ناکامی ناتو در هندوکش

۲۳ بهمن ۱۳۸۶ | ۱۶:۳۸ کد : ۱۴۸۸ آمریکا
گذشت چهارده ماه، هنوز هم آنچه برای اعضای ناتو به طور کامل حل نشده، مسئله حضور نیروهای آن ها در این کشور است. شاید در حال حاضر بتوان بزرگترین مشکل پیش روی ناتو را مشکل مدیریت و هدایت نیروهای ایساف(ISAF) در افغانستان دانست.
ناکامی ناتو در هندوکش
ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، در روزهای 7 و 8 فوریه سال جاری میزبان نشست وزرای دفاع 26 کشور عضو ناتو بود. در نوامبر 2006 در اجلاس ریگا، آنچه سران ناتو را بیش از هر موضوع دیگری به خود مشغول کرد بحث نیروهای ناتو در افغانستان بود.
 
اکنون با گذشت چهارده ماه، هنوز هم آنچه برای اعضای ناتو به طور کامل حل نشده، مسئله حضور نیروهای آن ها در این کشور است. شاید در حال حاضر بتوان بزرگترین مشکل پیش روی ناتو را مشکل مدیریت و هدایت نیروهای ایساف(ISAF) در افغانستان دانست.
 
پس از حملات 11 سپتامبر و با حمله نیروهای ائتلاف به افغانستان به منظور از بین بردن نیروهای القائده و در پی آن سقوط حکومت طالبان، دولت موقت این کشور به ریاست حامد کرزای تشکیل شد. در 20 دسامبر 2001 با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، نیروی بین المللی ایساف شکل گرفت که در ابتدا مسئولیت تامین امنیت کابل و نواحی اطراف آن را بر عهده داشت. هدف این نیرو تامین شرایط مناسب امنیتی جهت استقرار دولت انتقالی حامد کرزای در پایتخت افغانستان بود.
 
سران ناتو برای اولین بار به ماده 5 پیمان آتلانتیک شمالی - ماده ای که حمله به یکی از اعضا را حمله به همه اعضا تلقی می نماید- استناد کرده و در اجلاس پراگ در سال 2002 تصمیم گرفتند اقداماتی در جهت کمک به نیروهای ائتلاف انجام داده و نیرو، تجهیزات و حمل و نقل مناسب نیروهای ایساف را تامین نمایند.
 
پس از آن، در آگوست 2003 طبق قطعنامه شورای امنیت، مسئولیت هدایت نیروهای ایساف بر عهده سازمان ناتو گذاشته شد و اولین عملیات ناتو در خارج از مرزهای آن رقم خورد. در اکتبر همان سال، شورای امنیت ماموریت این نیروها را به دیگر نقاط افغانستان گسترش داد که در چهار مرحله و طی سال های 2004 تا 2006 انجام شد.
 
در مرحله اول گسترش در اکتبر 2004، گسترش نیروها به شمال انجام گرفت. مرحله دوم در سپتامبر2005 و با ورود نیروهای ایساف به غرب انجام شد. مرحله سوم و حضور در جنوب در 31 جولای 2006 به پایان رسیده و مرحله چهارم نیز در اکتبر همان سال و در شرق افغانستان انجام شد.
 
ماموریت ناتو در افغانستان به طور کلی در قالب پنج فاز مطرح شده است:" فاز اول که به برقراری ثبات در کابل و اطراف آن اختصاص داشت؛ فاز دوم که به گسترش جفرافیایی عملیات این نیروها پرداخته شد؛ فاز سوم را برقراری ثبات کلی و فازهای چهارم و پنجم را مراحل گذار و نقل و انتقال نیروها تشکیل می دهند. طبق اعلام این سازمان، تنها دو فاز اول این عملیات به پایان رسیده است و هنوز فازهای سوم، چهارم و پنجم در حال اجرا می باشند."
 
دبیر کل ناتو، یاب دهوپ شفر، در بازدید از نیروهای ناتو مستقر در افغانستان در سال 2003، اهداف نیروهای ایساف را در پنج مورد خلاصه کرد:" برقراری امنیت و نظم درکشور افغانستان؛ کمک به مقامات افغان به منظور برقراری نظم، اجرای قانون اساسی و برگزاری انتخابات سراسری؛ بهبود توانایی های نیروهای پلیس و ارتش افغانستان به منظور خلع سلاح گروه های غیر قانونی؛ راه اندازی و اداره فرودگاه بین المللی کابل و مدیریت پروازها؛ بهبود وضعیت امنیتی و اتخاذ تدابیر لازم در این راستا."
 
در رابطه با مسائل امنیتی، ناتو دولت افغانستان را مسئول اصلی برقراری امنیت می داند و وظیفه خود را حمایت از دولت برای برقراری محیط امن به منظور بازسازی این کشور و استقرار ساختارهای دموکراتیک می داند.
 
ناتو همچنین حمایت عملی در راستای بازسازی افغانستان را علاوه بر کمک به تامین امنیت این کشور، جزء وظایف خود قلمداد کرده است. در راستای هدف اخیر، موارد زیر مهمترین فعالیت های ایساف را تشکیل می دهند که توسط 25 تیم بازسازی در نقاط مختلف اجرا می شوند:" تشخیص نیازها، مانند بازسازی مدارس و تاسیسات بیمارستانی؛ تامین آب آشامیدنی؛ حمایت مناسب از پروژه های نظامی و غیر نظامی؛ نظارت بر چگونگی پیشرفت برنامه های بازسازی و توسعه."
 
ناتو در افغانستان هدایت 43250 نیرو را در قالب نیروهای ایساف بر عهده دارد که متشکل از نیروهای تمامی 26 کشور عضو ناتو و 14 کشور غیر عضو مانند استرالیا، نیوزیلند، آذربایجان، اردن و سنگاپور است.
 
در این میان ایالات متحده با 15000نیرو بیشترین سهم را در میان نیروهای ایساف به خود اختصاص داده است (ایالات متحده در افغانستان حدود 28000 نیرو دارد که 15000 نفر آن ها تحت فرماندهی ناتو و بقیه تحت فرماندهی خود این کشور قرار دارند.)
 
پس از آن بریتانیا با 7800، آلمان با 3210، کانادا با 2500، و هلند و فرانسه، به ترتیب با 1650 و 1515 نفر نیرو در جای بعدی قرار دارند. از سال 2006 و با گسترش نیروها به سمت جنوب، درگیری ها با نیروهای القائده و طالبان افزایش یافت و از آن به بعد افغانستان شاهد درگیری های بسیار شدیدی در جنوب بوده است.
 
در این منطقه، نیروهای آمریکایی، کانادایی، بریتانیایی و هلندی بیشترین تلفات را متحمل می شوند، چرا که نیروهای آن ها در بی ثبات ترین مناطق جنوب یعنی قندهار، کلات و لشگرگاه مستقر شده اند و این در حالی است که کشورهای دیگر نیروهای خود را در مناطق امن تر افغانستان به کار بازسازی و آموزش وا داشته اند.
 
با مواجه ناتو با بحران مدیریت نیروهای ایساف در افغانستان، اختلافات در میان اعضا نیز کاملا نمایان شده است.
 
با توجه به تلفات وارده به نیروهای مستقر در جنوب، ایالات متحده، کانادا، بریتانیا و هلند انتقادات شدیدی را به هم پیمانان خود وارد کرده اند. در همین رابطه، کانادا تهدید کرده است در صورتی که دیگر اعضای ناتو نیرویی 1000 نفری به همراه هلی کوپتر، هواپیماهای جنگنده ودیگر تجهیزات مورد نیاز برای کمک به آن ها به جنوب اعزام نکنند، این کشور نیروهای خود را تا سال آینده از افغانستان خارج خواهد کرد.
 
از طرفی نیز آلمان که نیروهای خود را از همان ابتدا در مناطق امن شمالی مستقر کرده توسط ایالات متحده تحت فشار قرار گرفته تا بخشی از نیروهای خود را به مناطق جنوبی بفرستد اما این کشور با اعزام نیروهای خود مخالفت کرده است.
 
در حقیقت آنچه مانع اعزام نیروها توسط آلمان و دیگر کشورها برای مقابله مستقیم با نیروهای طالبان می شود، تلفات زیادی است که نیروهای طالبان به نیروهای ناتو مستقر در جنوب وارد کرده اند. از سوی دیگر، حمایت افکار عمومی در این کشورها در رابطه با شرکت دادن نیروهای آن ها در عملیات های جنوب روز به روز در حال کمرنگ تر شدن است.
 
قبل از تشکیل نشست وزرای دفاع ناتو در روز پنجشنبه 7 فوریه در ویلنیوس، رابرت گیتس، وزیر دفاع ایالات متحده، با اعلام درخواست ایالات متحده مبنی بر افزایش نیروها، برخی اعضای ناتو را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و گفت:" من به شدت نگران این اتحاد هستم زیرا به اتحادی دو دسته تقسیم شده است، برخی اعضا خواستار مبارزه در راه آزادی هستند و برخی دیگر نه. فکر می کنم این مساله آینده اتحاد ما را در هاله ای از ابهام فرو می برد."
 
در حقیقت، گیتس، با این سخنان به صورت غیر مستقیم، دولت آلمان را مورد انتقاد قرار داده بود. اما با برگزاری نشست، گیتس سعی کرد تنش های ایجاد شده بین ایالات متحده و آلمان را در رابطه با اعزام نیروهای آلمانی به جنوب، برطرف نماید.
 
وی این بار از درخواست خود صرف نظر کرد و از آلمان خواست به ماموریت خود در منطقه نسبتا آرام شمال افغانستان ادامه دهد. قبل از آن نیز فرانتس ژوزف یونگ، وزیر دفاع آلمان، در حاشیه‌ این نشست اعلام کرد، در درون سازمان ناتو دیگر بحثی درباره‌ همکاری بیشتر آلمان در افغانستان وجود ندارد.
 
یونگ در ادامه، در واکنش به انتقاد وزرای خارجه کانادا و هلند، بر نقش آلمان در تامین امنیت در سراسر افغانستان تاکید کرد. وی در پاسخ به انتقادهای آن ها یادآور شد که ۳۲ درصد عملیات تجسسی و ردیابی هواپیماهای آلمانی در جنوب افغانستان انجام می‌شود که نتایج آنها به اطلاع نیروهای کانادایی و هلندی نیز می‌رسد.
 
نشست ویلنیوس با تاکید اعضای ناتو به حمایت از دولت افغانستان به پایان رسید اما نتیجه عملی مهمی در رابطه با افزایش حضور نیروهای این کشورها در افغانستان و خصوصا در استان های جنوبی این کشور در بر نداشت.
 
کلنل کریستفر لنگتن، یکی از کاشناسان موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک لندن، دلیل اصلی اختلافات اخیر بین اعضای ناتو در رابطه با مساله نیروهای ایساف در افغانستان را اینچنین می داند:" ناتو یک اتحاد سیاسی با توانایی نظامی است، نه یک اتحاد نظامی. و این همان دلیل اصلی بی میلی کشورهای عضو نسبت به شرکت در عملیات های نظامی در افغانستان و بی میلی مردم این کشورها نسبت به حضور سربازان آن ها در این کشور است."
 
کشورهایی که در ابتدا نیروهای خود را به عنوان نیروهای حافظ صلح به این منطقه اعزام کرده بودند، اکنون با دیدن میزان تلفات و فشارهای سیاسی در درون جامعه خود، دیگر تمایلی به ادامه حضور یا افزایش مسئولیت های خود در افغانستان ندارند.
 
در حقیقت، از همان ابتدا ایساف به منظور کمک به توسعه ارتش افغانستان و تسریع بازسازی این کشور پس از آنکه تصور می شد نیروهای طالبان به کلی از بین رفته اند، طراحی شد. اما وضعیت حال حاضر نیروهای ایساف تحت مسئولیت ناتو با اهداف اولیه آن تفاوت های زیادی پیدا کرده است. این تفاوت ها برای برخی کشورها قابل قبول نیست و آن ها ترجیح می دهند جان نیروهای خود را در این رابطه به خطر نیندازند.
 
نماینده ایالات متحده، ویکتوریا نولاند، در مقاله ای به خواست ایالات متحده برای تقسیم بار هزینه های مالی و نیروی انسانی ایالات متحده در افغانستان اشاره کرده و اعلام نمود:" ماموریت ما در افغانستان، سرمایه گذاری مشترک در امنیت مشترک بوده و تسریع کننده روند دستیابی اتحاد دموکراتیک ما به نیازهایمان در قرن بیست و یک است."
 
آنچه از نوشته نولاند بر می آید این نکته است که خواست ایالات متحده در واقع تقسیم بار مسئولیت های مالی ناشی از سیاست های خارجی و امنیتی خود در عرصه بین المللی با دیگر متحدین آن در اتحاد ناتو می باشد و از این رو است که دائما متحدین خود در اروپا را متوجه خطرات ناشی از تروریسم بین الملل با مرکزیت القائده می نماید.
 
با وضعیت پیش آمده در افغانستان و با توجه به نتایج مذاکرات وزرای دفاع ناتو می توان اینگونه نتیجه گرفت که مساله حضور نیروهای ناتو در هندوکش بزرگترین بحرانی است این اتحاد در تاریخ 59 ساله خود در میان اعضا دیده است.
 
در حال حاضر مسائل دیگری نیز پیش روی ناتو قرار گرفته اند که هریک ممکن است باعث بروز اختلافات بیشتری بین اعضای این سازمان شوند؛ مسئله استقرار موشک های ضدبالستیک در لهستان و جمهوری چک، مسئله کوزوو و مسئله روابط ناتو با روسیه جزء این موارد هستند، اما هیچ یک به اندازه بحران افغانستان برای آینده این اتحاد حیاتی نمی باشد.
 
برخی کارشناسان عنوان کرده اند که شکاف پیش آمده در این اتحاد ممکن است به شکست ناتو در افغانستان منجر شود؛ شکستی که در صورت وقوع، تاثیر آن بر پیمان آتلانتیک شمالی، هم ردیف تاثیر مخرب شکست امریکا در جنگ ویتنام بر پیمان سیتو(SEATO) دانسته شده است.

نظر شما :