مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
«راهبردهای امروزین اصولگرایان» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت در روز شنبه اول مرداد ماه به قلم امیر محبیان است که در آن با محور قرار دادن موضوع اختلاف میان اصولگرایان نظام می نویسد: اولویت اصولگرایان در حال حاضر چیست؟ بر این باورم که اولویت کشور و اصولگرایان به هیچ وجه دمیدن در اختلافات میان قوا یا مسئولان نیست؛ در حالی که کشور ما و نیز منطقه در شرایط ویژه ای بسر می برد نباید و نمیتوان به مسائل فرعی پرداخت و ذهن مجریان یا مسئولان و بویژه مردم را آشفته و کارآمدی آنان را کاهش داد.
محبیان می گوید: اولویت اصولگرایان در حال حاضر ایجاد گفتمان کار و جهاد اقتصادی است.باید از پروژه های کلان اقتصادی که در حال انجام است حمایت بهعمل آورد و مسئولان را در مورد میزان،سرعت و دقت در پیشرفت پروژه ها مورد پرسش آنهم از موضع تشویق و در جهت پیشرفت قرار داد. بحث اشتغال که به دلیل موج جمعیتی روزبه روز اهمیت بیشتری می یابد باید در زمره اصلی ترین امور باشد. همبستگی سران قوا و نیز وحدت ملی یک ضرورت انکار ناپذیر است و هر اقدامی خلاف آن نه تنها منافع ملی که حتی امنیت ملی را نیز مخدوش می گرداند. وضعیت جهان اسلام و موقعیت برجسته ایران در سطح جهانی نباید از نظر مسئولان و مردم ما مورد غفلت قرار گیرد.
هیچ کس نمی تواند اصلاح طلبان را نبیند
روزنامه مردم سالاری روز شنبه نوشت: «هیچ کس نمی تواند اصلاح طلبان را نبیند!» میرزا بابا مطهری نژاد نوشته بود: ندیدن اصلاح طلبان، خارج از توان آنهایی است که چنین می خواستند و واقعیت اجتماعی اصلا حات خود را تحمیل کرده و تحمیل خواهد کرد نه آنکه سازشی در کار باشد.
نگارنده باور دارد که بسیاری از مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی امروز جامعه ما «دیده نشدن» هاست! در حالی که بخش عظیمی از جوانان و بخش کلانی از زنان جامعه دیده نمی شوند، نخبگان فرهنگی و اقتصادی، در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و تعیین روش ها و رویه ها دیده نمی شوند و نخبگان سیاسی نه تنها دیده نمی شوند بلکه با محدودیت ها و محرومیت های گسترده دست و پنجه نرم می کنند، احزاب و گروه های سیاسی در برگزاری کنگره های سالانه خود هم با مشکل مجوز و هم با مشکل مکان برای برگزاری مواجهند، تا این محدودیت ها و دیده نشدن ها وجود دارند، برای مشکلات و مسائل اجتماعی و پاره ای ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی راه حلی پیدا نخواهد شد. چون مساله اصلی و بزرگ جامعه همین دیده نشدن ها است. در حکومت مولی الموحدین علی(ع) همه دیده می شدند، حتی تعرض به یک زن غیرمسلمان تحت حمایت حکومت که خلخال از پایش کشیده شده است هم دیده می شود. این دیده شدن ها فرصت است، فرصت بیداری، هم برای کسانی که مسئولیت اداره جامعه را دارند و هم برای اصلاح طلبان که اداره جامعه را به شیوه فعلی مطلوب نمی دانند.
وضع اقتصاد ایران چگونه است؟
«وضع اقتصاد ایران چگونه است؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم محمدصادق جنانصفت در اول مرداد است. به نوشته جنان صفت، مسئولان دولتی هرگز باور ندارند که کسبوکار شهروندان در سطح خانواده، بنگاه و بخشهای اصلی اقتصاد با تنگنا مواجه است. از طرف دیگر اقتصاددانان، کارشناسان و فعالان صنعتی، بازرگانی، بانکی و اقتصادی این خوشبینی و قضاوت مسوولان دولت را قبول ندارند و از مشکلات کوچک و بزرگ برخاسته از سیاستهای بازرگانی، ارزی و پولی و کیفیت نامساعد سیاستگذاری اقتصادی شکایت دارند. مقایسه این دو نوع داوری که رسانههای ایران هر روز اخبار و گزارشهای آنها را به اطلاع افکار عمومی رسانده و منتشر میکنند، نشان از غیبت عنصر کارشناسی دارد. اگر مسائل اقتصادی ایران با معیار کارشناسی برخاسته از دانش اقتصاد ارزیابی میشد و داوریها مبتنیبر اصول کارشناسی بود، تفاوت معنادار فعلی درباره این پرسش که «وضعیت اقتصادی ایران چگونه است»، پدیدار نمیشد. به طور مثال عددی که درباره نرخ رشد اقتصادی ایران از طرف مسوولان اصلی کشور با نهادهای زیرمجموعه دولت و برخی اقتصاددانان وجود دارد و این عدد از یک تا ده درصد در نوسان است، آیا موجب سردرگمی شهروندان نمیشود؟
نویسنده معتقد است: نخستین چیزی که باید در کانون توجه قرار گیرد، اجتناب از حاکم کردن «نگاه سیاسی» به جای نگاه کارشناسی مبتنی بر دانش اقتصاد است. اگر این اتفاق نیفتد، طرح مسائل دیگر شاید بیفایده باشد؛ اما اگر بپذیریم که نگاه سیاسی به مسائل اقتصادی را کنار بگذاریم، گام بعدی این است که نهادی تخصصی و غیردولتی بتواند وضع موجود را ارزیابی کرده و چند عدد مهم اقتصاد کلان را که اکنون محل مناقشه شده است، برآورد کند تا بتوان گامهای بعد را برداشت. این اتفاق که موسسههای نیرومند تحقیقات اقتصادی و مراکز مستقل آمارگیری در ایران تاسیس شوند، دیر یا زود رخ میدهد، آیا بهتر نیست که پیش از افزایش سردرگمیها این رویداد با چشمان باز اتفاق بیفتد؟
پ.ک.ک واقعا نماینده سیاسی کردهای ترکیه است
«ضربه سنگین امنیتی عملیات قندیل» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی در دوم مرداد است که در آن سوابق و اهداف گروه تروریستی پژاک مورد بررسی قرار گرفته است. در این سرمقاله می خوانیم: برخلاف آنچه که تبلیغ می شود «پژاک»- که در درگیری های اخیر فعال تر از بقیه گروهک های ضدانقلاب بود- بخشی از PKK نیست کما اینکه برخلاف آنچه آمریکایی ها ادعا می نمایند، شاخه ایرانی PKK هم نیست. پ.ک.ک واقعا نماینده سیاسی کردهای ترکیه است و از پشتیبانی بخش زیادی از کردهای ترکیه استفاده می کند و سابقه ای چند ده ساله دارد. پ.ک.ک اگرچه به دلیل ارتکاب به جنایات و توسل به شیوه های غیرانسانی یک گروه مردود به حساب می آید ولی بالاخره دارای خط مشی و چارچوب معین و استراتژی های اعلام شده است در حالیکه هیچکدام از این خصوصیات در مورد پژاک صدق نمی کند. پژاک از پشتیبانی کردهای ایران برخوردار نیست و حتی نتوانسته در روستاهای نزدیک مرز برای خود پایگاه و جان پناه بدست آورد و لذا در موارد متعدد اقدام به قتل یا گروگان گیری روستاییان بی پناه کرد حاشیه مرز کرده است. برخلاف PKK، پژاک از حمایت خارجی برخوردار است. آمریکایی ها رسما از این گروهک حمایت می کنند حتی رادیو فردا - وابسته به سیا - در برنامه ای در سپتامبر 8002 -شهریور 68- که متن آن هم اکنون هم روی صفحه ویکی پدیا وجود دارد، این گروه را مورد حمایت آمریکا دانست. پژاک زمانی متولد شد که آمریکا عراق را به اشغال خود درآورده بود و برنامه ای برای مشغول کردن ایران به اجرا گذاشت. جالب این است که در همان زمان گروههای سنتی ضدانقلاب نظیر حزب منحله دمکرات و گروهک کومله به گمان اینکه آمریکا دنبال جایگزین کردن نیروی جدید به جای نیروهای سنتی است به افشاگری علیه این گروهک- پژاک- روی آورده و نقش آمریکا را در راه اندازی آن برملا کردند.
دو سال از فاجعه کهریزک گذشته...
در سرمقاله جمهوری اسلامی مورخ دوم مرداد با عنوان «برای اقتدار قوه قضائیه» می خوانیم: اکنون که بیش از دو سال از فاجعه کهریزک گذشته، چند نکته مهم هنوز در اذهان وجود دارند که موجب شدهاند پرونده این فاجعه همچنان مفتوح باشد. نکته اول این است که خانوادههای قربانیان فاجعه کهریزک همچنان شاکی هستند و به شکلهای مختلف شکایت خود را دنبال میکنند. آنها بارها گفتهاند بهیچوجه از شکایت خود منصرف نخواهند شد و تا مجازات عاملان اصلی و آمران این فاجعه، خواستههای خود را پیگیری خواهند کرد. دوم اینکه حتی رسیدگی به پرونده متهمان انتظامی این فاجعه و صدور حکم محکومیت بعضی افراد نیز در عین حال که گام مثبتی بود اما کافی نیست، زیرا در آن پرونده نیز عوامل اصلی مورد تعقیب قرار نگرفتهاند. رسیدگی به اتهامات دانهدرشتها در این پرونده نیز بخشی از خواستههای شاکیان است که هنوز مورد توجه قرار نگرفته و به همین جهت این پرونده نیز باید در دستور کار قرار داشته باشد.
این یادداشت می افزاید: سوم اینکه برخلاف انتظار افکار عمومی و برخلاف عرف رسیدگی به اتهامات، دادستان سابق تهران که از متهمان اصلی فاجعه کهریزک است و به همین دلیل دستگاه قضائی حکم تعلیق وی را صادر کرده، توسط رئیسجمهور به یکی از مسئولیتهای مهم اجرائی منصوب شده است! این اقدام رئیسجمهور در همان زمان مورد اعتراض رسانهها قرار گرفت و در افکار عمومی بازتاب منفی گستردهای داشت ولی مورد اعتنا قرار نگرفت.
از ماست که بر ماست
روزنامه ابتکار در سرمقاله چهارم مرداد خود با عنوان "رسم نخبهکشی جامهای است که بر قامت ما دوختهاند" به موضوع اهمیت نخبگان و نخبه کشی در ایران پرداخته و نوشته است: مسئولان کشور و متولیان امور تأمل کنند که چرا برخی نخبهها جنایتکار میشوند؟ چرا بعضی سر از زندان درمیآورند؟ چرا اغلب از کشور فرار میکنند؟ چرا کشوری با این ثروت خدادادی و نیروی انسانی کارامد در این وضعیت نامطلوب اقتصادی بهسرمیبرد و چرا و چرا و چرا؟ بیگمان خباثت دشمنان در کشتن نخبگان کاری به پیش نمیبرد. مگر چنددرصد را میتوانند ترور کنند؟ خیلی کم. بلای اصلی را خودمان بر سرمان نازل میکنیم. «گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست». در جامعهای که طرحها دزدیده یا به زور تصاحب میشوند، برای برندهشدن در مناقصههای اقتصادی امتیازاتی ورای قانون و لیاقتها لازم است، برای ورود به رقابتهای انتخاباتی دائماً محدودیت تراشیده میشود، برای انتقاد به رفتارها و عملکردها خودسانسوری از بیم جان لازم است و کار از زندگیسازی به ساختن با زندگی بینجامد، در چنین وضعیتی نباید انتظار رود که بذر نخبگی در کشور شکوفا شود. این لباس تنگ موجب خفگی و نخبهکشی است.
شاخص ناامنی رشد نکرده است
و بازهم کیهان. نگاه این روزنامه به خشونت های اخیر تهران و سایر شهرهای کشور در یادداشت روز چهارم مرداد این روزنامه به قلم حسام الدین برومند خواندنی است. در بخشی از این مطلب می خوانیم: برخی دیگر از مسئولان و متصدیان امور نیز بجای پاسخگویی نسبت به دایره مسئولیت شان تنها به اصطلاح هشدار می دهند و سوال می کنند که چرا وضعیت اینطور است؟ برای چه شاخص ناامنی رشد کرده است؟ و چرا... در حالی که بر مبنای آنچه که تمام عقلای عالم بر آن اتفاق نظر دارند باید قبل از هرچیز بجای سوال و پرسش و ژست های هشداردهنده، پاسخگو و مسئول بماهو مسئول باشند، ضمن آن که شاخصه های موجود به وضوح نشان می دهد که شاخص ناامنی رشد نکرده است و اینگونه رخدادها در مقایسه با جمعیت 75 میلیونی کشور، نشانه رشد شاخص ناامنی نیست، اگرچه مقابله با آن ضرورتی غیرقابل انکار است اما موضوع اصلی این نوشته واکاوی راهکارهاست و از همین روی به ذکر سرنخ هایی دراین باره آنهم به میزان گنجایش و پتانسیل این ستون می پردازیم.
نویسنده می افزاید: گاه بر شدت یافتن مجازات ها تمرکز شده و با رویکرد و نگاهی کیفری توجیه می شود که تنها شدت و قاطعیت مجازات هاست که می تواند «بازدارندگی» ایجاد کند بی آنکه به «علت ها» در شکل گیری جرایم و ناهنجاری ها توجه گردد. گاهی هم تنها بر پیشگیری از وقوع جرایم و تلاش های فرهنگی طولانی و زمان بر تمرکز می شود و با عدم قاطعیت در مجازات ها، حاشیه امنی را برای متجاوزان و مجرمان حرفه ای و قداره بندها و اشرار بوجود می آورند. این رویکردها هم بنابر دوره مدیریت ها و به سلیقه مدیران و مسئولان ارشد نهادهای مرتبط با تغییر و دگرگونی روبه رو است. نتیجه آن می شود که بدون یک «نقشه راه» مناسب، شیوه و روش «آزمون و خطا» چاره کار می شود!
خشونت در حد هشدار
در زمینه خشونت های اجتماعی اخیر، روزنامه آفرینش نگاهی متفاوت از کیهان دارد. سرمقاله چهارم مرداد این روزنامه با عنوان "نگرانی از خشونت در حد هشدار" آورده است: سازمان پزشکی قانونی کشور با اشاره به آخرین آمارها از مراجعات نزاع و درگیری و همچنین قتل بر اثر سلاح سرد، اعلام کرد: روزانه 3 ایرانی با سلاح سرد کشته می شوند! آیا این آمار از خشونت در جامعه به خاطر تهاجم فرهنگی است و یا به خاطر کمبودهای اجتماع است؟. اینکه ما در یک برخورد آینه ماشین به یکدیگر طاقت و توانایی گذشت نداریم و با عصبانیت تمام درگیر خشونت میشویم به چه علت است؟ باید قبول کنیم که در یک دوره گذار فرهنگی از اصول و سنت های اخلاقی که بر پایه اسلامیت و انسانیت قرارگرفته و تصلای خاطر افراد جامعه را باعث شده بود، دور شده ایم. نگرانی و عدم احساس امنیت در جامعه باعث شده تا افراد خشونت را تنها راه برای حل مشکلات و چالش های شخصیتی خود بیابند که این امر همچون تیغ دولب هم به خود شخص آسیب وارد می کند و هم به جامعه.
به باور نویسنده، چه خوشمان بیاید و نیاید باید قبول کنیم که جامعه دچار بیماری خشونت اخلاقی شده و تا زمانی که نخواهیم تدبیری ریشه ای برای درمان آن اتخاذ کنیم و با برخوردهایی سطحی و بعضا اشتباه به این مقوله نگاه کنیم، باید شاهد بروز این دست حوادث تلخ درجامعه باشیم.
کارکرد وعده های جدید دولت
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله چهارشنبه خود با عنوان "چرا دولت وعده های تازه می دهد؟" نوشته محمدحسین روانبخش می نویسد: دولت حالا که امکان ادامه سفرهای تبلیغاتی استانی همچون قبل را ندارد، روش خود را در مواجهه با عامه مردم تغییر داده و با ارائه پیاپی وعده های عامه پسند(هر چند بعضا ناشدنی) سعی دارد تاثیرگذاری خود را در میان عوام شدت بدهد
این روزنامه با توجه به برخوردهای اخیر با دولت و تحت فشار گذاشتن احمدی نژاد از سوی حلقه های قدرت می نویسد: برنامه های دولت برای آینده دچار اما و اگرهایی شده که تغییر روش تبلیغاتی دولت را واجب کرده است و دولت اتفاقا با درک درست وضعیت خود دست به دامان وعده هایی شده که یادآور وعده های تبلیغاتی- انتخاباتی سال 84 است. در آن روزگار هم حرف هایی چون آوردن نفت(یا پول نفت) بر سر سفره های مردم (که البته بعد از انتخابات به شدت تکذیب شد!) با همین هدف و کار کرد مطرح شد و تجربه دولت در آن مقطع، باعث شده امروز دولت به تکرار چنین روش هایی دل بندد و امیدوار باشد که رقبای جدید را که دوستان سابق هستند نیز با این وعده ها شکست دهد. شایان ذکر است که وعده های جدید البته کارکردهای دیگری نیز دارد. اگر وعده نفت بر سر سفره های مردم تنها برای تبلیغ ودریافت آرای مردم بود، امروز دولت گرفتار فضایی منفی علیه خویش است که براساس وضعیت جریان انحرافی و اتهامات اقتصادی، امنیتی و... این گروه است. دولتمردان در این فضا وظیفه خود می دانند که توجه افکار عمومی را از این مسائل منحرف کنند و این وعده ها دقیقا این کار را می کند.
نظر شما :