آقای اردوغان دیپلماسی شما فعلا نمره نمیآورد
برخی تحلیلگران بر این باورند که مواضع روسیه بازتاب نگاه نه چندان دوستانه مسکو نسبت به ترکیه است که تبدیل به یک بازیگر منطقهای قدرتمند شده است. دلیل آن هم تحلیلهایی است که این روزها در روزنامههای روسی میبینیم که میگویند ترکیه میخواهد امپراطوری عثمانی را احیا کند. جدای از این که این تحلیلها واقعا بازگو کننده سیاستهای اصلی دولت روسیه است یا خیر ولی به هر صورت نشان میدهد که روسیه در برابر ترکیه بسیار نگران است. روابط بد با روسیه باعث میشود تا سیاستهای ترکیه در قفقاز و آسیای میانه شکست بخورد. مسکو نخهای بازی را در آذربایجان، قرهباغ و ارمنستان در اختیار دارد و میتواند سیاست سابق خود را مجددا در قرهباغ احیا کند و اگر این مساله اهمیت تازهای به خود بگیرد احتمال دارد که روابط ترکیه – ارمنستان به یکدیگر نزدیک شود. پروژه نفتی ناباکو نیز که قرار است از نفت آذربایجان تغذیه شود ممکن است به این ترتیب آسیبپذیر شود. مهر خرس روسی بر سینه الهام علیاف، رئیس جمهوری آذربایجان زده شده است و نفوذ روسیه میتواند کل این پروژه را با مشکل مواجه کند. در نتیجه افق سیاسی ترکیه نسبت به همسایههای شمالی و شمال شرقیاش بسته خواهد بود. بیشک بحران اکتشاف گاز در دریای مدیترانه باعث خشم همپیمان قبرسیها یعنی کشور همسایه ترکیه یونان نیز خواهد شد و این در حالی است که قبرس خود را برای ریاست بر اتحادیه اروپا برای سال آینده آماده میکند. در همین رابطه وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرده است که آنکارا در صورتی که قبرس ریاست دورهای اتحادیه اروپا را بر عهده بگیرد روابط خود را با این اتحادیه به حالت تعلیق در خواهد آورد. از این رو افق سیاسی آنکارا نسبت به غرب نیز بسته خواهد شد.
اما در رابطه با روابط ترکیه با ایران در شرق نیز باید بگوییم این روابط پس از تصمیم ترکیه به میزبانی از سپر دفاع موشکی در خاک خود و آغاز نصب رادارها در ترکیه به تنش کشیده شده است. در حال حاضر همچنین رقابت ایران و ترکیه در گسترش نفوذ خود در جهان عرب بیش از هر زمانی خود را نشان داده است. در جنوب شرقی، ماه عسل ترکیه با سوریه که در زمانی نه چندان دور همپیمان آنکارا بود نیز پایان یافته است. پس از آغاز ناآرامیهای سوریه روابط آنکارا – دمشق کاملا دگرگون شد و سیر تحولات نشان میدهد که زمان احتمال رویارویی با این کشور بیش از هر زمانی نزدیک شده است.
در مورد عراق نیز باید بگوییم که اقلیم کردستان تبدیل به سرزمینی برای آموزش نیروهای نظامی ترکیه شده است. ترکیه از هوا این منطقه را بمباران میکند و از زمین نیز به مواضع کردها حمله میکند با این خیال که میتواند افراد وابسته به حزب کارگران کردستان را شکست دهد. اشغال این منطقه به ضرر سیاستهای مسعود بارزانی، رئیس این اقلیم تمام خواهد شد.
در جنوب غربی و در رابطه با اسرائیل بسیار روشن است که جدایی و انشقاقی در روابط آنکارا – تلاویو حاصل شده است. آنکارا از فلسطینیها برای به رسمیت شناخته شدنشان در سازمان ملل حمایت میکند ولی در عین حال محبوبیت اردوغان در منطقه نتوانسته به عنوان یک قوه بالفعل باعث آشتی فتح و حماس و ایجاد وحدت میان جریانهای فلسطینی شود.
بدین ترتیب ترکیه سیاست به صفر رساندن اختلافها با کشورهای همسایه را به ایجاد اختلاف با آنها تبدیل کرده است. البته برخی از این اختلافها قابل قبول و به جا است. سیاست ترکیه علی رغم جوانب ایجابی آن نیازمند مراقبت و نظارت است و باید مواظب پشت سر خود نیز باشد. دیپلماسی ترکیه اکنون بیش از هر زمانی نیازمند تغییر است. وجود این مشکلات از آن جا ناشی میشود که دولت اردوغان اعتماد مفرطی به حمایت 50 درصدی مردم ترکیه دارد و این گونه تصور میکند که به یک نمونه دموکراتیک مناسب برای منطقه تبدیل شده است.
حقیقت این است که دولت ترکیه راهی متکبرانه در سیاست داخلی خود پیش گرفته است. هر روز حجم انتقادها نسبت به این سیاستها و برخوردهای دولت افزایش مییابد و در امتداد آن انتقادهای مشابهی از خارج علیه دولت شنیده میشود که نتایج سلبی در پی دارد. مثلا حزب کارگردان کردستان مسئولیت اخیر انفجارهای آنکارا را رد کرده است. سیاست رقابت با ایران، ایجاد محدودیت برای سوریه، دشمنی ورزیدن و تنش در رابطه با اسرائیل، باعث افزایش ثقل ترکیه در منطقه و محبوبیت اردوغان خواهد شد اما هزینههای آن را ترکیه از طریق بیثباتی و ناامنی داخلی پرداخت خواهد کرد. آن گاه ترکیه مجبور خواهد شد که در سیاستهای خود در قبال پرونده کردها تجدید نظر کند و در سیاست خارجی نیز از راه خود در رسیدن به رهبری منطقه نیز باز گردد.
منبع: الحیات به نقل از رادیکال ترکیه
نظر شما :