تل آویو در منطقه به دنبال چیست؟
نمایش قدرت در غزه و مصر
حملات اسراییل به غزه
آنچه که امروز در خاورمیانه میگذرد و از آن تحت عنوان بهار عرب یاد میشود، به واسطه شروع بیداری اسلامی در بستر زمانی پیشینی توانسته است به بروز و ظهور اعتراضهای گسترده در منطقه خاورمیانه بینجامد و از آن تحت عنوان بهار عرب یاد شود. این در حالی است که من اعتقاد دارم عصری درنظام بین الملل کلید خورده است که درگذشته نام آن را دانایی ملتها در برابر قدرت دولت نامیده میشد. به اختصار امروز میگویم عصردانایی است. این دانایی به مرحلهای راه یافته که باید آن را نو تطبیقگرایی نامید. ملتهای دنیا امروز خود را با گذشته خویش از یک سو و از سوی دیگر با کشورها و ملتهای دیگر خود را تطبیق داده و این پرسش را مطرح میکنند که ما چرا عقب ماندهایم.
آنچه که امروز در اسراییل می گذرد وجود یک کشور بدون هویت و بدون شناسایی کامل بینالمللی و یک دولت تاسیسی فاقد وجاهت قانونی از منظر افکار عمومی تودهها شناخته میشود.لذا رژیم اسراییل با آغاز عصر دانایی در آینده نیز بیش از امروز با مشکلات مهاجرتی روبرو خواهد بود و مهاجرت معکوس زمینهپرور ایجاد فضایی اعتراضبرانگیز در جغرافیای افکار عمومی ساکنان اسراییل خواهد بود.
بنابراین دولت اسراییل در مسیری قرار گرفته است که از یک سو دیگر جهان پذیرای عملکرد غیرمنطقی آن در منطقه جغرافیای خاورمیانه نیست و از سوی دیگر با ساکنانی روبروست که دارای توقعات فزاینده ناشی از شعارهای صهیونیستی برای تشکیل یک دولت یهودی در تلاویو هستند.
به نظرمیرسد طبیعی است که رژیم اسراییل از چنین مسایلی در مقام گریزگاهی برای خروج از وضعیت موجود استفاده کند.اما در تحلیل نهایی اگر نتواند به نیازهای واقعی آنها پاسخ گوید، بیتردید این اعتراضها ادامه پیدا خواهد کرد. از این روست که باید با توجه به مخالفت ملتهای عرب و مسلمان با رژیم صهیونیستی و تحرکات ناشی از آن ماجرای اخیر غزه را هم از این منظر مورد توجه قرار داد و همچنین بهرهبرداری رژیم صهیونیستی از این واقعه را در سطح تحلیل فوق از نظر دور نداشت.
ضعف بیشتر اسراییل در منطقه
رژیم اسراییل یک رژیم تاسیسی مبتنی بر میلیتاریسم است.بنابراین هویت میلیتاریستی و نظامیگری آن ایجاب میکند که منطقه را در وضعیت آشوب نظامی و بحرانهای ناشی از آن قرار دهد. این در حالی است که کشورهای فرادستی و فرامنطقه ای بهگونهای خواهان مدیریت بحرانهای موجود در خاورمیانه به نفع خود و به گونهای هستند که بحران فلسطین از متن به حاشیه رانده شود.
من سال هاست میگویم امریکاییها به واسطه آیندهنگری که برای قرن 21 میلادی دارند رقیب اصلی خود را در نظام بینالملل چین میدانند. در پی ایجاد فضای انتقال بحران از خاورمیانه به خاور دورهستند. نزدیکی امریکا به هند، تلاش در کنترل استوانهای بحران یعنی افغانستان و پاکستان و فشار بر دیواره استوانهای بحران یعنی ایران در پرونده هستهای یک برنامهریزی بینالمللی برای قرن 21 میلادی است. در اینجاست که امریکاییها تلاش خواهند کرد با ایجاد فضای مثبت تسلط صهیونیستهای نیویورکنشین بر صهیونیستهای تلاویو نشین زمینههای رادیکالیسم یهودی را در اسراییل کم کنند.
نظر شما :