آقای اوباما قبل از اتهام زنی به این پرسشها پاسخ دهید
روزنامه النهار، چاپ لبنان در یادداشتی به قلم سرکیس نعوم به این موضوع پرداخته و مینویسد: برخی از افرادی که در کاخ سفید هستند و روابط ایران و امریکا را پیگری میکنند، میگویند که مقامهای ارشد ایرانی پس از اعلام خبر اتهام امریکا به ایران بر سر دست داشتنش در ترور سفیر عربستان در واشنگتن بسیار نگران شدهاند و دائما میپرسند پس از این اتهام پوچ امریکاییها چه سناریوی تازهای را دنبال میکنند. به اعتقاد آنها زدن این اتهام سر آغاز یک عملیات نظامی است که نتیجه آن حتی میتواند به انجام حمله نظامی علیه ایران منجر شود. این منابع آگاه و نزدیک به هسته قدرت در امریکا میگویند که در وضعیت فعلی افراد حاضر در هرم قدرت ایالات متحده امریکا به هیچ وجه به دنبال جنگ نظامی جدیدی در خاورمیانه نیستند. حتی بر عکس تلاش میکنند که از فضای جنگی که در زمان ریاست جمهوری جورج بوش به وجود آمده است دور شوند و اجازه ندهند که چنین رویکردی بیش از این بر وضعیتشان در جامعه جهانی و بر متحدانشان در خاورمیانه اثر بگذارد. آنها تاکید میکنند که رهبران ایران تلاش دارند به جهانیان بقبولانند که هیچ ارتباطی با این حادثه ندارند و نسبت به صحت و سقم اتهامهای امریکا شک و شبهه وارد میکنند.
در ادامه این یادداشت سرکیس نعوم این پرسش را مطرح میکند که آیا ملت امریکا صحت این اتهامها علیه ایران را باور میکنند؟ به خصوص مراکز تحقیقاتی امریکایی تا چه اندازه به صحت این اظهارات اطمینان دارند؟ و پاسخ میدهد: بیشک انتقادها و مخالفتهای بسیاری حتی از درون خود متحدان دولت فعلی و دوستداران آن نسبت به ارائه این اتهام مطرح شده است. البته من در اینجا به سراغ آن دسته از مراکز تحقیقاتی که همفکر اسرائیل هستند یا به آن نزدیکند یا مطلقا ضد ایرانیاند نمیروم. برای این که همواره تلاش داشتهاند بذر کینه علیه ایران بکارند و برای این کار از هیچ تهمت و افترایی فروگذار نمیشوند. به دو دلیل اولا به این دلیل که میان آنها و امریکا یک دشمنی بر سر مبانی از سال 1989 ایجاد شده است و ثانیا، به سبب ایدئولوژی که ایران در رد اسرائیل به کار میبرد و این باعث شده که این دست موسسهها و مراکز تحقیقاتی همه چیز را از همین زاویه ببینند. از این رو به سراغ مراکز تحقیقاتی میروم که مهم و تاثیرگذار هستند و فطرتا دشمنیشان با ایران معروف نیست. آنها بیشتر نظریاتشان را سوالی و تردیدآمیز مطرح میکنند و هیچگاه به گونهای پاسخ این سوال را نمیدهند که صحت اتهامها را تایید یا رد کند.
وی سپس مینویسد: یکی از پژوهشگران مهم و فعال در یکی از این مراکز به من گفت: موضوع دست داشتن ایران در ترور سفیر عربستان در امریکا از طریق کارتلهای مواد مخدر مکزیکی سوالهای بسیاری ایجاد کرده است. از این دست اتهامها خیلی وقتها درست از آب در نیامدهاند یا دقیقتر بگوییم بعدا چیزی غیر از آن چیزی که اول مطرح شد از کار در آمده است. اگر این اتهامها درست باشد آن گاه باید پرسید آیا واقعا ایران برای انجام چنین کارهایی نقشهای طراحی میکند؟ چگونه میشود در برابر چنین توطئهای سکوت کرد و تحقیق مفصل و جدی انجام نداد؟ ابزارها و وسایلی که ایرانیها باید در اختیار داشته باشند در صورتی که تصمیم بگیرند چنین عملیاتی در داخل امریکا انجام دهند، چیست؟ برای چه کاخ سفید الآن این اتهام را مطرح کرده است؟ چگونه چنین طرحی بر برنامه امریکاییها برای خروج از عراق با این تصور که ایران تنها امر واقع موجود در منطقه است، میگذارد؟ پاسخ عربستان در این باره چه خواهد بود و در دایره اختیاراتش چه کارهایی میتواند انجام دهد؟ چنین اتفاقی چه تاثیری بر اوضاع داخلی ایران به ویژه در روابطشان با کشورهای منطقه و جامعه جهانی و همچنین سیاستهای دینامیکی داخلی آن خواهد گذاشت؟ این اتهام چه تاثیری بر انتخابات ریاست جمهوری امریکا میگذارد؟ چرا باید کارتل مکزیکی موافقت کند که چنین تروری را انجام دهد؟ قبل از آن چرا ایرانیها باید برای انجام طرحشان سراغ کارتلهای مکزیکی بروند؟ با توجه به حساسیت این موضوع در صورتی که چنین اتهامی ثابت شود، این مساله چه تاثیری بر روابط امریکا و مکزیک خواهد گذاشت؟ تکلیف همکاریهای امریکا و مکزیک در پرونده مبارزه با تروریست و کارتلهای مواد مخدر چه خواهد شد به ویژه این که مکزیک در دستگیری متهم این پرونده همکاری کرده است؟ آیا مذاکراتی میان دو طرف انجام شده بود که در صورت کشف این طرح حضور امریکا در مکزیک بیشتر شود؟ این موضوع چه تاثیری بر تواناییهای مکزیک در علاج مشکلات داخلیاش و انعکاس آن در روابطش با کشورهای دیگر حتی امریکا خواهد گذاشت؟
نعوم پس از اشاره به انبوه این سوالات و تاکید بر این که این پرسشها را خود پژوهشگران و نخبگان مهم امریکایی و ناظر بر روابط کشورشان با کشورهای جهان مطرح میکنند، در پایان مینویسد: این پرسشها را افکار عمومی امریکا به ویژه نخبگان این کشور با جدیت مطرح میکنند و از مقامهای امریکایی میخواهند که به رغم این که باید قبل از هر چیز به فکر مصالح کشورشان باشند ولی به طور جدی و صریح به آنها پاسخ دهند. همه آنها در طرح یک سوال متفقالقولند و آن این که آیا حکام و نه حکومتها، در کشورهای جهان عرب و اسلام اصولا و واقعا، با توجه به دیدگاهی که در جهان از آنها موجود است و میدانیم بر حفظ وحدتشان تاکید دارند، به دنبال چنین کارهایی هستند؟ برای آنها قبول چنین دیدگاهی بسیار سخت و دور از واقعیت است.
نظر شما :