ایران و مدیریت سناریوی جدید آمریکا

۰۴ آبان ۱۳۹۰ | ۱۹:۴۴ کد : ۱۷۳۶۰ اخبار اصلی
دکتر محمودرضا گلشن‌پژوه، معاون پژوهشی موسسه ابرار معاصر تهران در تحلیلی برای دیپلماسی ایرانی به اتهام اخیر آمریکا علیه ایران در مورد ترور سفیر عربستان در آمریکا می‌پردازد و معتقد است بهترین سیاست برای ایران، اتخاذ رهیافتی چند مرحله‌ای و در ابتدا تلاش برای حل مساله کنونی با عربستان است.
ایران و مدیریت سناریوی جدید آمریکا
دیپلماسی ایرانی: اواسط مهر ماه، ایالات متحده، اتهامی‌را علیه ایران پیرامون قصد ترور سفیر عربستان در خاک ایالات متحده مطرح کرد که از چند ویژگی خاص برخوردار است. نخست اینکه بالاترین سطوح سیاسی آمریکا تاکنون پشت سر این اتهام ایستاده و از استحکام شواهد آن دفاع کرده‌اند. دوم اینکه داستان ارائه ‌شده از سوی آمریکا پیرامون دخالت سپاه قدس یا افراد دیگری از ایران در این ماجرا، به اندازه‌ای عجیب است که هنوز نیز بسیاری از کارشناسان و رسانه‌های حتی آمریکایی به آن با دیده شک می‌نگرند و سوم اینکه طرح این موضوع در این مقطع زمانی و با وجود مشکلات اقتصادی در آمریکا، تحولات در خاورمیانه، شکنندگی‌های عربستان، تزلزل موقعیت اسرائیل در منطقه، موقعیت خاص ایران، انتخابات آمریکا و برنامه‌های خروج نیروها از عراق و افغانستان، نشان از پیچیدگی‌های خاص موضوع و مقاصد حساب‌شده‌ حاصل از آن می‌دهد.

در این راستا چند نکته لازم به ذکر است:

1. این‌که این اتهام قابل اثبات است یا خیر، هرچند در روزهای نخست بحث و تبادل نظرهای بسیاری را برانگیخت، اما در همان زمان نیز تاثیر چندانی در کلیت ماجرا نداشت. از نگاه ایرانیان، این یک سناریو است. اما سناریویی که یک مشخصه ویژه دارد: سرعت عمل و اصرار غریبی که تاکنون آمریکا در بهره‌برداری از آن به خرج داده است. در این سناریو، مقامات آمریکایی اتهامی‌را طرح کردند، بلافاصله یکی از شرکت‌های مهم هواپیمایی ایران را تحریم کردند، به طرق مختلف و از زبان بخش‌هایی از جناح تندروی داخل حکومت، از لزوم جنگ با ایران صحبت کردند، سریعا عربستان را همراه خود نمودند و به تبع آن تعدادی از کشورهای عرب منطقه و نهادهای عربی نیز علیه ایران موضع گرفتند، سپس ظرف چند روز موضوع را به شورای امنیت کشاندند و در تمامی‌این مدت، در بالاترین سطوح اجرایی کشور اصرار کردند که شواهدی در دست دارند که همه را مجاب می‌سازد. به هرحال نکته در همینجاست که تمامی‌این اقدامات، پیش از ارائه حتی نخستین شاهد محکمه‌پسند به افکار عمومی‌بوده است و این نشان می‌دهد اهمیت صحت یا کذب این موضوع، به‌مراتب کمتر از بهره‌ای است که آمریکا می‌توانسته و تلاش کرده از این آشفتگی ببرد.

2. در جریان موج حاصله از این اتهام، شامل تعهد آمریکا بر ارائه شواهد، انکار صریح و قوی ایران و همچنین بحث‌های خبری و کارشناسی پیرامون امکان نسبت دادن این توطئه به ایران، نکته‌ای که تکرار شد و نباید از تأثیر منفی آن غافل ماند، تکرار مداوم این اتهام است که سپاه قدس بارها و بارها در انجام عملیات تروریستی در خارج از ایران دست داشته! و همواره هم با زیرکی خاصی تلاش نموده تا از این اتهام شانه خالی کند. تمامی‌کارشناسانی که حتی تلاش می‌کردند کلیت این اتهام را بی‌معنا، سخیف و ناممکن قلمداد کنند، چندین‌بار نام بزرگترین نهاد نظامی‌ایران را با لفظ «تروریسم» در کنار هم بکار بردند. به‌نظر می‌رسد تلاش می‌شود تا خواسته یا ناخواسته اطلاق نام تروریست به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌عادی شده و به گوش آشنا شود. یقیناً این امر با توجه به تلاشهای قبلی آمریکا و اروپا در تحریم سپاه، در پذیراندن هرگونه اتهام آتی در نهادهایی همچون شورای امنیت، کمک مناسبی به آمریکا در متقاعد ساختن سایر کشورها خواهد بود.

3. این‌که آمریکا نهایتا از این سناریو چه سودی خواهد بود، با گذر زمان بیشتر مشخص می‌شود، با این‌حال نباید فراموش کرد که در حال حاضر آمریکا با شرایط پیچیده‌ای در منطقه روبروست:

- مقامات آمریکایی تلاش دارند بخشی از نیروهای خود را با حفظ مصونیت قضایی در عراق نگاه دارند. این امر تاکنون با مخالفت‌های عمیقی در میان احزاب حاکم عراق مواجه شده. آمریکا (البته کاملا به اشتباه و شاید هم عمدا به اشتباه) عنوان می‌دارد بخشی از این مخالفت بدلیل مخالفت ایران است. لذا برخی کارشناسان معتقدند آمریکا تصور می‌کند با در دست داشتن اهرم فشاری همچون ادعای ترور سفیر عربستان و تهدید بازشدن پرونده‌ای جدید برای ایران در شورای امنیت، میان نفوذ ایران در عراق فاصله انداخته، به اهداف خود در نگاه‌داشتن بخشی از نیروهای نظامی‌خویش در عراق دست خواهد یافت.

ـ‌ حتی اگر بپذیریم تحولات اخیر در فضای سیاسی خاورمیانه و موج اصلاح‌طلبی مردمان کشورهای عربی، نشات‌گرفته از دیدگاه‌های انقلابی ایران و یا حتی آموزه‌های اسلامی‌نبوده و تمامی‌این تحولات، بیداری‌ای سیاسی بوده و نه اسلامی‌و ضد غربی، با این‌حال نمی‌توان منکر شد که سود حاصله از این تحولات برای جمهوری اسلامی‌ایران به مراتب بیشتر از اسرائیل و یا عربستان و همچنین آمریکا بوده است. در این صحنه بازی، هرآنچه بتواند وجهه ایران را مخدوش سازد برای آمریکا کاربرد دارد.

ـ سال‌هاست آمریکا پروژه ایران‌هراسی را در منطقه هدایت می‌کند. حجم سنگین تسلیحات فروخته شده به عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس، و به تبع آن فروش تجهیزات پیشرفته‌تر به اسرائیل برای ایجاد موازنه، به سرانجام رساندن پروژه سپر دفاع ضد موشکی ناتو با توجیه خطر موشک‌های ایران، تبدیل فعالیت‌های هسته‌ای ایران به تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه و بسیاری موارد دیگر شواهدی بر این سیاست هستند. هدف نهایی آمریکا مخدوش کردن وجهه ایران، افزایش انزوای ایران و بیش از همه، افزایش هزینه با ایران بودن برای سایر کشورها است. 

4. در این میان، ایران چه باید بکند؟

در حال حاضر بهترین سیاست برای ایران، اتخاذ رهیافتی چند مرحله‌ای است. ابتدا تلاش برای حل مساله کنونی با عربستان بدون توجه به القائات آمریکا و با هشیاری نسبت به این‌که هرگونه تلاش برای نزدیکی این دو کشور با ناخرسندی آمریکا و اسرائیل مواجه خواهد شد و لذا می‌بایست این امر را یک فرایند دید و برای به‌ثمر رسیدنش شکیبا بود،

دوم، پیگیری مصرانه و مجدانه پرونده ترورهای صورت‌گرفته در چندسال اخیر از دانشمندان هسته‌ای کشور در محاکم بین‌المللی، خصوصا که ایران مدعی است شواهدی کافی در دست دارد که عاملان این ترورها با دستور و حمایت سرویس‌های اطلاعاتی خارجی به این اقدام دست زده‌اند.

و سوم، استفاده از یک دیپلماسی عمومی‌فعال و پویا در فضای بین‌المللی، که فارغ از صرفا نهی و نفی اتهامات علیه ایران، به بیان واقعیت‌ها، پیشرفت‌ها، نکات مثبت، یافتن راه‌حل برای نقاط ضعف و همچنین چالش عمیق با ادعاها و مبانی ذهنی‌ای که دائما علیه ایران طرح می‌شود بپردازد.

در فضای به‌شدت مه‌آلود کنونی، بازیگری که هشیاری، انعطاف و واقع‌بینی بیشتری داشته باشد برنده خواهد بود.

 

نظر شما :