بازی لابی صهیونیستی با ایران در آرژانتین
چرا پرونده آمیا در این چند دوباره مطرح شده است؟ ریشه بازگشایی آن را چه میدانید؟
پرونده آمیا (انفجار مرکز یهودیان در بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین) همانطور که میدانید بحث کاملا سیاسی است. حتما می دانید که در کشور آرژانتین لابی صهیونیستها بسیار قوی است. تقریبا میتوان گفت که در میان کشورهای امریکا لاتین استثناست، با اینکه جمعیت خیلی زیادی هم ندارند اما به دلیل آنکه تواناییهایی از نظر مالی و سیاسی دارند، باعث قوی شدن آنها شده است. باید توجه داشت که حتی برخی از آنها در لایههای قدرت هستند، بنابراین آنها در این کشور ذینفوذند.
ریشه این بحث برمیگردد به مسالهای بین جمهوری اسلامی ایران و اسراییل.کشور اسراییل به هر شیوه و وسیلهای دنبال این است که به جمهوری اسلامی صدمه بزند. این صدمه در بخشهای مختلف است، در حوزه سیاسی، اقتصادی وفرهنگی است. طبیعی است که ایران نیز کم و بیش همین استراتژی را دنبال میکند و تنها کشوری است که ایران به رسمیت نمیشناسد. در نتیجه نباید تعجب کرد این بحثی که درباره آمیا مطرح شده و اتفاقی که در کشور آرژانتین افتاده است به ایران نسبت داده و دادستان آرژانتین برخی از سران جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرده است.
اگر شما به این روند نگاه کنید، شاهد فراز و نشیبی هستید که در برخی موارد محکوم کردند، در موراد دیگر کوتاه آمدند. بدین معنا که همراه با شدت و نرمشی بوده است. این امر نشان دهنده آن است که اگر موضوعی بوده باید رای و نظرها نیز یکسان باشد.به باور من رایی هم که صادر شده بیشتر باهدف فشارآوردن به ایران است.
پیشنهاد ایران برای اعلام همکاری با آرژانتین را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشنهادی که وزارتخارجه ایران داد، به نظر من پیشنهاد خوبی بود به دلیل آنکه اعلام آمادگی کردند که علاقه دارند تا این موضوع را حل کنند. در زمان رییس جمهور سابق آرژانتین به دنبال حل این پرونده بودند که پس از آن تا به امروز در زمان کریستیانا کریشنر نیز به سمت حل این مساله پیش رفتند. براساس آنچه که شنیدهایم در مجموع دولت آرژانتین از پیشنهاد ایران استقبال کرده است و به نظر میرسد که این کشور نیز به دنبال حل این مساله است. البته ذکر این نکته ضروری است که اگر دولت بتواند تصمیمگیری کند، دولت آرژانتین قصد حل این مشکل را دارد. اما لابیهای قدرتمند و خارج از سیستم هستند که اجازه نمیدهند این مساله حل شود.
با توجه به آنچه که اتفاق افتاده است،روابط ایران با امریکای لاتین چه اهمیتی دارد؟
هرکدام از کشورهای امریکای لاتین طبیعت خاص خود را دارند و ما نمیتوانیم حکم کلی درباره همه آنها صادر کینم. باید در اینجا تاکید کنم که ایران در برخی از کشورهای امریکا لاتین فرصت طلایی دارد، دربرخی از آنها فرصت داشته و در برخی از آنها فرصتی وجود ندارد. اما اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم، باید گفت، ما باید به امریکای لاتین به شکل یک فرصت نگاه کنیم. همچنین برای جمهوری اسلامی کار در امریکای لاتین باید براساس سیاست برنده- برنده که هر دو طرف بهره ببرند، باشد. ذکر این نکته نیز ضروری است که این فرصت، فرصتی طولانی نیست. به عنوان مثال چینیها در این کشورها به شدت در حال سرمایهگذاری و تلاش هستند.
به نظر شما آیا به دلیل نزدیکی امریکای لاتین به امریکا، ایران تلاش در نفوذ به حیاط خلوت امریکا دارد؟
من قبول ندارم که امریکای لاتین حیاط خلوت امریکاست و یا حداقل الان نیست.چرا؟ به این دلیل که جنبشهای آزادیبخش در آنجا در حال شکلگیری و نفوذهستند، حتی در برخی کشورها شاهد هستیم که توانستند حکومت را بدست گیرند. این امر تا چه اندازه این جنبشها بتوانند باقی بمانند و یا پیروز شوند، بحث دیگری است، اما حرکتهای آزادیخواهانه در حال روزافزون شدن است. موضوع مهم این است دولتهایی که برسرکار میآیند بتوانند پاسخها و انتظارات مردم براورده سازند. به عنوان مثال در برزیل آقای لولا توانست پاسخ نیازهای مردم را بدهد. حال باید دید که خانم جیلما روسف رییس جمهور فعلی چه سیاستی را دنبال میکند. اما ایران باید به امریکای لاتین به عنوان یک فرصت نگاه کند و بر اساس یک سیاست منطقی دوطرفه با آنها همکاری کند.
نظر شما :