پيام مولانا
نویسنده خبر:
دکتر هرمز همایون پور
نگاهى به مجله نامه فرهنگستان چاپ تهران
نامه فرهنگستان
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
دوره نهم، شماره اول، بهار 1386
266 ص وزیری (5 صفجه فهرست مطالب وخلاصه مقالات به انگلیسی)، 15000 ریال
این شماره نامه فرهنگستان شماره ای است پُر بار شامل سر مقاله، بخش های مقالات، نقد و بررسی، تحقیقات ایران شناسی، گلچینی از دیرینه، فرهنگستان، تازه های نشر، و اخبار.
سرمقاله، تحت عنوان « پیام مولانا»، به قلم غلامعلی حداد عادل است. دکتر حداد عادل، ضمن اعتراف به این که « سخن گفتن در باب مولانا کار دشواری است؛ او مانند اقیانوسی عظیم و عمیق است و ما ناظرانی ایستاده بر ساحل یا، شاید، قول حافظ، « گمشدگانی لب دریا»، در مقاله ای شیوا به بیان پیام مولوی پرداخته است: « پیام مولانا این است که این جهان جانی دارد. باید جانِ جان را شناخت..... آدمی به عالمی بالاتر از این عالم تعلق دارد و هم بدان عالم باز خواهد گشت.... انسان دوستی بدون خدا پرستی ممکن نیست..... عشق برای او [مولوی] صرفاً لفظی نیست که بر زبان آید یا صورتی نیست که در ذهن حاصل شود؛ او با عشق و در عشق زیسته..... و نام و ننگ بر سر آن نهاده است......»
و پیام آخر مقاله:« امروزه مولانا، درجهانی که بسی با آرمان شهر مطلوب او فاصله دارد، روز به روز معروف تر می شود. آثارش را نه فقط در ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان و نه فقط درجهان اسلام که در سراسر جهان همچون ورق زر می برند..... مولانا، به شهادت زبان اشعار و آثارش که فارسی است، به فرهنگ اسلامی- ایرانی تعلق دارد. قلمرو این فرهنگ بسی فراخ تر از سرزمینی است که در جغرافیای امروز جهان ایران نامیده می شود.....»
دیگر مقالة خواندنی این شماره،« اندیشه اصلاح و وسوسه تغییر خط در ایران و ژاپن معاصر» است. این مقاله، به قلم هاشم رجب زاده ( دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا)، خلاصه سخنرانی دکتر رجب زاده در سومین مجلس علمی مشترک ایران و ژاپن است( 16-17 دی ماه 1385، در ژاپن).
« مسئله تغییر خط همراه با موج تجدد خواهی در ایران و ترکیه مطرح شد و آن بحثی است که هرچند یکبار تازه می شود» (ص 9). نویسنده ، سپس ، به عقاید حنیف پاشا ( 1828-1910) درترکیه، و آخوند زاده، ملکم خان، طالبوف ، کسروی، و فروغی در ایران اشاره می کند.
آنچه از زبان محمد جان شکوری بخارایی، استاد ادبیات تاجیک، در باب « تجربه تاجیکان در تغییر خط، که سیاست واستعمار بر آنان تحمیل کرد»( ص 14) نقل می شود، بسیار آموزنده و خواندنی است. همچنین است مطالبی که بلوشر، سفیر آلمان در ایران (1309 تا 1313، در دورة رضا شاه) از قول ذکاء الملک فروغی نوشته است:
".... فروغی در این مورد به من گفت: مردم ترکیه، که ادبیات غنی و سرشاری ندارند، می توانند بدون زیان چندانی ازخط خود دل بکنند. اما ایرانیان ادبیات کلاسیک محتشمی دارند با محتوای گران بهایی که به هیچ وجه نباید ایران از آن جدا شود. این میراث فرهنگی را به خط فارسی ثبت کرده و..... در همه جا انشتار داده اند. اگر این خط تغییر کند، ملت ایران دیگر به متفکران و شاعران خود دسترسی نخواهد داشت( سفرنامه بلوشر، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص 220)."
به کوتاهی آنکه، آنچه در ایران پیگیری شده، برخلاف ترکیه، درهمان مسیر فکری شکوری بخارایی و فروغی بوده است. اصلاحاتی در طرز نوشتار صورت گرفته اما خط تغییر نکرده است. این همان مسیری است که کم و بیش در ژاپن نیز پیگیری شده است، ودکتر رجب زاده آن را به تقصیل در مقالة آگاهی بخش خود بازگو کرده است.
از دیگر مقالات خواندنی این شماره نامه فرهنگستان،« طنز درمطبوعات دورة آغازین مشروطیت»(فاروق خارابی، عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان)، « قافیه از نظرگاه موسیقایی» ( ُدرّة دادجو، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد)،« ریشه های ایرانی امثال و حکم عربی در شعر بهار»(وحید سبزیان پور، استادیار دانشگاه رازی کرمانشاه)، « تحقیق در زبان وادبیات فارسی»(هامر پورگشتال، ترجمه احمد سمیعی گیلانی)،« سیاست پنهان زبان در مقابل سیاست آشکار آن» (نگار داوری اردکانی، عضو هیئت علمی فرهنگستان)، ومقالات بخش های «نقد و بررسی» و « تازه های نشر» است. موفق باشند.
نظر شما :