برج ها و افق ها: بازشناسی ماهیت یازده سپتامبر
گفتاری از دکتر سید محمد کاظم سجادپور، استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل بین المللی
دیپلماسی ایرانی: در دو دهه گذشته جهان سیاست شاهد فروپاشی های گوناگونی بوده است. از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظام جنگ سرد و بلوک شرق گرفته تا فروپاشی نظام های سیاسی در خاورمیانه عربی که آخرین آن ها فروپاشی نظام حکومتی قذافی است. اما در میان این فروریختن ها و ریزش ها، کمتر فروریختنی مانند فروریختن برج های دو قلو در یازده سپتامبر 2001، افق های خاص و ویژه ای را فراروی جامعه امریکا و جامعه جهانی قرار داده است. برج های دو قلو در یازده سپتامبر 2001 به طور نمادین فروریختند. اما فروریختن آن ها تنها فروریختن دو برج برساخته بر شهری پرماجرا نبود؛ بلکه فروریختن نماد ها و سمبل های قدرت ابر قدرتی بود که انتظار داشت در دنیای بعد از جنگ سرد تنها ابرقدرت و تنها مرکز ثقل اساسی نظام بین المللی باشد.
یک دهه از آن حادثه می گذرد. طی این یک دهه فرازها و فرود های گوناگونی که همگی به آن حادثه مربوط می شوند مشاهده می شود. در ده سالگی این رخداد، تجزیه و تحلیل های گوناگونی درباره ماهیت، پیامدها و اثرات حوادث تروریستی یازده سپتامبر بر رفتارهای داخلی و خارجی امریکا مطرح می شود. پرسش های گوناگونی در این راستا مورد بحث قرار می گیرد. شماره های ویژه مجلات تخصصی روابط بین الملل به این موضوع اختصاص پیدا کرده و همین طور پنل ها و میزگردهایی حول ده سالگی این واقعه برگزار شده است. معمولا این مباحث در ده سالگی حول این پرسش ها است: چرا این واقعه مهم است؟ امریکا در نگاه به ده سال گذشته چگونه قابل بررسی است و امریکا در پی این حادثه چه رفتار های بین المللی داشت؟
در این گفتار و دو گفتار آینده عمده ترین پاسخ ها به این پرسش های مهم و کلیدی مطرح می شود، اما اصلی ترین و برجسته ترین آن ها این است که چرا این حادثه مهم است و چگونه می توان ماهیت یازده سپتامبر را مورد بازشناسی قرار داد؟
در پاسخ به این پرسش باید ابتدا به این نکته اشاره کرد که دیدگاه های گوناگونی در مورد این حادثه وجود دارد. دیدگاه اول دیدگاهی است که در خود امریکا هم جانبدارانی دارد. این دیدگاه تمام حوادث یازده سپتامبر را توطئه ای درونی و شکل گرفته در بخشی از نهادهای حکومتی می داند و مانند هر تئوری توطئه دیگر جذابیت ها و گیرایی هایی برای این نوع نگرش ها وجود دارد.
اما دیدگاه دیگری این اتفاق را از بیرون طراحی شده تلقی می کند که در یک طراحی بسیار دقیق و عملیاتی و هوشمندانه، نمادهای قدرت امریکا مورد چالش قرار گرفتند. به عنوان طرح و پروژه یعنی پدیده ای که از ابتدا تا انتهای آن تعریف شده و برنامه ریزی شده و مدیریت شده باشد، یازده سپتامبر از پروژه های مدیریت شده موفق قلمداد می شود. به هر حال طراحی این پروژه توسط افرادی که دارای هوش بالایی داشتند صورت گرفته است. اما دیدگاه های بینابینی هم وجود دارد و ترکیبی از این دو دیدگاه هم مطرح می شود.
درک واقعیت طراحی این حوادث حداقل در موقعیت کنونی به لحاظ اسناد و مدارک چندان راحت نیست. این که کدام نظریه مبنا قرار بگیرد، احتیاج به بررسی و دسترسی به اسنادی دارد که چندان در اختیار نیستند. چون آن کسانی که توطئه محور هستند نیازمند ارائه اسناد و مدارک متقن هستند و گروه دوم که آن را از بیرون طراحی شده می بینند، به دلیل فقدان بازمانده ای از میان افرادی که در این عملیات انتحاری دست داشته اند، نمی توانند از جزئیات و آن چه در بین طراحان گذشته مطلبی را ارائه کنند.
اما علیرغم سختی بررسی این دیدگاه های، ماهیت این حادثه به لحاظ یک نقطه عطف مهم در زندگی داخلی و خارجی امریکا قابل ارزیابی و تجزیه و تحلیل است. حداقل از سه بعد می توان این ماهیت را بررسی کرد: 1. چالش آسیب پذیری امریکا، 2. چالش مقبولیت و مشروعیت بین المللی امریکا و 3. چالش امنیتی شدن فراگیر
1. چالش آسیب پذیری
هیچ گاه خاک امریکا این چنین مورد حمله بازیگرانی فراملی قرار نگرفته بود. آخرین باری که امریکا مورد حمله قرار گرفت در جنگ جهانی دوم و از طریق جزایر هاوایی بود که از خاک اصلی امریکا فاصله دارد. قبل از آن هم در اوایل قرن نوزدهم و در سال 1812، خاک امریکا در تعرض بین ضد انقلابیونی که هوادار انگلیس بودند از ناحیه شمال یعنی کانادا مورد تعرض قرار گرفت. به عبارت دیگر خاک امریکا به نوعی مصونیت امنیتی داشت. اما یازده سپتامبر این مصونیت امنیتی را دگرگون کرد و به واقع نقطه عطفی در تاریخ تحولات امنیتی امریکا بود.
باید اضافه شود که طراحی هایی که در یازده سپتامبر اجرا شد و انفجارهایی که در برج های دوقلو ایجاد کرد، حرارتی معادل بیست و هفت هزار فارنهایت ایجاد کرد که این معادل حرارتی است که یک بمب اتمی تاکتیکی ایجاد می کند. این انفجار نشان داد که نه فقط شهر نیویورک، بلکه تمام خاک امریکا آسیب پذیر است و این آسیب پذیری عمیق است. از بعد از یازده سپتامبر تا کنون، هیچ امریکایی ای احساس قبل از یازده سپتامبر را به لحاظ امنیت سرزمینی ندارد. فی الواقع نامشخص بودن دشمن و ندیدن او و امکان ضربه بر فضای خاک امریکا آن چنان غلبه دارد که تمام مجاری ورودی و خروجی امریکا را از جهت آسیب پذیری به یکی از اصلی ترین بحث های امنیتی تبدیل کرده است.
به هر حال یازده سپتامبر نه تنها فروریختن برج ها و نمادهای قدرت امریکا است، بلکه فروریختن مصونیت امنیت سرزمینی و فضایی امریکا است که نه فقط برای چند دهه بلکه برای چند قرن به عنوان جزئی جدایی ناپذیر از ذهنیت روانی و امنیتی امریکایی ها به جا خواهد ماند. این مسئله اهمیت یازده سپتامبر را در جایگاه یک نقطه عطف برجسته می کند و امریکا را بعد از آن با چالش بزرگ امنیتی مواجه کرده و بدون درک این مهم، رفتار داخلی و خارجی امریکا از نظر امنیتی قابل فهم نیست. اما این همراه است با چالشی که در زمینه مقبولیت و مشروعیت بین المللی امریکا ایجاد شده است.
2. چالش مقبولیت و مشروعیت بین المللی
عملیات یازده سپتامبر بدون بحث در مورد چیستی و چگونگی طراحی و همین طور نقش شخصی طراحان و مجریان، نشانگر تنفر و انزجار بیش از حد از امریکا بود. این که گروهی به این سبک حاضر شوند عملیاتی را علیه امریکا انجام دهند، از عمق تنفر و انزجار آن ها سخن می گفت که حداقل بخشی از نیروهای سیاسی در خاورمیانه نسبت به امریکا داشتند و در این عملیات به حالت نمادین به تصویر کشیده شد.
باید در نظر گرفت که در طراحی های طراحان و مجریان، سه نماد قدرت امریکا به طور فیزیکی به چالش کشیده شد که جنبه های نمادین آن ها حائز اهمیت است. اول برج های دوقلو که مظهر آزادی تجارت و کاپیتالیسم و روح سرمایه داری فعال و پر انرژی امریکا هستند، دوم پنتاگون که مظهر قدرت نظامی و ظرفیت تخریبی ایالات متحده در حیطه جهانی است و سومین هواپیما که به مقصد نرسید، کاخ سفید و کنگره و فی الواقع مرکز سیاسی امریکا را مورد هدف قرار می داد. همه این ها نمادهای قدرت امریکا هستند و عملیاتی که انجام گرفت نشان داد که حداقل عده ای در دنیا این نماد ها را نه تنها قبول ندارند، بلکه آن ها را به چالش کشیده و سعی در تخریب آن ها دارند.
برای اولین بار در تاریخ مناسبات قدرت های بزرگ است که از درون سرزمین یک قدرت بزرگ و جهانی، توسط عده ای که از سیاست ها و افکار یا ماهیت آن قدرت نارضایتی دارند، این چنین نماد های آن را به چالش می کشند. باید توجه کرد که این به چالش کشیدن بحث درباره درستی یا نادرستی اقدام آن ها نیست، فقط از نظر تحلیلی باید گفت که اقدام آن ها نشان می داد که امریکا به لحاظ جهانی با چالش عمده ای از نظر مقبولیت و مشروعیت روبه رو است.
بعد از یازده سپتامبر و در فاصله کوتاهی، نوعی حمایت و هم دردی بین المللی نسبت به ایالات متحده به وجود آمد،اما باز به دلیل پیامدهای این حوادث، مسئله مقبولیت و مشروعیت جهانی امریکا مجددا دچار چالش های جدی و اساسی شد که به آن ها پرداخته خواهد شد. اما یازده سپتامبر از این جهت مهم است که نقطه عطفی در چالش مقبولیت و مشروعیت ایالات متحده امریکا محسوب می شود.
3. چالش امنیتی شدن فراگیر
بعد از یازده سپتامبر تا کنون همه سیاست های امریکا امنیتی شد. داخل و خارج امریکا با مفهوم امنیت دگرگون شد که این سطوح مختلف فردی، محلی، ملی و بین المللی را در بر می گیرد. به این معنی که ذهنیت یک فرد امریکایی عادی از یک ذهنیت روزمرگی به یک ذهنیت امنیتی تبدیل شد. مخصوصا اگر حجم عظیم تبلیغاتی که بلافاصله انجام گرفت و هنوز هم ادامه دارد را در نظر بگیریم. هر امریکایی حداقل چندین هزار بار تصویر به آتش کشیده شدن برج ها را از تلویزیون مشاهده کرده و تاثیر این تصویر ها در سطح فردی بسیار حائز اهمیت بوده است.
در سطح محلی نیز امنیت مسئله اصلی تری شد و در سطح ملی به گونه ای سیاست های امریکا را تحت تاثیر قرار داد که گفتمان مهم آزادی های مدنی به نفع امنیت کنار زده شد و بسیاری از نه فقط نهادهای دموکراتیک امریکا، بلکه ارزش های مصرح در قانون اساسی امریکا را نیز زیر فشار گذاشت که نماد آن قانون موسوم به وطن دوستی (Patriotic Act) می باشد.
در زمینه بین المللی رفتار امریکا از آن زمان تا به حال، متمرکز بر مبارزه با تروریسم، مداخله نظامی بر اساس توجیهات ضد تروریستی و برجسته تر شدن عنصر نظامی در رفتار سیاست خارجی امریکا است که خود این پیامدهایی در سطح داخلی برای امریکا داشته است. یعنی امریکا در حداقل دو اشغال اساسی یعنی اشغال افغانستان و عراق شرکت کرده که دو عملیات بزرگ نظامی هستند، مخصوصا عملیات عراق. در کنار این فعالیت های ضد تروریستی امریکا در آسیای غربی یعنی در منطقه پاکستان و افغانستان و در شاخ افریقا یعنی یمن و سومالی با فعالیت های گسترده نظامی همراه بوده است.
اما عملیات نظامی خارجی امریکا منحصر به این موارد نیست و وزنه مسائل نظامی در رفتار بین المللی امریکا بسیار برجسته شده و بازتاب های آن خود را بر سایر ابعاد زندگی امریکایی نشان می دهد. گفته می شود حداقل شش هزار سرباز امریکایی کشته شده اند، بر اساس محافظه کارترین آمارها حداقل صد و بیست و هفت هزار افغانی و عراقی در اثر عملیات امریکا کشته شده اند، هفت میلیون و هشتصد هزار نفر پناهنده در اثر رفتارهای نظامی امریکا به وجود آمده و از نظر مالی امریکا حداقل چهار تریلیون دلار از کسری بودجه خود را مدیون عملیات نظامی فقط در فاصله سال های 2005 تا 2010 است. بر اساس تحقیق برجسته واشنگتن پست در جولای سال گذشته در سلسله مقالاتی با عنوان امنیت ملی جمعی (National Security Cooperated) هزار و دویست نهاد دولتی در امریکا درگیر مسائل امنیتی شدند و دولت امریکا با دو هزار کمپانی به صور مختلف قراردادهای امنیتی و نظامی منعقد کرده است.
امنیتی شدن زندگی فردی، ملی و بین المللی امریکا، پیامدهای فوق العاده زیادی داشته که نه فقط در مجموعه آن چه به عنوان ایالات متحده شناخته می شود بلکه بر کل نظام بین المللی اثر گذاشته است که در گفتار های بعدی به اثرات تحولات بعد از یازده سپتامبر در داخل و خارج امریکا پرداخته خواهد شد.
نظر شما :