ایران و امریکا جنگهای طایفهای منطقه را کنترل میکنند
روزنامه النهار، چاپ لبنان در یادداشتی به این موضوع پرداخته و مینویسد: کسی شک ندارد که مسیحیان دنیای عرب و اسلام از حالا و آیندهشان به شدت واهمه دارند. چرا که اولا، اقلیتهای بسیار کوچکی در مقایسه با اکثریت جامعه اسلامی محسوب میشوند. ثانیا در سایه رشد جریانهای اصولگرای اسلامی که به خشونت ایمان دارند و آن را وسیلهای برای تغییر میدانند و شراره حضور آنها در همه جا پراکنده است، طبیعی است که احساس ترس کنند، ثالثا، قضیه فلسطین بدون هیچ راه حلی همچنان معلق مانده و مردم فلسطین همچنان به صورت پناهنده به سر میبرند و حتی از کوچکترین حقوق خود نیز محروم ماندهاند. رابعا، به دلیل امتناع کشورهای بزرگ با اکثریت مسیحی به رغم سکولاریسم حاکم بر آنها از فشار به اسرائیل حتی در مسائلی که مغایر با اصول دینی و قومیشان است، اصولگرایان افراطی توانستهاند در منطقه رشد خیرهکنندهای داشته باشند و برای رسیدن به هدفشان نیز به هر ابزاری برای ضربه زدن به اسرائیل و غرب متوسل شوند. خامسا، به دلیل وجود نظامهای دیکتاتوری در منطقه که دهها سال است در کشورهای مختلف اسلامی و عربی به بدترین شکل ممکن به حکومت خود ادامه دادهاند، کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده امریکا مصالح خود را در خطر دیده و برای مصون نگه داشتن مصالح خود در برخی از آنها مانند افغانستان، پاکستان، عراق و در حال حاضر لیبی دست به مداخله نظامی بزنند. سادسا، به دلیل وجود درگیری میان اصولگرایان اسلامی با جامعه جهانی که به اسم مبارزه با تروریسم معروف شده است، خشونت به طور خودجوش و دو طرفه میان دنیای مسیحی و اسلامی ایجاد شده است. مردم کشورهای منطقه بر این اعتقادند که استکبار جهانی در صدد است که آزادیهای مردمی و ثروتهای منطقه را به یغما برده و به کمک ابزارهای عربی و اسلامی نظامهای مورد حمایت خود را در آن کشورها به قدرت برساند.
در ادامه این یادداشت آمده است: به سبب وجود همین دلایل است که بسیاری از فلاسفه و بزرگان اندیشه غربی پیشبینی کردهاند که در آینده در منطقه جنگ مذهبی و طایفهای راه بیفتد که از آن به جنگ تمدنها نام بردهاند و گفتهاند که در راس آنها مسلمانان و مسیحیان در صف مقدم جنگ خواهند بود. استراتژیستهای عرب و خارجی نیز پیشبینی میکنند به رغم استمرار جنگ با تروریسم که متاسفانه در این مرحله از تاریخ به جنگ با اسلام و مسلمانان منجر شده درگیری مسلمانان با اروپاییها و امریکاییها که از یک سو به دلیل سیاستهای یکجانبهگرایانهشان خود وقوع این جنگ را تحریک میکنند و از سوی دیگر افزایش حس غربستیزی نزد مسلمانان که در این میان شیعیان با ایدئولوژی اسلامی در راس آنها هستند، به تنشهای جاری میان مسیحیان و مسلمانان دامن زده شود.
نویسنده این یادداشت سپس مینویسد: در این میان شیعیان از جایگاه ویژهای برخوردارند. آنها از سال 1979 به رغم تلاش صدها ساله سنیان توانستهاند در ضعف ایدوئولوژیک آنها قدرت رهبری جهان اسلام را به دست بگیرند. به عبارت دیگر 14 تا 18 درصد جمعیتی که کل جهان اسلام را به خود اختصاص داده توانسته با هدایت درست و رهبری قانونمند و منظم بر اندیشههای لجامگسیخته اهل تسنن مستولی شود.
نویسنده در این جا به نقش ایران اشاره میکند و مینویسد: بیشک ایران و امریکا بیشترین نفوذ را در تحولات اخیر منطقه دارند. در بهار عربی به روشنی میبینیم که ایران تا چه اندازه بر تحولات مختلف منطقه از بحرین و سوریه گرفته تا مصر و تونس اثرگذار بوده است و توانسته فارغ از ایدوئولوژی مذهبی بسیاری از افراد از قومیتها و مذاهب مختلف را به سمت خود جذب کند که آن نیز یک دلیل روشن دارد؛ جامعه اهل تسنن فارغ از هر گونه ایدئولوژی است در حالی که ایران شیعه ایدئولوژی روشنی را به جهانیان عرضه کرده است.
نویسنده در نهایت مینویسد: با تمام این احوال استراتژیستها بر این باورند که جنگ مسیحی – اسلامی در منطقه در نخواهد گرفت و به رغم تمامی تهدیدها مسیحیان عربی و اسلامی بسیار راحت و آسوده به زندگی مسالمتآمیز خود ادامه خواهند داد. آنها میگویند که اگر بنا باشد جنگ طایفهای در منطقه در بگیرد بیش از همه احتمال درگیری جنگ شیعه و سنی وجود دارد. به اعتقاد این استراتژیستها هر گونه جنگ طایفهای در منطقه به نوع تعامل ایران با امریکا و جهان غرب باز میگردد. چون ایران در حال حاضر رهبری ایدوئولوژیک جامعه اسلامی و منطقه را بر عهده دارد و امریکا و متحدانش در هر حالتی و در هر رفتاری که در هر بخش از منطقه داشته باشند مجبورند به نوعی با ایران چه مستقیم و چه غیر مستقیم برخورد داشته باشند. در غیر این صورت اگر جنگ مذهبی در بگیرد محدود خواهد بود و به هیچ وجه گسترش نخواهد یافت.
نظر شما :