهای که محصول تحولات سیاسی این کشور بود در راهی هموار به کاتماندو، پایتخت نپال، قرار گرفتند بیآنکه نیاز به رویارویی نهایی ائتلاف نیروهای روستایی و مائوئیستها با نیروهای دولتی باشد. ریشه این تحولات سیاسی که در سال 2006 به اوج خود رسید در ضعف و افول روز افزون حکومت سلطنتی نپال بود.
خاندان سلطنتی نپال (که خاندان «شاه» نامیده میشوند) تا سال 2001 یکی از آرامترین و در ظاهر باثباتترین خاندانهای سلطنتی جهان به شمار میرفت و «بیرندرا بیر بیکرام شاه دِو» که از سال 1971 تاجگذاری کرده بود محبوبیت قابل توجهی بین مردم نپال داشت. اما روز اول ژوئن 2001 حادثهای تکاندهنده در کاخ سلطنتی کاتماندو رخ داد که طی آن به ادعای مدارک و تحقیقات رسمی نیروهای امنیتی و پلیس «دیپندرا» ولیعهد نپال با تیراندازی به اعضای خاندان سلطنتی در سالن غذاخوری همگی آنها از جمله پدر خود را به قتل رساند. «دیپندرا» که خود به شدت مجروح شده و از ناحیه چپ جمجه هدف گلوله قرار گرفته بود تا پیش از مرگاش در حالی که در حال کما بود چهار روز سلطنت نپال را به عهده داشت. در تحقیقات پلیس آمده که گلولهای که به سر وی اصابت کرده توسط خودش شلیک شده و احتمالاً هدف از آن بیگناه جلوه دادن خودش بوده است.
پس از مرگ «دیپندرا» در 4 ژوئیه 2001 گیانندرا، عموی وی که نزدیکترین شخص باقیمانده در خاندان سلطنتی به شمار میرفت به عنوان شاه نپال شناخته شد. گیانندرا نه محبوبیت برادر خود، بیرندرا را داشت و نه تواناییهای او را و در همین حال شایعاتی درباره نقش او در قتل عام سایر اعضای خاندان سلطنتی موجب افزایش نفرت عمومی از وی میشد. مردم نپال معتقد بودند که قتل عام اعضای خاندان سلطنتی نقشه از پیش طراحی شده گیانندرا بوده که خود در زمان وقوع آن بیرون از کاتماندو به سر میبرده است.
اما نفرت عمومی از گیانندرا زمانی به اوج خود رسید که در اقدامی بیسابقه در دهههای اخیر گیانندرا به جای تعیین شخص دیگری به عنوان نخستوزیر، در اول فوریه 2005 خود شخصاً تشکیل دولت داد و به بهانه این که دولتهای غیر نظامی توان مقابله با تهدیدهای مائوئیستها را ندارند اعلام حکومت نظامی کرده و پیش از هر چیز خطوط تلفن را قطع کرده و پس از آن چندین نفر از سیاستمداران عالیرتبه نپالی را دستگیر کرد. در پی این اقدام احزاب اپوزیسیون داخل حکومت که سالها موازنه سیاسی در پارلمان نپال را بر قرار کرده بودند به هند گریخته و از آنجا زمینههای لازم برای سرنگونی حکومت گیانندرا را مهیا کردند.
ائتلاف بزرگ اپوزیسیون داخل حکومت نپال که «ائتلاف هفت حزب» خوانده میشود از حزب میانه روی «کنگره»، «حزب دموکراتیک کنگره نپال»، «حزب کمونیست نپال»، «حزب کارگران و کشاورزان نپال»، «حزب حسننیت نپال» (آناندی دوی)، «جبهه متحد چپ»، و «جبهه خلق» تشکیل شده است. ائتلاف هفت حزب در اولین اقدام خود پس از خروج از نپال (و حاکمیت آن) در اولین گام در اوایل سال 2006 قرار داد تفاهمی در 12 ماده با مائوئیستها امضا کرد که این آغاز ورود مائوئیست به عرصه فعالیتهای مدنی سیاسی و پیروزی آنها بود. این اتحاد تازه تاسیس توانست از اوایل آوریل 2006 اعتصابات عمومی و تظاهرات اعتراضآمیز را در سراسر نپال آغاز کند و این اقدام با چنان استقبال گستردهای از سوی مردم مواجه شد که گفته میشود در تظاهرات روز 21 آوریل 2006 در کاتماندو بیش از 500 هزار نفر شرکت کرده بودند. این در حالی است که کل جمعیت پایتخت نپال اندکی از 700 هزار نفر بیشتر است.
به این ترتیب جنبش دموکراسی نپال که در زبان محلی (لوکتانترا آندولن) گفته میشود با بهرمندی از آتشبس موقت یک طرفهای که مائوئیستها در 27 آوریل اعلام کردند، توانست در ماه مه به پیروزی قطعی برسد و بر اساس قانون 18 مه مجلس باردیگر برقرار شده شرایطی به شاه تحمیل شد که از آن جمله تحویل فرماندهی تیپی 90 هزار نفری از ارتش به مجلس، وضع مالیات بر اموال و درآمدهای خانواده سلطنتی، اعلام نپال به عنوان کشوری سکولار (و نه پادشاهی هندو) و عزل شاه از مقام فرماندهی ارتش بود.
در ادامه تحولات بعدی نپال دولت موقت و پارلمان انتقالی این کشور لغو نظام سلطنت در این کشور را در اواخر دسامبر 2007 تصویب کردند و به این ترتیب مائوئیستها دیگر نیازی به از سرگیری شیوههای جنگ چریکی ندیدند چرا که اهداف رویایی آنها بدون نیاز به درگیری نظامی نصیبشان شده بود.
اما نقطه سرنوشتساز در تاریخ نپال و حزب مائوئیستها انتخابات 10 آوریل سال جاری بود که طی آن مردم نپال با رای مستقیم خود 240 نماینده از 601 نماینده مجلس موسسان قانون اساسی نپال را تعیین کردند. در حالی که مجلس انتقالی پیشتر تصویب کرده است که گیانندرا باید در سال 2008 (سال جاری) به طور رسمی از مقام خود عزل شده و پایان نظامی سلطنتی نپال به طور رسمی اعلام شود، نمایندگان مجلس موسسان موظف به نگارش و تنظیم قانون اساسی جدید «جمهوری نپال» هستند. به این ترتیب هر چند نمایندگانی که با رای مستقیم مردم به این مجلس راه پیدا میکنند تنها 40 درصد کرسیهای آن را اشغال خواهند کرد، نمیتوان این مقدار را کم اهمیت توصیف کرد. سایر کرسیهای این مجلس به نسبت درصد کل آرائی که مجموع نمایندگان هر حزب در این انتخابات کسب کردهاند بین احزاب تقسیم میشوند و اعضایی که حزب مشخص میکند بر این کرسیها تکیه میزنند.
با نتایجی که از شمارش اولیه آراء انتخابات 10 آوریل تا این لحظه منتشر شده از 196 کرسی (از مجموع 240 کرسی) که وضعیتشان تا به اکنون مشخص شده مائوئیستها توانستهاند 108 کرسی را از آن خود کرده و با فاصلهای چشمگیر پیشتر از احزاب سنتی نپال نظیر حزب میانهروی «کنگره» و حزب کمونیست نپال بایستند. این دو حزب اخیر تا کنون به ترتیب توانستهاند 31 و 27 کرسی را از آن خود کنند. یکی از این کرسیها در انتخابات عمومی به پراچاندا رهبر مائوئیستها رسیده است. نتیجه نهایی آراء و ترکیب قطعی مجلس موسسان حدود 20 آوریل (اول اردیبهشت) مشخص میشود.
به این ترتیب در حالی که انتظار میرود مائوئیستها دستکم بتوانند این نسبت را در کرسیهای مجلس موسسان حفظ کند (در صورتی که حتی پیشبینی میشود اختلاف آنها در شمار کرسیهای مستقیم با دیگر احزاب بیشتر شود) با در نظر گرفتن شمار کرسیهایی که بر حسب درصد به آنها میرسد پیشبینی میشود که مائوئیستها بتوانند قریب 40 درصد کرسیهای مجلس موسسان را از آن خود کنند. این میزان در مجلسی که دستکم هشت حزب در آن حضور فعال دارند اکثریت نسبی خوبی به شمار میرود و با توجه به حضور سایر احزاب کمونیستی و چپگرا (که با توجه به ماهیتشان استعداد و تمایل بیشتری برای ائتلاف با مائوئیستها باید داشته باشند) پیشبینی میشود که مائوئیستها تاثیرگذارترین حزب در آینده و سرنوشت نپال باشند.
کارشناسان معتقدند که پیروزی این حزب در رقابتهای مدنی عرصه سیاسی بیشتر نتیجه ساختار اجتماعی اقتصادی نپال است. نپال کشوری است که اکثریت مردم آن را کشاورزان و رعایایی تشکیل میدهند که تحت نظام فئودالی سنتی برای ملاکان بزرگ از خانوادههای صاحب القاب موروثی کار میکنند و متوسط درآمد آنها 25 دلار در ماه است. در چنین شرایطی کاملاً طبیعی است که شعارهای مائوئیستی مانند رونق زندگی کشاورزان و ستاندن داد رعایا از ملاکین جمعیت قابل توجه کشاورزان نپالی را به خود جذب کند. در کنار این مساله ده سال فعالیت مائوئیستها را در نواحی روستایی این کشور نباید نادیده گرفت به ویژه این که قالب روستا نشینان نپال غیر از ارتباط رو در رو به هیچ وسیله دیگری برای انتقال اطلاعات دسترسی ندارند.
علاوه بر این بسیاری از شهرنشینان نپال نیز در رایگیری 10 آوریل به سود مائوئیستها رای دادهاند چرا که معتقدند نپال به تغییری جدی نیاز دارد و تنها این شورشیان سابق هستند که از خارج حلقه احزاب داخل حکومت دوران سلطنت به عرصه انتخابات پا گذاشتهاند. اما به اعتقاد کارشناسان این شیوه انتخاب در واقع رای کوری بوده است که به دلیل نارضایتی جدی از شرایط موجود به نفع مائوئیستها به صندوق رفته و از شناخت مشی و جهتگیری سیاسی آنها ناشی نمیشود.
اکنون که مائوئیستها رفتهرفته خود را به عنوان تاثیرگذارترین نیرو در فضای جدید دموکراتیک نپال مطرح میکنند، گمانه زنیها درباره سرنوشت نپال پس از پیروزی بسیار محتمل این حزب در عرصههای مختلف سیاسی این کشور آغاز شده است. در این زمینه سازمان ملل متحد با اعلام هشدار مدعی شده است مائوئیستها هنوز به طور کامل فعالیتهای خشونتآمیز و غیرمدنی خود را ترک نکردهاند و رد پای آنها در حوادث خشونتآمیز نظیر برخی ترورها و بمبگذاریها در نقاط پراکنده این کشور در سالهای اخیر دیده شده است. این در حالی است که مائوئیستها در موضعگیریهای رسمیشان مدعی هستند که پس از آتشبس آوریل 2006 (که در اصل آتشبس موقت سه ماهه بوده است) دست به اسلحه نبردهاند.
اما اتهاماتی که سازمان ملل متوجه این گروه میکند موجب ناخشنودی دستگاه حاکمه آمریکا از پیروزی مائوئیستها در نپال شده است. دولت آمریکا جنبش مائوئیستها نپال را سالها پیش وارد فهرست سیاه گروههای تروریستی کرده است و تا امروز نیز با توجه به اشارات سازمان ملل متحد رقبتی برای حذف نام این گروه از فهرست مذکور از خود نشان نمیدهد. با این حال رسانهها و خبرگزاریهای آمریکایی میگویند به رغم ناخشنودی واشینگتن از این وضعیت بعید به نظر میرسد که کاخ سفید به این دلیل از برقراری روابط دیپلماتیک نزدیک با اولین دولت دموکراتیک نپال سرباز زند به خصوص که چنین اقدامی احتمال تمایل (غیر محتمل) کاتماندو را به سمت پکن بیشتر میکند.
از دیگر مسائل جدی که سرنوشت نپال را در آستانه ورود مائوئیستها به عرصه سیاست در نقش قویترین نیروی سیاسی مشخص میکند موازنه قدرت بین دو کشور همسایه نپال و دو غول نوظهور جهان اقتصاد یعنی چین و هند است. این گروه به رغم این که نام «مائو» را بر خود دارند هرگز گروه مطلوب و مورد علاقه پکن نبودهاند و چین بیشتر در طول این سالها به چشم یک گروه ماجراجو و دردسر آفرین به آنها نگریسته است. از سوی دیگر بخشی از این پدیده (سردی ارتباط با پکن) ناشی از بد اقبالی مائوئیستهای نپال است چرا ظهور آنها در عرصه سیاسی نپال تقریباً با اوج دوران تحول چین همزمان شد؛ دورانی که چین از دیپلماسی ایدئولوژی محور به دیپلماسی اقتصادی روی آورد و توسعه روابط تجاری در راس برنامههایش قرار گرفت. به همین دلیل پکن حتی در سالهای گذشته روابط بسیار خوب و مستحکمی با رژیم پادشاهی نپال بر قرار کرده بود.
اما نپال از سوی دیگر با رقیب اصلی چین در عرصه قدرتهای نوظهور اقتصادی آسیا در جنوب هممرز است. در این بین نقش مائوئیستها و به ویژه درخواست آنها برای بازنگری پیمان اتحاد نپال و هند یا پیمان معروف به دوستی، دهلی را در شرایط دشوارتری در مقایسه با پکن قرار میدهد. این پیمان که سال 1950 بین جواهر لعل نهرو و تریبووان، پادشاه نپال به امضا رسیده است متضمن نفوذ هند در نپال محسوب میشود و بندی نیز در آن تعبیه شده که مهاجرت گسترده هندیها به نپال را تسهیل میکند.
دهلی نو به رغم این که از تقویت مائوئیستها در نپال خشنود نیست با این حال آن را خالی از نکات مثبت نمیداند. یک مقام وزارت خارجه هند که به خاطر ملاحظات دیپلماتیک نخواست نامش فاش شود در این باره به آسوشیتدپرس گفته است: «این قطعاً نتیجهای نبود که انتظارش را داشتیم [پیروزی مائوئیستها] اما هنوز نکات مثبتی در آن میبینیم چرا که ثبات هدف بزرگ و اصلی ماست و اگر مائوئیستها بتوانند ثبات را به نپال بازگردانند ما از دولتها آنها استقبال میکنیم و آماده همکاری با آنها هستیم.»
نظر شما :