سفر خاورمیانه ای بوش و سناریوی يک رزمناو و چند قايق
حادثه نزدیک شدن 5 قایق موتوری نیروهای ایرانی در آب های خلیج فارس به یک رزمناو آمریکایی و پیام تهدید آمیزی که گفته شده است این رزمناو از سوی یکی از این قایق ها دریافت کرده است، بسیار اهمیت دارد. مفسران سیاسی معتقدند که جنگ تبلیغاتی آمریکا در پی بروز این واقعه از بروز خود آن مهمتر است زیرا چنین تلاشی بیانگر رویه ای است که واشنگتن قصد دارد طی سال جدید میلادی در قبال ایران اتخاذ کند.
به فاصله کوتاهى پس از وقوع اين حادثه بوش و ساير مقامات ارشد آمريکايى بر احتمال بروز درگيری ميان ايران و نيروهاى آمريکايى در خليج فارس تاکيد کرده و درعین حال مدعى شدند که حملات ايرانيان در عراق شدت گرفته است. بدين ترتيب سناريويی جديد کليد خورد.
نشانه هایی وجود دارد که تلاش آمریکایی ها را برای ایجاد یک جنگ تبلیغاتی علیه ایران همزمان با سفر بوش را تایید می کنند. پس از حادثه 6 ژانویه، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا فاش کرد که دو یا سه بار هم در گذشته در سال 2007 وقایعی نظیر این به وقوع پیوسته است. این در حالی است که هیچ یک از آنان به این صورت مورد توجه آمریکایی ها قرار نگرفتند.
از سوی دیگر جفری جیمز، فرمانده رزمناو هوپر ( همان رزمناوی که قایق های موتوری نیروهای ایرانی به آن نزدیک شده بودند )، گفت که پیام رادیویی دریاقت شده می تواند کاملا تصادفی باشد. به همین دلیل مقامات آمریکایی اعلام کردن که نمی توانند تایید کنند که این پیام دقیقا از چه کسی ارسال شده است.
در همین حال "نیوی تایمز"، روزنامه داخلی نیروی دریای آمریکا گزارش داد که برخی از ملوانان فکر می کنند که پیام رادیویی تهدیدآمیزی که رزمناو مذکور دریافت کرده است، می تواند از سوی یکی از مزاحم ها ارسال شده باشد. این نوع پیام های رادیویی از دهه 80 در خلیج فارس میان نیروهای حاضر در این خلیج رایج شده است و مزاحم ها روی فرکانس های آزاد پیام های این چنینی را ارسال می کنند.
همچنین اطلاعات ژنرال پترائوس، فرمانده ارشد نیروهای آمریکایی درعراق پیرامون حملات اخیر در این کشور تا حد زیادی مبهم هستند. وی گفته بود که طی 10 روز اول از ژانویه تعداد بمب های بیشتری از بمب های نسبت داده شده به ایران، منفجر شده اند. این در حالی است که به اذعان نیروهای آمریکایی تعداد این نوع بمب ها در پاییز گذشته به شدت کاهش یافته بودند و حالا بدون هیچ دلیل و مقدمه ای اعلام شده است که تعداد این نوع بمب ها افزایش یافته اند.
مقامات نظامی آمریکا تاکید کرده اند که هنوز نمی دانند که حادثه 6 ژانویه بیانگر یک رویه ثابت است یا نه. همچنین گزارش های ارتش آمریکا از بمب گذاری های اخیر در عراق نشان می دهند که هیچ نشانه متقنی از وجود بمب های مرتبط با ایران وجود ندارند.
به نظر می رسد که واشنگتن با به راه انداختن جنگ تبلیغاتی جدید در صدد عمده دست یابد:
1- هفته آینده وزرای خارجه اعضای گروه 1+5 قرار است که در برلین گردهم آیند تا در است که به چند هدف مورد تصویب قطعنامه عقب افتاده سوم علیه ایران در شورای امنیت با یکدیگر گفت و گو کنند. آمریکا در تلاش است که این قطعنامه حداکثر تا ماه مارس به تصویب برسد.
اگرچه در این گروه فرانسه، آلمان و انگلیس علی رغم چین و روسیه، کنار آمریکا ایستاده اند، اما این همراهی منوط به این است که واشنگتن مدارک متقنی دال بر گناهکار شناختن ایران در مورد برنامه های هسته ایش ارائه دهد. اما تا زمانی که این مدارک به دست نیامده اند، برجسته کردن موضوعی نظیر حادثه 6 ژانویه می تواند به عنوان نیرویی مکمل عمل کند.
2- اين سناريويى بود که مى توانست تا حدى اثرات گزارش 16 سازمان اطلاعاتى در آمريکا ( معروف به NIE ) را مبنى بر اين که ايران برنامه هاى تسليحات هسته اى خود را 4 سال پيش متوقف کرده است، خنثى کرده و به هم پيمانان عرب و اسرائيل اين اطمينان را دهد که با وجود انتشار اين گزارش آمريکا مصمم به اعمال فشار عليه ايران است.
کشورهای عرب خاورمیانه پیشتر عدم رضایت خود را از افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه به واشنگتن اعلام کرده بودند کاخ سفید نیز متعاقبا قول هایی به این کشورها داده بود. اما بوش در سفر خود به این کشورها دیگر نمی توانست این وعده ها را تکرار کند، بنابراین باید عزم خود را در این زمینه به نمایش می گذاشت.
3- سفر بوش به خاورمیانه اهداف غیرسیاسی دیگری هم در دستور کار داشت. این سفر ثمرات اقصادی زیادی هم برای واشنگتن داشت. ثمراتی که معمولا در زمان سفر یک مقام بلند پایه آمریکا به خاورمیانه دور از انتظار نیستند. یکی از این ثمرات انعقاد قراردادهای چند میلیارد دلاری فروش تسلیحات به برخی از کشورهای مقصد رئیس جمهور آمریکا است.
بدیهی است در صورتی که این کشورها خطر ایران را در منطقه بزرگ تر ببینند، برای پذیرش قراردادهای کلان تر نظامی با آمریکا نیز آمادگی بیشتری خواهند دارند.
با وجود حادثه 6 ژانویه بعید به نظر می رسد که واشنگتن در سیاست های خود در مورد ایران تغییراتی اساسی ایجاد کرده و از تلاش برای تقویت تحریم ها اقتصادی به سوی اقدام نظامی علیه ایران حرکت کند.
برخی از مقامات ارشد آمریکایی این تحلیل را تایید کرده و گفته اند احتمال کمی وجود دارد که جورج بوش در مدت یک سال باقیماند از حضورش در کاخ سفید به تغییرات کلی در رفتار خود با ایران مبادرت کند. تداوم رویکرد پیشین دلایل متعددی دارد. یکی از این دلایل بازخورد گزارش NIE است که با وجود گذشت چند ماه از انتشار آن همچنان در محافل سیاسی آمریکا داغ است.
از سوی دیگر بعید به نظر می رسد که در میان امرای ارتش آمریکا در مورد تهاجم جدید به یک کشور خارجی دیگر، اتفاق نظر وجود داشته باشد. چندی پیش روزنامه ساندی تایمز به نقل از بعضی منابع دفاعی ناشناس آمریکایی نوشت که تعدادی از فرمانده هان نظامی این کشور در صورت انجام چنین تهاجمی تهدید به استعفا کرده اند.
این روزنامه تعداد تهدیدکنندگان را 5 ژنرال و دریادار آمریکایی اعلام کرد و نوشت که این فرمانده هان نظامی در مورد موثر بودن تهاجم نظامی علیه ایران ابراز تردید کرده اند. ساندی تایمز همچنین وجود اختلاف شدید در پنتاگون پیرامون اقدام نظامی علیه ایران را به نقل از مقامات انگلیسی مورد تایید قرار داده است.
نظر شما :