مجله هفته/ نگاه خریدارانه به مطبوعات
«نگاه آمریکایی به مسئله انتخابات در ایران» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان در 25 تیر به قلم مهدی محمدی است که در آن می خوانیم: به جز اصولگرایان ولایی، بقیه طرف هایی که درباره آنها سخن گفتیم احساس می کنند «روند جاری امور» به نفع آنها نیست و اگر قرار باشد آنها در انتخابات مجلس به نان و نوایی برسند، باید بتوانند در ماه های آینده وضعیت سیاسی در کشور را از حالت نرمال خارج کرده و آن را به نوعی در وضعیت شوک قرار بدهند. بنابراین، سوق دادن امور به سمت یک روند غیر عادی و اضطراری، برنامه ای است که هر سه طرف جریان فتنه، خارجی ها و فرقه انحرافی در آن اتفاق نظر دارند.
کیهان می نویسد: اکنون می توان مستقیما سراغ اصل مسئله رفت. امریکایی ها به انتخابات مجلس هشتم در ایران چگونه نگاه می کنند؟ در یک جمله سناریوی امریکا که انبوهی از شواهد آن را تایید می کند این است که یا جریان فتنه به عنوان نزدیک ترین جریان سیاسی در ایران به آمریکا مجددا احیا شود و اختیار مجلس را در دست بگیرد و یا اینکه منازعه قدرت در ایران چنان شدید شود که بازنده فرایند انتخابات کلیت نظام باشد نه این یا آن جریان سیاسی خاص...
به اعتقاد نویسنده، قبل از هر چیز امریکایی ها در پی آن هستند که خاطره فتنه 88 در ایران از یاد نرود و به اصطلاح «سال 88» به لحاظ زمانی کش پیدا کند. دقیقا به همین دلیل است که در هفته های گذشته مجددا بحث های مربوط به تشکیک در سلامت انتخابات یا احتمال مداخله دولت در آن از جانب محافل ضد انقلاب به عنوان یک پروژه روتین در دستور کار قرار گرفته و متاسفانه برخی اصولگرایان هم به خیال اینکه در حال مبارزه با جریان انحرافی هستند در این دام افتاده اند. امریکایی ها اکنون مشغول کدگذاری در ذهن افکار عمومی هستند، درست مثل کاری که ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری 88 کردند. هدف هم این است که با تولید انبوهی از کدهای ریز و درشت و کشاندن برخی خودی های غافل به ورطه عملیات روانی خود، زمینه را برای زیر سوال بردن اصل انتخابات در روزهای پس از برگزاری آن فراهم کنند.
جوانان در میدان آزادی قاهره چه می خواهند؟
محمدعلی سبحانی در روزنامه اعتماد (25 تیر) به تداوم اعتراضات در مصر پرداخته و نوشته است: کشمکشها در صحنه سیاسی مصر محصول نگرانی نیروهای پیشرو در انقلاب مصر و نتیجه رقابتی است که میان نیروهای سنتگرا با گروههای جوان و نوگرا و دموکراسیخواه وجود دارد. جوانان قصد دارند با حضور خود اجازه شکلگیری کلنیهای اقتدارگرا را در دولت آینده ندهند. اقتدارگرایانی که ممکن است با اسم دموکراسی وارد شده اما حق بیشتری را برای خود نسبت به دیگران قایلند و جنبش دموکراسیخواهانه مردم را منحرف میکنند. برخی از نویسندگان مصری که سعی میکنند با تحلیل تحولات مصر و جهان عرب به آشتی جوانان و نیروهای سنتی کمک کنند، این تحولات را اینگونه تحلیل میکنند: باید به جوانان حق داد چراکه آنها انقلاب کردند تا فرصتی ایجاد شود که خواستههای مردم محقق شده اما امروز عدم توجه به خواستههای مردم و عدم پیگیری قضایی مجرمان باعث نگرانی جوانان شده است و آنها نگران انحراف جنبش دموکراسیخواهی خود هستند. ناظران سیاسی میگویند اولا در جریان مبارزات نقش اصلی برعهده جوانان بوده است اما اکنون همه آمدهاند و بیشتر از جوانان به دنبال پستهای حکومتی هستند، ثانیا در جریان مبارزات همه میدانستند چه چیزی را نمیخواهند... آنها همه میدانستند دیکتاتوری را نمیخواهند اما حکومتی را که قصد تشکیل آن را دارند با توجه به وجود گرایشهای مختلف در تحلیل شرایط آینده طبیعی است که اختلاف نظر خواهند داشت و کسی نباید نگران این اعتراضات و اختلافات باشد و در یک جمله گفته میشود اتحاد در نخواستن بسیار راحتتر از اتحاد بر سر خواستههاست.
پرونده کهریزک و باقی ماجرا
«گام باقی مانده در پرونده کهریزک» موضوع سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کوروش شجاعی در روز دوشنبه 27 تیر بود. در این سرمقاله آمده بود "با وجود اینکه دو سال از حوادث تلخ و ناگوار پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری می گذرد اما هنوز پرونده یکی از تلخ ترین و اسف بارترین آن ماجراها یعنی جان باختن ۳نفر از جوانان کشور در بازداشتگاه کهریزک به نتیجه نهایی نرسیده است" این مقاله افزوده بود: خانواده های قربانیان کهریزک گرچه از روند قضایی و همچنین برخی رده های انتظامی و دادگاه های مربوطه و احضار و محاکمه ۱۲ متهم این پرونده و صدور حکم برای ۱۱نفر از متهمان اظهار رضایت کرده اند اما همچنان بر این باور و ادعا هستند که آقای مرتضوی به عنوان دادستان وقت از جمله آمران و دستوردهندگان انتقال بازداشت شدگان به کهریزک است و او نیز هرچه سریع تر باید به عنوان متهم مورد محاکمه قرار گیرد نه این که امروز در یک مسئولیت مهم اجرایی دارای پست و مسئولیت باشد، گرچه ممکن است آقای مرتضوی دفاعیاتی داشته باشد و حرف هایی برای طرح در محکمه، اما نکته اساسی این که در جریان واقعه تلخ کهریزک وی به عنوان دادستان و مسئول رده بالای سیستم قضا و سازمان زندان ها و بازداشتگاه نه تنها برای کاستن از فشار افکار عمومی، تسلی دل خانواده قربانیان و کاستن از فشار بیگانگان از سمت خود استعفا نداد بلکه حتی از مردم به خاطر اتفاقی که در زیرمجموعه اش افتاده است عذرخواهی نکرد، این اتفاق حتی پس از تعلیق او رخ نداد و متاسفانه قبل از روشن شدن نقش آمریت وی در جریان انتقال بازداشت شدگان به کهریزک و محاکمه او به این اتهام، عهده دار مسئولیتی مهم در دولت دهم نیز شد!
نویسنده می پرسد: آیا به منطق و تدبیر نزدیک تر نبود که دولت پس از محاکمه و در صورت رفع اتهام و شفاف شدن کامل موضوع و روشن شدن افکار عمومی، مسئولیتی بر عهده مرتضوی می گذاشت؟ طرفه این که آیا حداقل اتهام وی و برخی مسئولین نیروی انتظامی ، ناتوانی و ناکارآمدی در اعمال مدیریت در شرایط خاص و بحرانی نبود؟ که بلافاصله پس از تعلیق توسط دولت به مسئولیت و مدیریت سازمانی دیگر گمارده می شود. گرچه به نظر خانواده قربانیان کهریزک و اذعان برخی نمایندگان و مسئولان اتهام جدی وی، اساسا عمل نکردن به دستور موکد رهبری مبنی بر تعطیلی بازداشتگاه کهریزک پیش از این ماجراها است.
سفرهای استانی چه شد؟
«فرصت مناسب برای تحلیل سفرهای استانی» سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم محمدحسین روانبخش در 27 تیر است که از بی انگیزگی دولت در ادامه داستان سفرهای استانی نوشته است: "دو سه ماهی است که سفرهای استانی دولت قطع شده و دیگر خبری از آنها نیست. ضمن این که اگر چه ثمره هاشمی دستیار ارشد محمود احمدی نژاد عنوان کرده که دور تازه سفرها پس از ماه مبارک رمضان آغاز می شود، اما شواهد و قرائن نشان نمی دهد که پس از این، سفرهای استانی مثل قبل ادامه پیدا کند زیرا نه دولت و دولتمردان انگیزه کافی برای ادامه آن گونه سفرها دارند و نه حامیان احمدی نژاد مثل قبل همراهی تمام عیار با او دارند تا سفرها را آن طور که می خواهد پیش ببرد."
مردم سالاری اضافه می کند: در مورد سفرهای استانی هر نظری داشته باشیم، نمی توان منکر این شد که این سفرها، استفاده تبلیغاتی کلی و جزئی بسیاری داشت، کما اینکه در هر دوره انتخاباتی امثال این سفرها برای کاندیداهای مختلف طراحی و اجرا می شد ولی با ابتکار دولتمردان فعلی آن سفرهای مقطعی به صورت داستانی دائمی درآمده بود که با حمایت عجیب صدا و سیما هم همراه بود. از سوی دیگر موارد استفاده تبلیغاتی جزئی تری هم داشت مثلا وقتی مخالفت ها با رفتار وگفتار اسفندیار رحیم مشایی بیشتر شد، جایگاه او در این سفرها هم بهتر شد تا جایی که گاه به نظر می رسید صداوسیما نمی تواند تصویری از احمدی نژاد بدون حضور رحیم مشایی نشان دهد! حالا وضعیت با گذشته این تفاوت را دارد که اولا در هر سفر استانی امکان مانورهایی مثل سابق وجود ندارد وحتی این احتمال هم می رود که رسانه ها بیشتر روی مسائل ناخوشایند دولتی ها در سفرهای آینده (مثل مخالفت با حضور جریان انحرافی و...) مانور دهند تا سخنان احمدی نژاد.
پیشنهاد حمله به دفاتر شرکت های هواپیمایی امریکا و اروپا
«گلوله نقره ای یا جیوه ای؟!» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان (28 تیر) به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانیم: طی چند ماه گذشته و مخصوصا چند هفته اخیر بسیاری از مسافران ایرانی شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران که از شهرهای اروپایی عازم تهران بوده اند در تماس با کیهان از اقدام غیرانسانی کشورهای اروپایی در تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی شکایت کرده و خواستار برخورد قاطع جمهوری اسلامی ایران با این شرکت ها و کشورهای اروپایی شده اند که باید گفت؛ جمهوری اسلامی ایران از یکسو دست به مقابله به مثل زده و از سوی دیگر رئیس سازمان هواپیمایی کشوری با ارسال نامه ای به مسئول شورای بین المللی ایکائو، مغایرت این اقدام کشورهای اروپایی با کنوانسیون شیکاگو را گوشزد کرده و ایکائو نیز در پاسخ خود اعلام کرده است که غیرقانونی بودن این اقدام را به شرکت های اروپایی ابلاغ کرده است!
شریعتمداری بطور تلویحی این پیشنهاد را مطرح می کند: اگرچه خط اصلی مبارزه مسلمانان انقلابی در خیزش های اخیر، سرنگونی دیکتاتورهای دست نشانده و محو سلطه آمریکا، اسرائیل و متحدان اروپایی آنهاست ولی در این میان، هجوم مردمی به دفاتر شرکت های هواپیمایی آمریکا و کشورهای اروپایی و یا به گفته آن برادر مصری، حضور در فرودگاه های کشورهای عربی و ممانعت از سوختگیری هواپیماهای اروپایی و آمریکایی می تواند بخشی از این مبارزات تلقی شود. چرا که تحریم تحویل سوخت به هواپیماهای جمهوری اسلامی ایران تنها به خاطر مقابله ایران اسلامی با آمریکا و اسرائیل صورت گرفته و می گیرد، بنابراین حمله به دفاتر شرکت های هواپیمایی آمریکا و اروپا به یقین درسی فراموش نشدنی برای قدرت های استکباری خواهد بود. مخصوصا آنکه جمهوری اسلامی ایران در اقدامی از نوع مقابله به مثل از تحویل سوخت به هواپیماهای اروپایی خودداری می کند ولی برخی از کشورهای عربی با تحویل سوخت عملا در خدمت آمریکا و اسرائیل قرار گرفته و آشکارا به ملت های مسلمان خیانت می کنند. آیا این خیانت نباید با پاسخی پشیمان کننده از سوی ملت های مسلمان روبرو شود؟!
هاشمی باید...
«غیبت دوساله» عنوان سرمقاله روزنامهی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی در روز سه شنبه بود که به واکاوی غیبت دو ساله آیتالله هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران پرداخته بود.
نویسنده گفته بود: امام جمعه از آنجا که منصوب ولایت فقیه است آهنگ سخن خود را باید از رهبری بگیرد. اگر غیر از این باشد خطبهها را در حد یک سخنرانی در یک میتینگ سیاسی فرو میکاهد. آهنگ سخنان آقای هاشمی در خطبههای 26 تیر هیچ تناسبی با مواضع رهبری و مردم نداشت. لذا به طور طبیعی ایشان نمیتوانست نقش یک روشنگر سیاسی و یک رجل سیاسی و مذهبی که دغدغه وحدت مردم را داشت بازی کند. او درباره بیمهری عدهای نسبت به نتایج انتخابات که از روز اول اعلام نتایج تا 26 تیرماه هراز چندی که در خیابان برگزار میشد واکنش منفی نشان نداد. این بی مهری شامل ارکان نظام ، امام و انقلاب بود که مردم و رهبری استخوان در گلو و خار در چشم این بیمهریها را تحمل میکردند.
رسالت، موضوع حوادث پس از انتخابات در سال 88 را موضوع یک نبرد تمام عیار برای سرنگونی نظام، از طریق فعال کردن شکاف نخبگان، شکاف اقوام و مذاهب، شکاف بین رهبران انقلاب و شکاف... دانسته و افزوده است: حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در وسط این شکافها نشسته است، نیازی به فدا کردن جان هم ندارد. فقط بازگشت او به آهنگ رهبری و مردم و تشویق به بازگشت کسانی، که به هر دلیل با انقلاب و نظام فاصله گرفتهاند، 80 درصد توطئه فعال کردن شکافها را خنثی میکند. در این صورت است که جای خالی او در نمازجمعه پر میشود و دوباره مردم صدای انقلاب، امام و رهبری را از زبان او میشنوند و عاشقانه مثل دوران خطبههای قبل از 26 تیرماه 88 گرد او جمع خواهند شد و به این غیبت دوساله پایان داده میشود.
بازارهای نفت ایران را با تهدید مواجه است
«نگرانی در نگرانی» عنوان سرمقاله روزنامه شرق در روز چهارشنبه به قلم نرسی قربان است که در آن ضمن ابراز نگرانی به خاطر از دست دادن جایگاه دوم صادرکننده نفت از سوی ایران و جایگزینی نیجریه آمده است: عربستان میخواهد با افزایش تولید نفتش جای ایران را در بازارهای جهانی بگیرد. اینکه در شرایطی عضوی از اعضای اوپک مقدار بیشتری از نفت تولید و روانه بازار نماید چیز تازهای نیست. اسم این حرکت هم در اوپک تقلب در سهمیههاست. اما کاری که عربستان علنا و در خفا انجام میدهد، جایگزین کردن نفتش در بازارهای ایران است. آن هم از راههای مختلف نظیر ارایه تخفیف. این حرکت نامش «بدجنسی» است. مسوولان ایران باید بهجد مواظب این شرایط باشند. عربستان میتواند 750هزار بشکه از بازارهای نفت ایران را با تهدید مواجه کند.
نظر شما :