آنچه باید در مورد ایران به کار گرفته شود
دیپلماسی؛ نه جنگ
اوضاع ایران در مقایسه با زمانی که باراک اوباما به تازگی وارد کاخ سفید شده بود، تغییر چشمگیری داشته است.
دپیلماسی ایرانی : پس از اتهامزنی آمریکا به ایران در این خصوص که سپاه قدس قصد داشته با استفاده از مافیای مواد مخدر در مکزیک، سفیر عربستان در واشینگتن را به قتل برساند، تندروهای آمریکایی با شدت بیشتری بر طبل جنگ میکوبند. جمهوری اسلامی این اتهام را رد کرده و آن را بی اساس میداند اما به هر ترتیب، سئوالات مطرح در این خصوص تنشهای عمیقتری را در روابط ایران و ایالات متحده دست کم برای آیندهای نزدیک ایجاد کرده است. اما با تمامی تحولات صورت گرفته باید این نکته را مد نظر داشت که اوضاع ایران در مقایسه با زمانی که باراک اوباما به تازگی وارد کاخ سفید شده بود، تغییر چشمگیری داشته است.
برای مثال تلاشهای دولت اوباما در محدود کردن توسعههای هستهای ایران تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. آنچه اخیرا در روزنامه واشینگتن پست به رشته تحریر درآمد حاکی از آن است که فعالیتهای هستهای ایران پس از حملات سایبری سال گذشته با مشکلاتی مواجه شده است که کمبود تجهیزات و کارآمد نبودن آنها، مهمترین پیامد این چالشهاست که بخشی از آن در اثر تحریمهای صورت گرفته ایجاد شده است.
این گزارش نشان میدهد که آنگونه که در گزارش کارشناسی سازمان ملل مطرح شده بود، تحریمها در محدود کردن توسعه هستهای ایران ناکارآمد نبوده و به طور محسوسی توانایی تهران را در پیشرفتهای هستهای تحت تاثیر قرار دادهاند.
باید گفت که تحریمها و اقدامات صورت گرفته علیه فعالیتهای هستهای ایران دستیابی به تجهیزات هستهای و موشکی را برای ایران دشوار کرده و نتیجه آن کندتر شدن روند توسعه هستهای بوده است.
البته این همه ماجرا نیست. ماه گذشته، خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی عنوان کرد که چین، در قامت مهمترین پشتیبان ایران، سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز جمهوری اسلامی را متوقف کرده و این اقدام ناشی از فشار آمریکا و تحریمها علیه ایران بوده است.
مئیر جاودانفر یک اسرائیلی ایرانی تبار که به تحلیل شرایط جمهوری اسلامی مشغول است ، میگوید: دولت چین استخراج و صادرات نفت و گاز را برای ایران دشوارتر و گرانتر کرده است که معنی آن فروش کمتر نفت و افزایش بهای تولید در آینده خواهد بود.
علاوه بر هزینههایی که بر اقتصاد ایران تحمیل شده و محدودیتهای در برنامههای هستهای، نتیجه دیپلماسی دولت اوباما نیز افزایش فشار بینالمللی بر ایران به خصوص در زمینه حقوق بشر بوده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی نیز این اقدامات را نادیده نگرفته و کوشش کرده است تا از طریق بیانیههای عمومی و لابی در سازمان ملل، اقدامات متقابل را در این زمینه به عمل آورد.
اما نباید فراموش کرد که زمانی که اوباما روی کار آمد، شرایط ایران به گونه دیگری بود و به این دلیل راهکاری نظامی بود که اکنون شماری از مقامات آمریکایی بار دیگر سودای آن را سر میدهند.
ایران بزرگترین نافع استراتژیک حمله به عراق بود. صدام حسین، دشمن قسم خورده ایران به دنبال حمله آمریکا به عراق دستگیر و بعدها به دار آویخته شد. در عین حال با توجه به مداخله آمریکا در منطقه و شرایط ایجاد شده در عراق، موجی تازه از ایدههای ضد آمریکایی در منطقه ایجاد شد که باز هم به سود ایران بود.
اما آغاز بهار عرب در خاورمیانه و شمال آفریقا، شرایط را به گونهای دیگر برای ایران رقم زد که مهمترین پیامد آن در آستانه سقوط قرار گرفتن دولت بشار اسد در سوریه است که نزدیکترین متحد ایران در منطقه به شمار میرود.
نباید از خاطر برد که تلاش دولت اوباما برای برقراری ارتباط با ایران یک منفعت برای کاخ سفید به همراه داشته است و آن این است که دیگر ایالات متحده نمی توان مانند گذشته دشمن ایران باشد، چرا که دست دوستی به سوی جمهوری اسلامی دراز کرده است.
هرچند که شرایط ایران امروز در مقایسه با زمان روی کار آمدن اوباما متحول شده اما اتهامزنی اخیر به جمهوری اسلامی موجب شد که بار دیگر موضع شخصیتهایی در آمریکا تقویت شود که واشینگتن را به سوی جنگ با عراق سوق دادند. در حال حاضر شماری از اندیشههای تندروی آمریکایی جنگ و به کارگیری زور را علیه ایران توصیه کرده و از بیان این دیدگاه ابایی ندارند. رائول مارک گرت که از دیرباز به بمباران ایران علاقمند بوده است اخیرا در روزنامه وال استریت ژورنال از کاخ سفید خواسته است تا به اقدام اخیر ایران با حمله نظامی پاسخ گوید. از سوی دیگر جیمی فلای، یکی از کارشناسان نومحافظهکار در سیاست خارجی آمریکا نیز در نشریه نشنال ریویو به این نکته اشاره کرده که تلاشها برای مذاکره و تعامل با ایران به شکست منجر شده است. وی مدعی شده که اکنون زمان اقدام نظامی است و دیپلماسی بیشتر پاسخ مناسبی برای ایران نخواهد بود.
شاید این درخواستها برای اقدام نظامی از دید توصیهکنندگان آنها یک راهکار فوری برای یک مشکل پیچیده باشد. اما آنها از این نکته غافلند که دیپلماسی اوباما در ایزوله و کاهش نفوذ ایران موثر بوده است. همین ضعف در درک دیپلماسی اوباماست که سیاستمداران تندروی آمریکایی را به ارائه نطقهای آتشین واداشته است. باید گفت اتهام ترور در صورتی هم که اثبات شود، از تغییر شرایط در ایران حکایت دارد که در نتیجه استراتژی اوباما و دیپلماسی آمریکا ایجاد شده است.
در نتیجه اتهامزنی اخیر باید به جای اینکه انگیزه حملهای غیر ضروری به ایران را تقویت کند، اجماع بین المللی علیه جمهوری اسلامی را افزایش دهد. همچنین این نکته باید به مستحکمتر شدن تلاشهای آمریکا برای تغییر رفتار ایران از طریق روشهای گوناگون منجر شود. با توجه به اینکه به راه افتادن یک جنگ پر هزینه دیگر در خاورمیانه ، هیچ منفعتی برای مردم آمریکا ندارد، دولت باید باهوش بوده و دستهایی که بر طبل جنگ میکوبند را نادیده بگیرد.
American Progress
برای مثال تلاشهای دولت اوباما در محدود کردن توسعههای هستهای ایران تا حدودی موفقیت آمیز بوده است. آنچه اخیرا در روزنامه واشینگتن پست به رشته تحریر درآمد حاکی از آن است که فعالیتهای هستهای ایران پس از حملات سایبری سال گذشته با مشکلاتی مواجه شده است که کمبود تجهیزات و کارآمد نبودن آنها، مهمترین پیامد این چالشهاست که بخشی از آن در اثر تحریمهای صورت گرفته ایجاد شده است.
این گزارش نشان میدهد که آنگونه که در گزارش کارشناسی سازمان ملل مطرح شده بود، تحریمها در محدود کردن توسعه هستهای ایران ناکارآمد نبوده و به طور محسوسی توانایی تهران را در پیشرفتهای هستهای تحت تاثیر قرار دادهاند.
باید گفت که تحریمها و اقدامات صورت گرفته علیه فعالیتهای هستهای ایران دستیابی به تجهیزات هستهای و موشکی را برای ایران دشوار کرده و نتیجه آن کندتر شدن روند توسعه هستهای بوده است.
البته این همه ماجرا نیست. ماه گذشته، خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی عنوان کرد که چین، در قامت مهمترین پشتیبان ایران، سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز جمهوری اسلامی را متوقف کرده و این اقدام ناشی از فشار آمریکا و تحریمها علیه ایران بوده است.
مئیر جاودانفر یک اسرائیلی ایرانی تبار که به تحلیل شرایط جمهوری اسلامی مشغول است ، میگوید: دولت چین استخراج و صادرات نفت و گاز را برای ایران دشوارتر و گرانتر کرده است که معنی آن فروش کمتر نفت و افزایش بهای تولید در آینده خواهد بود.
علاوه بر هزینههایی که بر اقتصاد ایران تحمیل شده و محدودیتهای در برنامههای هستهای، نتیجه دیپلماسی دولت اوباما نیز افزایش فشار بینالمللی بر ایران به خصوص در زمینه حقوق بشر بوده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی نیز این اقدامات را نادیده نگرفته و کوشش کرده است تا از طریق بیانیههای عمومی و لابی در سازمان ملل، اقدامات متقابل را در این زمینه به عمل آورد.
اما نباید فراموش کرد که زمانی که اوباما روی کار آمد، شرایط ایران به گونه دیگری بود و به این دلیل راهکاری نظامی بود که اکنون شماری از مقامات آمریکایی بار دیگر سودای آن را سر میدهند.
ایران بزرگترین نافع استراتژیک حمله به عراق بود. صدام حسین، دشمن قسم خورده ایران به دنبال حمله آمریکا به عراق دستگیر و بعدها به دار آویخته شد. در عین حال با توجه به مداخله آمریکا در منطقه و شرایط ایجاد شده در عراق، موجی تازه از ایدههای ضد آمریکایی در منطقه ایجاد شد که باز هم به سود ایران بود.
اما آغاز بهار عرب در خاورمیانه و شمال آفریقا، شرایط را به گونهای دیگر برای ایران رقم زد که مهمترین پیامد آن در آستانه سقوط قرار گرفتن دولت بشار اسد در سوریه است که نزدیکترین متحد ایران در منطقه به شمار میرود.
نباید از خاطر برد که تلاش دولت اوباما برای برقراری ارتباط با ایران یک منفعت برای کاخ سفید به همراه داشته است و آن این است که دیگر ایالات متحده نمی توان مانند گذشته دشمن ایران باشد، چرا که دست دوستی به سوی جمهوری اسلامی دراز کرده است.
هرچند که شرایط ایران امروز در مقایسه با زمان روی کار آمدن اوباما متحول شده اما اتهامزنی اخیر به جمهوری اسلامی موجب شد که بار دیگر موضع شخصیتهایی در آمریکا تقویت شود که واشینگتن را به سوی جنگ با عراق سوق دادند. در حال حاضر شماری از اندیشههای تندروی آمریکایی جنگ و به کارگیری زور را علیه ایران توصیه کرده و از بیان این دیدگاه ابایی ندارند. رائول مارک گرت که از دیرباز به بمباران ایران علاقمند بوده است اخیرا در روزنامه وال استریت ژورنال از کاخ سفید خواسته است تا به اقدام اخیر ایران با حمله نظامی پاسخ گوید. از سوی دیگر جیمی فلای، یکی از کارشناسان نومحافظهکار در سیاست خارجی آمریکا نیز در نشریه نشنال ریویو به این نکته اشاره کرده که تلاشها برای مذاکره و تعامل با ایران به شکست منجر شده است. وی مدعی شده که اکنون زمان اقدام نظامی است و دیپلماسی بیشتر پاسخ مناسبی برای ایران نخواهد بود.
شاید این درخواستها برای اقدام نظامی از دید توصیهکنندگان آنها یک راهکار فوری برای یک مشکل پیچیده باشد. اما آنها از این نکته غافلند که دیپلماسی اوباما در ایزوله و کاهش نفوذ ایران موثر بوده است. همین ضعف در درک دیپلماسی اوباماست که سیاستمداران تندروی آمریکایی را به ارائه نطقهای آتشین واداشته است. باید گفت اتهام ترور در صورتی هم که اثبات شود، از تغییر شرایط در ایران حکایت دارد که در نتیجه استراتژی اوباما و دیپلماسی آمریکا ایجاد شده است.
در نتیجه اتهامزنی اخیر باید به جای اینکه انگیزه حملهای غیر ضروری به ایران را تقویت کند، اجماع بین المللی علیه جمهوری اسلامی را افزایش دهد. همچنین این نکته باید به مستحکمتر شدن تلاشهای آمریکا برای تغییر رفتار ایران از طریق روشهای گوناگون منجر شود. با توجه به اینکه به راه افتادن یک جنگ پر هزینه دیگر در خاورمیانه ، هیچ منفعتی برای مردم آمریکا ندارد، دولت باید باهوش بوده و دستهایی که بر طبل جنگ میکوبند را نادیده بگیرد.
American Progress
نظر شما :