سوریه و انقلابی به رهبری بشار اسد

۰۵ مرداد ۱۳۹۰ | ۱۴:۱۰ کد : ۱۴۸۶۸ اخبار اصلی
محمد عطایی، کارشناس خاورمیانه، در نوشتاری به اعتراض های چهار ماه گذشته در سوریه و آینده حکومت این کشور می پردازد. در این مقاله، نقش اکثریت خاموش در تعیین سرانجام تحولات این کشورمورد توجه قرار گرفته و موضع آنها در چارچوب عملکرد بشار اسد و اپوزیسیون و ادامه خشونت علیه معترضان تحلیل و ارزیابی شده است.
سوریه و انقلابی به رهبری بشار اسد
دیپلماسی ایرانی: زمانی مهندس بازرگان درباره انقلاب ایران گفته بود که به یک معنای سلبی، شاه رهبر آن انقلاب بود. این اشاره ای بود به اشتباهات پی در پی و جنایت‌های محمدرضا شاه که روز به روز بر انسجام مخالفانش افزود و سرانجام وی را به زیر کشید. اغراق نیست اگر همین تعبیر را برای وضعیت امروز سوریه به کار برده و بگوییم که بشار اسد تبدیل به رهبر اعتراض‌های بدون سر در این کشور شده است.

چهار ماه از آغاز نا آرامی‌ها در سوریه می‌گذرد. اعتراض‌هایی که فروردین ماه از یک منطقه دور افتاده و نیمه روستایی در «درعا» آغاز شد، آرام آرام به نقاط مختلف سوریه گسترش یافته است. فرصت سوزی‌های پی در پی، تکیه گسترده به نیروی نظامی‌و سرکوب بی رحمانه مردم، حکومت را تا آستانه سقوط کشانده است. تمام سرمایه معنوی و اعتبار خارجی که بشار اسد در طی یک دهه زمامداری اندوخته بود، پای بی تدبیری حاکمیت سیاسی و خشونت دستگاه امنیتی در حال سوختن است.

هر روز که معترضان بیشتری کشته می‌شوند، بر شمار کسانی که از اصلاح نظام از درون آن قطع امید می‌کنند، افزوده می‌شود. عملکرد حکومت سوریه، اپوزیسیون رژیم را که بسیار پراکنده و در داخل کشور فاقد پایگاه اجتماعی گسترده است، منسجم ساخته است. از آن مهم تر، ادامه سرکوب باعث سیاسی شدن مردم و رسوخ نوعی فرهنگ مقاومت در میان بخش بزرگی از جمعیت جوان سوریه شده است که اکنون به سادگی حاضر به ترک خیابان‌ها نیستند.

در آغاز اعتراض‌ها، بسیاری در داخل و خارج به بشار اسد برای عبور از این بحران دل بسته بودند. بشار بر خلاف مبارک و بن علی، رهبری جوان با افکاری کم و بیش روشنفکرانه به شمار می‌رفت. ایستادگی وی در کنار مقاومت لبنان و فلسطین و استقلال عمل در برابر فشارهای آمریکا، وی را به شخصیتی محبوب در افکار عمومی‌عربی تبدیل کرده بود. سیاست خارجی موفق وی، احترام بالایی برای دمشق به همراه آورده و سوریه با به رخ کشیدن نفوذش در عراق، فلسطین و لبنان، در کسوت یک بازیگر کلیدی منطقه ای درآمده بود. در کنار این‌ها، حجم بالای سرمایه گذاری کشورهای غربی و شیخ نشین‌ها در سوریه و شکوفایی صنعت گردشگری این کشور، نقاط مثبتی در کارنامه اقتصادی وی به شمار می‌رفت. همه این اعتبار آن اندازه بود که بتواند اسد جوان را، برای بخش بزرگی از سوری‌ها، به رهبر اصلاحات واقعی تبدیل کند.

اما نه تنها چنین نشد، که عملکرد وی هیزم آتش یک انقلاب تمام عیار را فراهم ساخت. تردید بشار اسد برای انجام اصلاحات فراگیر و رفتار خشونت بار با معترضان، شعارها را از اصلاح نظام به سرنگونی آن تغییر داده است. تا امروز، منابع حقوق بشری، تعداد کشته‌های سوریه را بیش از 1500 نفر برآورد می‌کنند. در چند باری که بشار از آغاز اعتراض‌ها تا کنون در مجامع عمومی‌ظاهر شده، وعده‌هایی هم برای انجام اصلاحات داده است. حتی وی یک بار تا به آنجا پیش رفت که گفت می‌توان قانون اساسی کشور را از بیخ و بن تغییر داد و بند هشتم آن را که تنها حزب بعث را قانونی می‌داند، ملغی کرد. اما این وعده‌ها، بدون ارائه یک جدول زمانبندی ملموس، عملا تاثیری محدود بر معترضان داشته است. هر روز که یک نفر در خیابان‌ها کشته می‌شود، عده بیشتری از اصلاح پذیری نظام و توانایی بشار برای رهبری تغییرات ناامید می‌شوند. چنین است که تردید نظام برای اصلاحات عمیق و خشونت ورزی نیروهای امنیتی و نظامی‌با مخالفان، حکومت بشار اسد را به بزرگترین دشمن خویش تبدیل کرده است.

 

هراس از انقلاب، نا امیدی از اصلاح

با این همه، اعتراض‌های سوریه هنوز به نقطه انفجار سراسری که کار حکومت را یکسره کند، نرسیده است. بسیاری از سوری‌ها هنوز پس از گذشت چهار ماه، به طور فعالانه به جریان اعتراض‌ها نپیوسته اند. بزرگترین شهرهای کشور، یعنی دمشق و حلب، آرام بوده و مردم تماشاگر اعتراض‌های خونینی بوده اند که در شهرهای کوچکتر و دور از مرکز جریان دارد. اقلیت‌های غیر سنی، طبقه متوسط شهرنشین و تجار عمدتا سنی و اقشاری که منافع اقتصادیشان با ثبات رژیم گره خورده است، با نگرانی به اتفاقاتی می‌نگرند که فردای آن چندان روشن نیست. این سکوت بدان معنی نیست که آنها به مانند معترضان در شهرهای درعا یا حما، خواهان آزادی یا اصلاح نظام فاسد اداری و قضایی کشورشان نیستند. اما سیر رویدادهای چهار ماه گذشته این ترس را در آنها به وجود آورده که جایگرین بشار اسد که خواهد بود؟ گروه‌های اسلامگرای تندرو یا آنگونه که دستگاه‌های تبلیغاتی حکومت تکرار می‌کنند بحران و نا امنی؟

در واقع، بر خلاف انقلاب‌های تونس و مصر، هر روز که دامنه اعتراض‌ها گسترده تر می‌شود، فاصله میان کسانی که خواهان تغییر رژیم هستند و کسانی که از این تغییر در هراسند، افزایش می‌یابد. حوادث چند ماه اخیر نیز به این هراس دامن زده است. وجود گروه‌های مسلح در میان مردم معترض و حمله گاه و بیگاه آنها به نیروهای ارتش سوریه و همچنین تحرکات جریان‌های تندرو اسلامگرا در برخی مناطق اصلی اعتراض‌ها، رنگی مذهبی و طایفه ای به رخ دادهای سوریه بخشیده است. حادثه جسر الشغور، در خرداد ماه گذشته، که 120 سرباز ارتش توسط گروه‌های مسلح به قتل رسیدند، نقطه عطفی در اینباره بود.

با همه پافشاری رهبران اپوزیسیون بر این که اعتراض‌ها در سوریه مسالمت آمیز و فارغ از تعصبات مذهبی است، گزارش‌های متعدد از منابع مستقل روی دیگر سکه اعتراض‌ها را نشان می‌دهد. کشتن افسران علوی در حمص و بانیاس و بالا گرفتن احساسات مذهبی علیه اقلیت علوی و مسیحیان که غالبا در جریانات اخیر سکوت کرده اند، در نگاه بسیاری دلایل کافی برای بد بینی به اعتراض‌ها به وجود آورده است. همه اینها به کنار، سوری‌ها در غرب و شرق خود تجربه جنگ‌های داخلی لبنان و کشتارهای مذهبی عراق پس از سقوط صدام حسین را پیش چشم دارند. هنوز تعداد بسیاری از یک میلیون آواره عراقی که پس از اشغال و آغاز جنگ‌های مذهبی در عراق به سوریه سرازیر شدند، در این کشور ساکنند. بخش بزرگی از آنها مسیحیان عراقی بودند که از خشونت گروه‌های تندرو اسلامگرا گریخته بودند. بسیاری در سوریه به سمت و سوی اعتراض‌ها علیه حکومت، از همین زاویه می‌نگرند.

 

شکاف‌هایی که سر باز می‌کند
 

در آستانه پنجمین ماه نا آرامی‌ها در سوریه، جامعه این کشور بر سر آینده خود چند پاره شده است. خودداری حکومت از ایجاد تغییرات دموکراتیک و سرسختی مخالفان، که خاستگاه اجتماعیشان عمدتا از میان اقشار فقیر اهل سنت است، شکاف‌های ساختاری جامعه سوریه را عیان کرده است. بر خلاف مصر که طبقه متوسط شهرنشین حسنی مبارک را به زیر کشید، جامعه مدنی در سوریه در بند مناسبات طایفه ای و مذهبی قرار دارد. نتیجه آنکه، خشونت و اصلاح ناپذیری حکومت، به جای یکپارچه کردن نیروهای اجتماعی، به قطبی کردن فضا انجامیده است.

شکاف‌های مذهبی و طایفه ای که در سایه حکومت بعث برای دهه‌ها مجال بروز نیافته بود، با گذشت هر هفته، به گونه ای پر رنگتر رخ می‌نماید. چندی پیش، بخش عربی بی بی سی، در گزارشی از دمشق[1]، از قول یک شهروند سوری نوشته بود که وی دیگر با دوستانش درباره حوادث کشور و عملکرد حکومت بحث و گفتگو نمی‌کند؛ چراکه سطح تنش و خشونت کلامی‌میان او و دوستانش از حد خارج شده است. در رخدادی دیگر که شبیه آن این روزها زیاد روایت می‌شود، یک فعال سیاسی مخالف حکومت، توسط گروهی مسلح در درعا ربوده می‌شود. افراد مسلح که خود را یگ گروه انقلابی می‌نامیدند، وی را به دلیل ترویج مسالمت آمیز بودن اعتراض‌ها، به شدت شکنجه کرده و سرانجام به وی می‌گویند که «اگر علوی بودی، خانواده ات را جلوی چشمانت قطعه قطعه می‌کردیم». در حمص، سومین شهر بزرگ سوریه، اعتراض‌های هفته گذشته با انتشار اخبار بیشتری درباره حملات برخی گروه‌های مسلح، کشته شدن 20 سرباز و درگیری‌های طایفه ای همراه بوده است[2].

سکولاریسم حکومت بعث، خود را برای سال‌ها بر فراز شکاف‌های نهفته در اعماق جامعه سوریه قرار داده بود. شکاف‌هایی که در لبنان دوران جنگ داخلی و عراق پس از اشغال، به زشت ترین وجه ممکن رخ نمود واکنون شاید بهار انقلاب‌های عربی، آن را در سوریه فعال ساخته است. نظام بعثی حاشیه امنی برای اقلیت‌هایی بوده که در دوران گذشته، زیر فشار حاکمان سنی قرار داشتند. از اینروست که اقلیت‌های علوی، مسیحی و دورزی، که یک چهارم جمعیت سوریه را تشکیل می‌دهند، در کنار طبقات شهرنشین که از سیاست‌های اقتصادی حکومت بیشترین بهره مندی را داشته اند در حاشیه انقلاب تهی دستان شهرهای کوچکتر قرار گرفته اند. این وضعیت به خوبی توسط یکی از کسانی که اخیرا جز هیات‌های مردمی‌با بشار اسد دیدار کرده بود، توصیف شده است:

«تنها 10 درصد سوری‌ها که زندگی و رفاه آنها به فساد رژیم وابسته است، خواهان اصلاحات نیستند.اکثریت 90 درصد مردم خواهان تغییر و اصلاحاتند. این اکثریت در داخل خود به چند دسته تقسیم شده است. یک دسته خواستار اصلاحات آرام زیر نظر بشار اسد می‌باشند؛ اما دسته دیگری می‌خواهند وی نخست کناره گیری کرده و سپس اصلاحات آغاز شود»[3].

 

اکثریت خاموش، اما تعیین کننده
 

اقلیتی در سوریه به دلیل منافع مادی و پیوندهای طایفه ای، تا آخرین لحظه در کنار رژیم بشار اسد باقی خواهند ماند. دسته ای دیگر که روز به روز بر تعداشان افزوده می‌شود، به دنبال سرنگونی نظام و ایجاد نظم سیاسی تازه ای هستند که بتواند آزادی و رفاه را برایشان به ارمغان بیاورد. بخشی سومی‌نیز در هراس یک آینده نامطمئن، درحاشیه این نزاع قرار گرفته و امیدوارند اصلاحات به بحران پایان داده و ثبات را به کشور بازگرداند.

این بخش خاموش از جامعه، در تعیین سرانجام اعتراض‌های چهار ماهه سوریه نقش مهمی‌ایفا خواهد کرد. آنها از بازگشت سوریه به دوران کودتا خیز ماقبل حافظ اسد و سقوط کشور به دامن گروه‌های سلفی و جنگ طایفه ای نگرانند. این اقشار هنوز امیدوارند اصلاحات به رهبری اسد زمینه عبور کشور را به یک مرحله دموکراتیک فراهم کند. اما این وفاداری برای مدتی طولانی تداوم نخواهد یافت.

با افزایش خشونت‌ها، به مرور کنترل مناطقی از کشور از دست حکومت خارج می‌شود و این احتمال وجود دارد که ارتش سوریه در راستای شکاف‌های طایفه ای و مذهبی دو شقه گردد. تمرد و فرار عده ای از سربازان اهل سنت، هر چند هنوز به سطوح بالای نظامی‌نرسیده، زنگ خطری در اینباره است. این تحولات اعتماد عده بیشتری را به توانایی حکومت برای حفظ امنیت و حمایت از آنها از بین خواهد برد. به علاوه اقلیت‌ها نمی‌خواهند که سرکوب اکثریت سنی توسط رژیم به پای آنها نوشته شده و آماج انتقام‌های شدید طایفه ای در آینده شوند. از اینرو بعید به نظر می‌رسد، در صورت ایجاد شکاف در حاکمیت و تضعیف آن، این اقلیت‌ها بخواهد تا آخر خط در کنار بشار اسد باقی بمانند. در کنار اینها، تزلزل پایه‌های اقتصادی رژیم، که اکنون تحت تاثیر بیکاری وسیع در بخش‌های تجاری و توریسم، فرار سرمایه از کشور و تحریم‌های خارجی قرار گرفته، به ریزش پایگاه اجتماعی آن در میان طبقات شهرنشین و تجار عمدتا سنی دمشق و حلب خواهد انجامید. از دیگر سو، اپوزیسیون از ضعف‌های رژیم می‌آموزد، اختلافات و دعواهای داخلی خود را به کنار می‌نهد و در عرصه میدانی روز به روز منسجم تر می‌گردد.

اکثریتی که خاموش مانده اند، برای مدتی طولانی منتظر اصلاحات نخواهند ماند. روزهای آینده نشان خواهد داد که آیا بشار اسد رهبر اصلاحات در سوریه خواهد شد یا رهبر انقلابی خود ساخته علیه خویش.

ma2995@columbia.edu

 

[2]  درباره گروه های مسلح فعال در میان اعتراض های مسالمت آمیز مردمی و خشونت های آنها، به گزارش تازه گروه بین المللی بحران بنگرید:

http://www.crisisgroup.org/en/regions/middle-east-north-africa/iraq-syria-lebanon/syria.aspx

همچنین درباره فعال شدن هسته های مسلح سلفی وابسته به عربستان در سوریه و لحن شدیدا مذهبی اعتراض های آنها، نگاه کنید به دو مقاله از آلستر کروک و هلا جابر:

http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/MG15Ak03.html

http://thearabdigest.blogspot.com/2011/06/syria-caught-in-crossfire-of-extremists.html

 

 

نظر شما :