سوریه، نقطه قوت یا ضعف روابط ایران و ترکیه؟
به گزارش روزنامه الحیات، چاپ لندن، ایران که تا کنون به پیگیری سیاست هوشمندانه در دیپلماسی خود معروف بوده و همواره تلاش کرده است که در روابط خود این سیاست را پیگیری کند اکنون برای بسیاری این پرسش را به وجود آورده است که در قبال سوریه منافع ایدئولوژیک خود را پیگیری میکند یا منافع کلان کشور را یا این که گزینه سومی در دستور کار دارد که در وقت مقتضی بر اساس آن عمل خواهد کرد؟ آنچه مسلم است در هسته داخلی قدرت در ایران کسانی در راس امور هستند که کاملا پراگماتیست و واقعی اوضاع را پیگیری و سیاست خارجی را بر همین اساس دنبال میکنند. بسیاری از کارشناسان، حتی منتقدان دیپلماسی ایران، اذعان میکنند که "ایران بیشک توانسته در سیاست خارجی دستاوردهای مهمی به دست آورد، به ویژه در سایه تحریمهای اقتصادی و محاصره دیپلماتیک، تهران توانسته به دستاوردهای بزرگی برسد."
سوریه و ترکیه هر دو در سیاست خارجی ایران نقشی موثر و مهم دارند. اولا، بحران سوریه بحران ایران نیز محسوب میشود چرا که ایران در طول سه دهه گذشته سرمایهگذاریهای بسیاری برای تحکیم این روابط صرف کرده و سوریه یکی از حلقههای مهم وصل ایران به حزب الله و جریانهای فلسطینی در دمشق محسوب میشود، در نتیجه هر اتفاقی که برای سوریه بیفتد ایران آن را موضوعی مرتبط با خود میداند به ویژه که دمشق مهمترین همپیمان منطقهای و عربی تهران نیز محسوب میشود. به همین دلیل است که ایران عزم خود را جزم کرده است که در هر حالتی از سوریه حمایت قاطع کند. ثانیا، در عین حال ایران این حقیقت را نیز خوب میداند که اگر سوریه بتواند از بحران فعلی نجات یابد نیز حکومتی خواهد بود فاقد مشروعیت سیاسی که از سوری بسیاری از کشورهای منطقه و جهان به رسمیت شناخته نخواهد شد و این مساله باعث میشود تا سوریه بیش از آن که نقطه قوت برای ایران باشد به نقطه ضعف آن تبدیل شود. این حقیقت را سیاستمداران ایرانی به خوبی آگاهند.
از سویی ایرانیها این مشکل بزرگ را نیز درک میکنند که ادامه حمایت و پشتیبانی از سوریه ممکن است باعث گسست روابط مستحکم و استراتژیکشان با برخی کشورهای متحدشان به ویژه ترکیه شود. پس حقیقت وضعیت جاری در مثلث رابطه ایران – سوریه – ترکیه چیست؟
ترکیه کلید روابط پرتنش و سخت ایران با امریکا و اروپا محسوب میشود. آنکارا خود به ایفای چنین نقشی تمایل داشته است و ایران نیز به دلیل تحریمهای اقتصادی و فشارهای غربی که حقیقتا نظام جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دادهاند، نیاز مبرم دارد.
این حقیقتی است که نمیتوان به آسانی از کنار آن گذشت. به رغم گذشت 20 سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هنوز روابط ایران با کشورهای بزرگ و تاثیرگذار جهان عادی نشده و این در حالی است که ایران تلاش دارد به جای آن روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای امریکای جنوبی و آفریقایی گسترش دهد. اما این روابط هیچ گاه نمیتواند برای ایران یک روابط استراتژیک عمیق باشد چرا که اولا به دلیل روابط تنگاتنگی که کشورهای این دو قاره با قدرتهای بزرگ غربی دارند، نمیتوانند ایران را از محاصره غربیها نجات دهند و ثانیا از ثقل لازم برای تبدیل شدن به یک قدرت استراتژیک با ایران برخوردار نیستند. از این رو ایران بیشتر توان خود را به توسعه روابط با کشورهای پیرامونی خود که میتوانند تاثیری شگرف بر قدرت منطقهایاش بگذارند، متمرکز کرده است. گسترش روابط با چین، هند، پاکستان، کشورهای دریای خزر و ترکیه با هدف جلوگیری از ایجاد خلاء پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و نبود رابطه با ایالات متحده امریکا در این چارچوب تعریف شده است.
حقیقت این است که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایران با برگه روسی با کفایت و پراگماتیک کامل بازی کرده است. روسیهای که در کنار ایران سیاستی متفاوت با غرب در تحولات اخیر سوریه اتخاذ کرده است. به هر صورت در حال حاضر بحران دمشق ایران را در برابر تناقضات سیاسی در مناسبات خارجی و شعارهایش قرار نداده است به گونهای که ایران حتی آمادگی دارد در صورت افزایش ناآرامیها در سوریه روابط خود با ترکیه را نیز کاهش دهد.
اگر چه ترکها این گونه به روابطشان با ایران نمینگرند. جاناتان لیفاک، مسئول برنامههای سیاست خارجی در موسسه مطالعات اقتصادی و اجتماعی ترکیه در این باره میگوید: «این طبیعی است که روابط ترکیه با سوریه بسیار متفاوت با روابط ایران با سوریه باشد. ایرانیها در این کشور سرمایهگذاری کلانی کردهاند و طبیعتا سقوط این نظام هزینههای بسیاری را متحمل ایران خواهد کرد. اما من گمان نمیکنم که بحران سوریه باعث شود تا آنکارا و تهران رو در روی هم قرار گیرند بلکه بر عکس بر این باورم که این اتفاق باعث ایجاد فضای جدید همکاری برای دو طرف خواهد شد.»
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دولتمردان ترکیه بر این باورند که به رغم این که ایران در بسیاری مسائل با آنها رقابت منطقهای دارد ولی برای نقشآفرینی در آینده خاورمیانه به رابطه با ایران نیاز دارند. آنها میگویند که باید توسعه نفوذشان در منطقه را با توجه به دیدگاه گسترده منطقهای ایران تعریف کنند.
در عین حال ترکها بر این موضوع کاملا واقفند که هر گونه بروز جنگ داخلی در سوریه باعث خواهد شد تا بیشترین هزینهها متحمل آنها شود و ایران از این فضا نهایت استفاده را ببرد. بنابراین روابط ترکیه با ایران را باید یک رابطه دو طرف تعریف کرد که هر گونه تنشی در آن به ضرر هر دو طرف خواهد بود. البته هر کدام در تعریف مناسبات خود با دیگر کشورهای منطقه مصالح خود را میبیند و بر اساس آن مصالح روابط با یکدیگر را تعریف میکنند.
نظر شما :