آیا رقابت، همکاری را تحت الشعاع قرار میدهد؟
در حوزه رقابتهای نظامیـ امنیتی چند مسئله میان چین و امریکا وجود دارد. یکی مسئله تایوان است که امریکا با حمایت نظامیاز تایوان یکی از مشکلات جدی را در روابط دو جانبه پیش آورده است. موضوع بعدی بحث خیزش چین به عنوان نه تنها یک قدرت اقتصادی بلکه یک قدرت نظامیاست. چون توسعه اقتصادی در چین در حال اشاعه از توسعه اقتصادی به توسعه نظامیاست.
توسعه توان نظامیچین، مهم ترین موضوعی است که امریکاییها از آن احساس نگرانی میکنند. مهم ترین بحث هم در این حوزه گسترش توان نظامیچین در آسیا یعنی حوزه ای است که امریکا قدرت نظامیبرتر است و این گسترش توانمندی نظامیچین میتواند معضلات جدی ای را در روابط دو کشور ایجاد کند.
در وضعیت فعلی مهم ترین تجلی این رقابت، بحث دریای چین جنوبی است. در دریای چین جنوبی اختلافاتی بر سر برخی جزایر میان چین و بعضی از کشورهای آسه آن وجود دارد و چینیها در سال 2010 موضع سخت و رادیکالی نسبت به این جزایر اتخاذ کردند. از طرف دیگر امریکاییها از این فرصت استفاده کردند و به کشورهای جنوب شرقی آسیا که با چین اختلاف دارند نزدیک شدند. به همین دلیل بسیاری معتقدند در آینده یکی از حوزههای اصلی تنش میان چین و امریکا دریای چین جنوبی خواهد بود. به این دلیل که چینیها مایلند این اختلاف را به صورت دو جانبه حل و فصل کند و در این صورت از موضع بالاتری با کشورهای جنوب شرق آسیا برخورد کند. امریکا در حال ورود به این معضل برای مدیریت آن به نفع خود است.
در سفر اخیر ژنرال مایک مولن به چین هم این رقابتها به وضوح دیده میشود. از طرفی چینیها اعلام کرده اند که یک موشک بالستیک با برد دو هزار و هفتصد کیلومتر به نام دونگ فنگ 21 را آزمایش میکنند که قبلا امریکاییها برد این موشک را نهصد کیلومتر برآورد کرده بودند. علاوه بر این چینیها اعلام کرده اند که اولین ناو هواپیمابر چین هم به مرحله اجرایی و حضور در دریا نزدیک میشود. از طرف دیگر امریکا در آستانه سفر مولن به چین، مانور نظامیمشترکی با فیلیپین در دریای چین جنوبی برگزار میکند. علاوه بر آن با ژاپن و استرالیا نیز مانورهای کوچکی برگزار کرد.
همه این موارد نشان میدهد که حوزه نظامیتا چه حد باعث رقابت و تنش است. سفر آقای مولن در حقیقت به نوعی مدیریت تنش در روابط دو کشور یا به عبارت دیگر مدیریت رقابت استراتژیک است که این رقابت از حد معینی گذر نکند و قابل کنترل باشد.
بنابراین یکی از نکات جالبی که در حوزه رقابت چین و امریکا وجود دارد، بحث گفت و گوی ارتشها است. گفت و گوی ارتشها در سیاست بین الملل خیلی معنی نداشته است. اما در روابط چین و امریکا هر چند به صورت ظاهری و سطحی ارتشهای دو کشور با یکدیگر گفت و گو میکنند تا مسئله سوء محاسبه کم تر پیش آید. یکی از معضلات اساسی در تعاملات نظامیمسئله سوء محاسبه است. بنابراین چین و امریکا تلاش میکنند این سوء محاسبه کمتر شود.
با توجه به آن چه گفته شد، میتوان به این جمع بندی رسید که حوزه نظامیمهم ترین حوزه رقابت چین و امریکا است و احتمال دارد که این رقابت در سالهای آینده تشدید شود. علاوه بر این باید به احتمال تاثیرگذاری این رقابت روی عرصه همکاریهای امریکا و چین نیز توجه داشت. همکاری چین و امریکا علی رغم این که در حوزه اقتصاد بسیار گسترش پیدا کرده است، اما هیچ گاه مثل همکاری امریکا و ژاپن یا همکاری امریکا با اتحادیه اروپا نخواهد شد. علت آن هم همین سوء ظنها و مشکلاتی است که دو طرف با یکدیگر دارند.
بنابراین طبیعتا رقابتهای نظامیو امنیتی بر روی همکاریهای اقتصادی تاثیر خواهد داشت. برخی مانند برژینسکی پیش نهاد کرده اند که امریکا و چین باید مکانیسمیبه نام جی توG2 یا گروه دو تشکیل دهند برای این که همه مسائل جهانی را مدیریت کنند. اما به دلیل همین سوء ظنها و رقابت استراتژیک نظامیجاری میان دو کشور و هم چنین اختلافاتی که بر سر حقوق بشر و نظام سیاسی چین میان دو کشور موجود است، علی رغم این که حدود چهارصد میلیارد دلار رابطه تجاری میان دو کشور وجود دارد و چین بیش از هشتصد میلیارد دلار از اوراق قرضه امریکا را خریداری کرده است، این همکاری نمیتواند به مکانیسمیمانند گروه دو یا نوعی ائتلاف میان دو کشور منجر شود.
نظر شما :