نئوکانهای آمریکایی بازگشتند!
باز بوی باروت، باز زنگ جنگ
آنها برگشتند! نومحافظهکاران که در زمان جورج بوش از گورهای سیاسی خود برخاستند و باعث شدند آمریکا با عراق و افغانستان درگیر جنگیهایی ناآگاهانه و رایگان شود، جنگهایی که منجر به تقریبا دو برابر شدن هزینههای نظامی شد. شخصی یا شاید یکی از رسانهها که از عهد و پیمانهای قدیمیو ملالتبار اوباما خسته شده، آنها را به صحنه سیاست بازگردانده است. آنها بار دیگر به سرمقالهها، میزگردها، مذاکرات پژوهشی و در مقام مشاوران نامزدهای جمهوریخواه ریاست جمهوری راه یافتند.
لسلی. اچ. گیلب در دیلی بیست مینویسد: نومحافظه کاران آمریکایی بار دیگر به صحنه برگشتند. آنها میگویند که آمریکا نیاز به جنگی دیگر یا حداقل یک حمله نظامی کوچک، این بار علیه ایران دارد. آنها با توجه به تهدید چین اصرار به افزایش هزینههای نظامی دارند. آنها همچنین سعی بر تضعیف اوباما با متهم کردن وی به این که با خارج کردن نیروهای نظامی ایالات متحده از عراق، این کشور را به ایران تقدیم میکند. (البته بدون ذکر اینکه عراق خود سعی بر بیرون کردن نیروهای نظامی این کشور دارد.)
من شک دارم که این ترفندهای جدید عملی باشند، با این حال هیچگاه نومحافظه کاران - گروهی قدرتمند و عمدتا از جمهوری خواهان برخاسته از نسل سناتور دموکرات واشنگتن، هنری. ام. جکسون،- را دستکم نگرفتهام. آنها بسیار باهوش و به مراتب سرسختتر از مخالفان لیبرال و میانهرو هستند. آنها به مراتب بیتکلفتر و نیرومندتر صحبت میکنند و مینویسند. آنها بسیار سرسخت و همیشه آماده به حمله هستند. تنها کسانی که به طور موثر در مقابل آنها میایستند، جمهوری خواهان دیگر هستند؛ بویژه رئالیستهای سیاست خارجی مانند جورج.دبلیو. بوش، جیمز بیکر، برنت اسکوکرافت و جورج بوش پدر.
یک روش معمولی نومحافظهکاران که به کار میگیرند: یکی از دشمنان آمریکا به ناچار کاری تحریک آمیز و بحث برانگیز انجام میدهد. نومحافظهکاران میگویند که رئیسجمهور باید سرسختتر باشد. سپس دشمن بار دیگر دست به کاری ناخوشایند میزند. نومحافظهکاران میگویند رئیسجمهور به اندازه کافی سرسخت نبوده است. به همینترتیب تا زمانی که کار به جایی میرسد و پیشنهاد میکنند که تنها راه موثر برای متوقف کردن این شیاطین یا بمباران است یا لشکرکشی به آن کشور. اگر یک رئیسجمهور دموکرات بدبخت از توصیههای آنها پیروی نکند، برچسب بیعرضگی و به خطر انداختن امنیت ایالات متحده را به او میچسبانند. و اگر آن بیعرضه جنگی را شروع کند، این بازی با اتهاماتی نظیر اینکه رئیسجمهور سعی ندارد تا در جنگ پیروز شود و اینکه باید نیروهای بیشتری اضافه کند ادامه پیدا میکند. این روال را مکرر شنیدهایم، شاید فکر کنید که دموکراتهای بینوا مصونیت رئیسجمهور را بالا برده و رسانهها از پخش خبر در بوق و کرنا دست بکشند. افسوس که همین طور پیش میرود.
ایران در بالای لیست اولویت نومحافظهکاران قرار دارد. غرب ادعا میکند که ایران احتمالا در تلاش برای ساخت سلاح هستهای است. علاوه بر این، از قرار معلوم سپاه قدس سعی در آسیب رساندن به سفیر عربستان در یک رستوران در واشنگتن. دی. سی را داشته است. بیل کریستول در راس اتهام زنندگان قرار دارد و اتهام توطئه ترور اخیر ایران را " فراخوان برنامه ریزی شده" برای اعمال زور نامید. وی افرود : "ما میتوانیم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامیایران ضربه زده و آنها را تضعیف کنیم. همینطور میتوانیم به برنامه سلاح هستهای دولت ایران ضربه زده و در روند آن وقفه ایجاد کنیم." آیا اینها تنها خواب و خیال است؟ " خیر! " او ادامه میدهد: "اگر کاخ سفید از زور استفاده نمیکند، کنگره باید علیه اهداف ایران و برنامه سلاح هستهای این کشور کند فشار اعمال کند."
روئل مارک گرشت، مامور سابق آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) و عضو ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی به همان اندازه رک و صادق است. او تلاشهای فعلی دولت را برای در تنگنا قرار دادن و هدفش تائید میکند. او در وال استریت ژورنال نوشت: "اما آنها نمیترسند. کاخ سفید باید به این خشونت پاسخ نظامی دهد. در غیر این صورت نشان دهنده این است که خواستار آن هستیم." و آن چیست که موج احتمالی از چنین حملاتی در سراسر جهان را به دنبال خواهد داشت؟ ایرانیان به دلیل اینکه ما به آنچه که سرسختانه میگوییم و عمل میکنیم، در گوشه ای از ترس به خود نمیلرزند. افسوس که این اتفاق نمیافتد. آنها نیز برمیخیزند.
و در صورتی که فکر میکنید که جمهوریخواهان، در مواجهه با فاجعه اقتصادی و بدهیها، نمیخواهد فشاری برای هزینههای بیشتر نظامی وارد کنند، بهتر است بازنگری کنید. میت رامنی، نامزد میانه روی پیشرو در حزب جمهوریخواه وعده داده است که تا 4 درصد بودجه دفاعی پایه را افزایش دهد. بنا بر گزارش وال استریت ژورنال، این وعده، بالغ بر 30 میلیون دلار افزایش درآمد پایه فعلی است. رامنی در سخنرانی سیاست خارجی اخیر خود پیشنهاد افزایش تولید کشتیهای نیروی دریایی را داد. او گفت: "روند متوقف شده ساخت ناوهای نیروی دریایی را از 9 عدد در سال به 15 عدد افزایش خواهم داد و برخلاف دوره اوباما، دفاع موشکی ملی کاهش و اولویت را به استقرار کامل سیستم دفاعی چند لایهای موشکی ملی بالستیک خواهم داد." این هزینهها بسیار بالا و غیرقابل شمارش خواهد بود.
تحرک نومحافظهکاران در عراق، خصوصا به دلیل ریاکاری آشکار آنها، مرا آزار میدهد. آنها این خط را القا میکنند که اوباما عراق را به ایران میبازد، به دلیل اینکه قصد دارد تمام نیروهای ایالات متحده را از این کشور خارج کند. جان بولتون به عنوان یک سیاستمدار نومحافظهکار قدرتمند موضوع را اینطور در" دیلی بیست" مینویسد: "بدون شک نتیجه سیاست اوباما با خروج کامل نیروها از عراق باعث تقویت ایران خواهد شد." درهرحال این سیاست را جورج بوش ابداع کرد نه اوباما. او تنها کسی بود که با عراق توافق کرد که نیروهای ایالات متحده تا اواخر سال 2012 به طور کامل عقبنشینی کنند. بوش گزینههای کمیبرای تصمیمگیری و انتخاب داشت زیرا دولت عراق حاضر به پذیرفتن کمتر از این پیشنهاد نبود. اوباما نیز انتخابهای کمیدارد چرا که عراق نمیخواهد به سربازان آمریکایی مصونیت تعقیب قضایی دهد. صادقانه بگویم، اگر کسی عراق را به ایران ببازد، آن نومحافظهکاران هستند. آنها بودند که برای درهم شکستن عراق صدام حسین فشار آوردند و هنگامیکه این خواسته را عملی کردند، تنها وزنه تعادل منطقهای در مقابل ایران را از بین بردند. نومحافظهکاران هماکنون تعظیم کنید!
نظر شما :