پشت پرده کشته شدن انور العولقی چیست؟

نقشه واشنگتن برای تقسیم یمن

۰۹ مهر ۱۳۹۰ | ۱۸:۳۷ کد : ۱۶۶۶۲ گفتگو
دیپلماسی ایرانی آخرین وضعیت یمن و تاثیر کشته شدن العقولی بر روند تغییرات در این کشور را در گفت و گو با جعفر قنادباشی، تحلیل‌گر مسائل افریقا بررسی کرده است.
نقشه واشنگتن برای تقسیم یمن
دیپلماسی ایرانی: هم زمان با بازگشت علی عبدالله صالح به یمن، خبری مبنی بر کشته شدن پدر معنوی القاعده در این کشور طی حمله هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی به جموب یمن منتشر شده است. تحلیل‌گران غربی این مسئله را نشانه ای از تغییر شرایط در یمن پس از بازگشت علی عبدالله صالح دانسته اند اما این هم زمانی می‌تواند پیام حمایت امریکا از علی عبدالله صالح را نیز در بر داشته باشد. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با جعفر قنادباشی، تحلیل‌گر مسائل افریقا بررسی کرده است:

 

آیا کشته شدن انور العولقی و سمیرخان که از اعضای مهم القاعده در یمن بوده اند، در حملات هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی به این کشور، رد ادعای کسانی که می‌گفتند القاعده در یمن پایگاهی ندارد نیست؟

 

واقعیت این است که زمانی که از القاعده صحبت می‌شود، منظور یک سازمان پنهانی و به عقیده غربی‌ها مخوف است که برای یک سلسله اهداف خاص مبارزه می‌کند. بعد از حوادث یازده سپتامبر و متهم شدن القاعده به دست داشتن در این حوادث، این سازمان فعالیت خود را در سطح مخفیانه تری ادامه داد. به این دلیل که جاسوسان سیا در همه جای دنیا حضور داشتند. لذا سازمان القاعده به صورت زیر زمینی تری به فعالیت خود سامان داد. با توجه به شرایط جهانی در مورد القاعده، این سازمان در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند نمایش مردمی‌یا ظهور مردمی‌داشته باشد.

این ناتوانی دو دلیل دارد. اول این که به دلیل شرایط بین المللی نمی‌تواند تبلیغاتی داشته باشد که مردم به آن جذب شوند و دوم این که اگر مردمی‌هم طرفدار این سازمان باشند، جرات بروز و ظهور این اعتقاد خود را ندارند. چرا که زمانی که سازمان‌ها مخفی و زیر زمینی می‌شوند و فعالیت آن‌ها غیرقانونی اعلام می‌شود، دیگر نمی‌توانند مظهر مردمی‌داشته باشند. هیچ کس نمی‌گوید که من طرفدار این گروه زیرزمینی و غیرقانونی هستم.

لذا ادعای این که در هر کجای دنیا القاعده حضور دارد، ادعایی است که امکان اثبات یا نفی آن وجود ندارد. دقیقا شبیه داستان مشهوری است که از کسی پرسیدند وسط جهان کجاست؟ او گفت همین جا که من ایستاده ام. برای اطمینان می‌توانید اندازه بگیرید. هیچ امکانی برای سنجش این ادعا وجود ندارد. در یمن مردمی‌که طرفدار القاعده باشند به این معنا وجود ندارد. غربی‌ها هم می‌گویند که گروه‌های طرفدار القاعده در یمن وجود دارند.

گرایشات گروه القاعده نزدیک به وهابیت است و وهابیت در یمن جایگاهی ندارد. مردم یمن به شدت از وهابیت و نفوذ عربستان در کشور خود بیزار هستند. گروه کمی‌در یمن حضور دارند که با حمایت عربستان اقدام می‌کنند و به محض این که این حمایت قطع شود، آن‌ها هم فرو می‌پاشند. لذا این ادعا که در یمن القاعده وجود دارد به دو دلیل روشن یعنی مخفیانه بودن این سازمان و دیگری تنفر مردم یمن از عربستان مردود است.

 

پس چرا امریکایی‌ها ادعا می‌کنند در یمن القاعده حضور دارد؟

 

امریکایی‌ها مدعی بودند در سومالی و نیجریه و الجزایر هم القاعده حضور دارد. اگر گروه‌هایی با این گرایشات هم وجود داشته باشد بسیار اندک است و خط مشی آن‌ها نیز با توجه به اقداماتشان به نفع امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها است.

بعد از حمله امریکا به افغانستان گفته شد که القاعده از افغانستان و پاکستان به سمت سومالی حرکت کرده است. امریکایی‌ها ستادی در جیبوتی و در آن سوی آب‌های یمن به نام ستاد نیروهای مشترک غربی برای مبارزه با تروریسم و القاعده در شاخ افریقا ایجاد کردند. امریکایی‌ها به دلیل حساسیت منطقه باب المندب چنین ادعایی کرده اند. در حال حاضر هم تلاش می‌کنند که اگر دولتی هم در یمن به عنوان دولت مستقل و مردمی‌تشکیل شد، تسلطی بر جنوب نداشته باشد و نوک دماغه باب المندب در اختیار امریکایی‌ها تحت عنوان مبارزه با القاعده باقی بماند.

اگر دولت در یمن کنترل امور را در دست دراد، هواپیماهای امریکایی چگونه به جنوب این کشور حمله می‌کنند؟ این مسئله درست شبیه اتفاقی است که در پاکستان می‌افتد. امریکایی‌ها در پی این هستند که حساب جداگانه برای منطقه جنوب یمن باز شود. در تبلیغات خود هم در صدد هستند جنوب یمن و شهرهایی مانند تعز و زنجبار را جدا از یمن حساب کنند. این به معنای حضور القاعده در این منطقه نیست. غربی‌ها هر گروه مسلح ضد غربی که با جنگ بجنگد را القاعده نام می‌نهند. زمانی حتی الحوثی‌ها هم که شیعیان دوازده امامی‌هستند در شمال یمن را نیز جزء القاعده حساب می‌کردند. در حالی که همه می‌دانند اعضای القاعده از اهل سنت هستند.

 

به نظر شما با توجه به بحران جاری در یمن، این مسئله تا چه حد در صدد تاثیرگذاری در بحران فعلی و به نحوی حمایت از علی عبدالله صالح است؟

 

واقعیت این است که غربی‌ها بسیار علاقمندند که این انقلاب‌ها را بازگردانند. هرنوع نشانه ای که حاکی از کندی یا توقف این انقلاب‌ها وجود دارد را بزرگ می‌کنند. در قضیه بازگرداندن علی عبدالله صالح (که این کار در مورد هیچ کشوری از جمله تونس، مصر و لیبی اتفاق نیفتاد) باید توجه کرد که غربی‌ها بسیار علاقمندند که انواع حمایت‌ها را از او داشته باشند. در مجموع به رغم ظاهر، راهبرد غرب که علاقمند است که این انقلاب‌ها به جایی نرسد، لذا احتمال دارد که غربی‌ها بخواهند از قضیه کشته شدن این فرد استفاده کنند و نشان دهند که شرایط پس از بازگشت علی عبدالله صالح عوض شده است.

اما باید توجه داشت که کوشش کلی غربی‌ها این است که سرنوشت جنوب را از شمال جدا کنند. الان به قدری علی عبدالله صالح در صنعا مسئله دارد که هر اتفاقی هم در جنوب بیفتد، نمی‌تواند فایده ای برای ایشان داشته باشد. غربی‌ها در صدد هستند که سرنوشت جنوب را به گونه ای دیگر رقم زنند. اما بسیاری از مفسرین غربی دوست دارند از این مسئله به عنوان نشانه ای از تغییر شرایط پس از بازگشت علی عبدالله صالح یاد کنند.

 

نظر شما :