در این جنجال، حق با حزب الله است یا حریری؟
طبیعتا مردم لبنان نیز با این دو دستگی به دو دسته میشوند. از این رو بد نیست که به عقب باز گردیم و ببینیم واقعا مواضع حزب الله چه بوده است. میگویم حزب الله چون این حزب ستون فقرات جریان 8 مارس است و دیدگاهش نسبت به دادگاه میتواند نگاهی روشن نسبت به آنچه در حال حاضر در لبنان میگذرد به ما نشان دهد. تفسیر آنچه حزب الله به دادگاه داده است نیز میتواند ما را به قضاوت در برابر مواضع این حزب سوق دهد.
حالا این تفسیر چیست؟ اولا، حزب الله از روز نخست ضد دادگاه بود. نگرانی حزب الله از روز نخست این بود که امریکا و جامعه جهانی موفق شوند این دادگاه را به نفع خود مصادره کرده و از آن علیه حزب الله و لبنان استفاده کنند. آنچه هم که گفته میشود اول حزب الله علیه دادگاه نبود و وقتی که اطلاعاتی به بیرون درز کرد که حزب الله هدف دادگاه است، علیه آن شد، همگی کذب محض است. همان طور که دادگاه در وهله نخست سوریه و شخص بشار اسد را متهم ردیف اول میدانست ولی بعد از آن تغییر جهت داد و اتهامهای خود را متوجه دیگران از جمله حزب الله کرد.
ثانیا، سید حسن نصرالله در همان ابتدا پیشنهاد داد که خانواده حریری یک دادگاه عربی تشکیل دهند تا هیچ کس به ناحق مورد هدف قرار نگیرد و کسی نتواند از دادگاه بهرهبرداری سیاسی کند. این اتفاق رخ نداد چون ایجاد چنین دادگاهی خارج از اراده خانواده حریری بود.
ثالثا، از همان ابتدای تشکیل دادگاه حزب الله ترسید و هشدار داد که ممکن است این دادگاه تنش مذهبی ایجاد کند و فتنه شیعه – سنی به وجود آید. برای همین هم دائما نسبت به تشکیل این دادگاه هشدار میداد و حتی پیشنهاد داد دادگاهی در درون "هیئت گفتگوهای ملی" شکل بگیرد.
رابعا، فواد سنیوره، نخستوزیر اسبق سه روز به حزب الله فرصت داد تا پروژه تشکیل دادگاه پیشنهادی حزب را با بهیج طباره، وزیر دادگستری وقت مورد بررسی قرار دهند تا پس از بررسی در هیئت وزیران مطرح شود. اما پس از ترور جبران التوینی، در نخستین روز این مهلت سه روز، سنیوره به حزب الله اطلاع داد که موضوع دادگاه را همان روز در دستور کار دولت قرار داده است. اعضای حزب الله اعتراض کردند و از او خواستند که فقط چند روز مهلت دهد تا ابزارهای چگونگی برگزاری این دادگاه را مورد بررسی قرار دهند ولی او رد کرد. از این رو از دولت و همپیمانی با حکومت خارج شدند بدون این که مانعی برای برقراری دادگاه ایجاد کنند.
خامسا، این حزب الله بود که جلسه "دوحه" را نجات داد و بر آن چه در داخل جلسات حاصل شد موافقت کرد، و الا یادمان هست که امیر قطر با عصبانیت از نشست دوحه خارج شد و عمرو موسی، دبیر کل وقت جامعه عربی به دنبالش دوید و از او خواست که به جلسات بازگردد. تازه آن موقع دعوا بر سر میثاق یا اتفاق مهم ملی نبود، فقط بر سر این بود که بیروت را چگونه به سه دایره تقسیم کنند. حتی برای حل شدن مشکل حزب الله پیشنهاد داد که برای دایره دوم نمایندگانی هم از جریان 8 مارس و هم از جریان 14 مارس نامزد شوند. حتی رای اعتماد به دولت را هم این حزب الله بود که توافق کرد به آن داده شود. حتی به رغم فشارهایی که بود میگفت باید به دولت فرصت داد تا عملکردش را بیازماید و اجازه نمیداد، سقوط کند.
سادسا، بحث میان حزب الله و سوریه بر سر دادگاه را سید حسن نصرالله تا قبل از برگزاری نشست مطبوعاتی اولش خود شخصا پیگیری میکرد. اگر به یاد بیاوریم در آن نشست از تحرکات عربستان استقبال کرد و تلاشهای ریاض را جدی توصیف کرد. ولی پرسید: حدود این تحرکات تا کجاست؟ نتیجه و اهدافش چیست؟ به او پاسخ دادند که هدف به تعویق انداختن دادگاه ترور حریری است. پرسید: تا کی؟ گفتند: تا اطلاع ثانوی. حتی سید حسن نصرالله در آن صحبتهایش تلاش میکرد باز هم به دیگران فرصت دهد تا شاید تلاشهایشان به نتیجه برسد.
سابعا، حزب الله بر اساس شنیدهها و اطلاعاتی که به بیرون درز کرد، فهمید که محتوای دادگاه ترور رفیق حریری چیست و مطمئن شد که صدور آن قطعی است. برای همین پرسید اگر تلاشهای عربستان شکست خورد یا متوقف شد آن گاه چه میشود؟ آنها گفتند که حال عبدالله پادشاه عربستان ناگهان به هم خورده و او نتوانسته پسرش را به سوریه بفرستد تا جریان آن چه تا کنون گذشته را به اطلاع دمشق برساند. تا این که لحظه صدور رای اتهامی دادگاه، همه تلاشها متوقف شد، حزب الله نیز بر آن دقیق شد و صحبت از ابزارهای چگونگی برخورد با آن کرد.
خلاصه، حزب الله منتظر ننشست تا رای دادگاه پس از آن که همه ابعاد اتهامیاش را اعلام کردند و صادر شد آن را رد کند. بلکه قبل از آن که دانیل بلمار، دادستان دادگاه رایاش را صادر کند به اطلاع قاضی فرانسیس مسئول اجرایی دادگاه رساند که این رای را رد میکند. آیا واقعا چیزی غیر از این است که 14 مارس باید اعلام میکرده و نکرده است؟
منبع: النهار
نظر شما :