غرب گرفتار پارادوکس چگونگی حمایت از عربستان
علی اکبر اسدی ، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به اهمیت عربستان برای غرب در تحولات کنونی در منطقه می پردازد و معتقد است عربستان به غرب برای ایجاد تعادل در منطقه کمک می کند.
رویکرد کلی عربستان از ابتدای بحران های عربی تا کنون تفاوت هایی داشته است. در ابتدای این بحران ها شاهد بودیم که عربستان با شرایط پیش بینی نشده ای مواجه شد و در نوعی شوک قرار گرفت.چرا که تحولات در تونس و مصر بسیار سریع رخ داد. علاوه بر این به تبع این تحولات عربستان اعتماد خود را به غرب از دست داد، چرا که انتظار داشت که به عنوان مثال در مصر آمریکا از مبارک حمایت بیشتری کند. اما این اتفاق رخ نداد و غرب به سرعت پشت مبارک را که سالها با سیاست های منطقه ای غرب همراهی کرده بود، خالی کرد. بنابراین و به تبع این وقایع عربستان ترجیح داد که به صورت مستقل و ابتکاری با تحولات روبرو شود. از این رو با مجموعه کشورهای که می توانست با خود همراه کند به خصوص در شورای همکاری خلیج فارس، بازی مستقلی را آغاز کرد.
در مورد بحرین، شاهد رویکردی تهاجمی از سوی عربستان بودیم که با اعزام نیروی نظامی به حکومت این کشور در سرکوب معترضین کمک کرد. درحال حاضر با گذشت و طول کشیدن تحولات، عربستان به نوعی در حال خروج از حالت شوک و رویکرد تهاجمی اولیه است و تلاش می کند رویکرد متعادل تری را در قبال تحولات منطقه ای اتخاذ کند. عربستان با توجه به موقعیتی که در منطقه هم از نظر تاثیرگذاری بر شورای همکاری خلیج فارس و ارتباط با بحرانهای مختلف نظیر بحرین و یمن، مصر دارد می تواند در منطقه نقش تعادل بخشی را ایفا کند. از سوی دیگر با توجه به این که منابع مالی جدی در اختیار دارد این توان پر رنگ تر به نظر می رسد. به عنوان مثال در حوزه بازار نفت شاهد بودیم برخلاف نظر کشورهایی نظیر ایران و ونزوئلا که خواستار حفظ تولید قبلی بودند عربستان در راستای اهداف غرب تولید نفت را افزایش داد. از این منظر عربستان می تواند به غرب برای ایجاد حالت تعادل در منطقه کمک کند. چرا که غرب به دنبال این است که منطقه فوری دچار فروپاشی نشود و نظم پیش از 2011 احیا شود.
از این منظر عربستان برای غرب اهمیت دارد. به خصوص با توجه به نقشی که می تواند در مقابل نفوذ ایران به خصوص در بحث بحرین ایفا کند. از این منظرعربستان نقش فعالی را پیدا کرده است و غرب هم این نقش را غرب حمایت می کند. با این وجود در مجموع می توانیم یک سری تفاوت رویکردهایی را بین عربستان و غرب در حوزه های مختلف بحران ببینیم.
در مورد بحرین هدف عربستان این است که با حداقل تغییرات و اصلاحات ممکن نظام سیاسی آل خلیفه تداوم داشته باشد. اما غربیها معتقدند که تداوم نظم گذشته به همان ترتیباتی که قبلا بوده سخت است و بنابراین اصلاحاتی باید صورت گیرد و امتیازاتی باید واگذار شود. غرب این را در بلند مدت به نفع تداوم نظم موجود در منطقه می بیند و معتقد است اگر این تغییرات صورت نگیرد در میان مدت و بلند مدت رژیم آل خلیفه با چالش سقوط مواجه می شود و آن موقع است که کلا منطقه به چالش کشیده می شود. ولی عربستان با اصلاحات سطحی و جزئی موافق است. در حال حاضر شاهد هستیم که رویکرد عربستان در حال تغییر است و اعلام کرده که قصد دارد نیروها را به طور تدریجی خارج کند. به نظر می رسد این اقدام نوعی تغییر تاکتیک است و عربستان می خواهد از حالت تهاجمی قبلی نزد افکار عمومی بین المللی خارج شود و نشان دهد اهل گفتگو است. در این راستا عربستان ممکن است با ایران هم وارد گفتگو شود و از گفتگوهای داخلی در بحرین نیز حمایت می کند. ولی در استراتژی کلی سعودی ها در بحرین شاهد تغییرنیستیم.
در سوریه نیز به همین شکل است. در آنجا به نظر می رسد عربستان موضع تهاجمی تر دارد و چندان از این که تحرکات مخالفان بشار اسد رادیکال شود و به سمت تغییر رژیم در سوریه پیش رود، نگرانی ندارد. چرا که سوریه با توجه به نقشی که در محور مقاومت ایفا می کند از منظر توازن منطقه ای بسیار اهمیت دارد. اما آنجا هم آمریکا و اسرائیل به آینده سوریه نگاه می کنند که و این مسئله را در نظر می گیرند که جایگزین بشار اسد مشخص نیست و ممکن است گروههای سلفی بر سر کار بیایند که کار را برای اسرائیل سخت تر کنند. این گروههای سلفی با توجه به پیوندها و همخوانی هایی که با سعودی ها دارند بیشتر می توانند اهداف و منافع سعودی ها در سوریه را تامین کنند.
در مورد یمن، عربستان با توجه به حمایت هایی که در چند دهه گذشته از عبدالله صالح کرده و پیوندهایی که با حکومت یمن د اشته عنصر مهمی برای عربستان بوده است. درحال حاضر چالش مهمی برای عربستان ایجاد شده هم از این نظر که عبدالله صالح نمی تواند حاکمیت قبلی را ادامه دهد و هم این که ممکن است شاهد یک تحول دموکراتیک در یمن باشیم که این تحولات می تواند به عربستان سعودی نیز سرایت کند. بر این اساس عربستان تلاش می کند انتقال قدرت از صالح را تا حد ممکن به تعویق بیندازد و از سوی دیگر تلاش می کند قدرت به یک سری عناصر و قبایلی واگذار شود که عربستان از جانب آنها احساس اطمینان کند. یعنی عربستان به دنبال این است که این اتفاق صرفا انتقال قدرت باشد یعنی نهادسازی دموکراتیک در یمن اتفاق نیفتد و فقط انتقال قدرت از صالح به افراد، شخصیت ها و گروههایی که هم مورد اعتماد عربستان باشند صورت بگیرد.
نظر شما :