چراغ سبز امریکا در به رسمیت شناختن فلسطین
تحولاتی که تا به امروز هدف اصلی آن سرنگونی نظامهای سنتی و دیکتاتوری با ویژگیهایی از جمله موارد زیر است:
1. حکومتهایی با گرایشهای بینالمللی جنگ سرد و با نظمی که بیشتر متکی بر دیکتاتوری فردی و یا حزبی و نظامی مبتنی بر کودتا شکل گرفته اند.
2. دارای مشخصات کم و بیش به هم نزدیک به لحاظ نوع رابطه حاکمیت با حکومت شوندگان.
3. بسته بودن نظام اجتماعی و سیاسی.
4. عدم موفقیت مردم در خصوص دسترسی به اطلاعات آزاد و مناسب.
5. نبود رسانههای آزاد و مستقل و محدودیتهایی که در این بخش شکل گرفته.
6. اقتصاد ناتوان و مجموعه اداری و مدیریتی ناکارامد.
با توجه به این مسائل و ضعفهایی که در ساختار چنین حکومتهایی وجود دارد،به نظر میرسد که هر روز بیشتر از گذشته پایههای این حکومتها در حال سست شدن و به عبارت دیگر تبدیل به وضعیت جدید هستند. که حداقل در منطقه ماشاهد شکلگیری سه سقوط جدی در دولتهایی هستیم که میانگین عمر آنها نزدیک به سی سال بوده است. این سه کشور عبارتند از مصر، تونس و یمن. همانطور که میدانید حکومت در این سه کشور براساس تشکیلات نظامی، حزب واحد، سیستم خانوادگی فاسد و یک نظام بسته ارتباطی-اطلاعاتی که در عین حال متمایل به غرب هستند، بنا شده است.
در نهایت ما باید منتظر تحولاتی باشیم که در سایر کشورهای منطقه نیز آغاز شده و هنوز به نتیجه نرسیده است. به طور مشخص درکشور لیبی که تحولات در آن به دلیل بافت قبیلهای و شرایط فضای شهروندی و اجتماعی این کشور نسبت به سایر همسایههای خود از عقبماندگی زیادی برخوردار است. همچنین در عین حال به لحاظ ثروتی که این کشور به دلیل منابع غنی نفت و گاز داراست، لیبی را با کشورهایی همچون مصر یا یمن متمایز کرده است.
میتوان گفت رابطهای که غرب با نوع مداخلهای که در این کشور آغاز کرده، مداخله کمشدت و در عین حال میان مدت و مبتنی بر شناسایی نیروهایی است که در آینده باید اداره این جامعه را برعهده بگیرند. بنابراین تفکیک لیبی به حوزه شرقی- غربی و شکلگیری قطب بنقاضی در مقابل طرابلس و همچنین شناسایی بنقاضی به عنوان نقطه حمایتی غرب ازسقوط قذافی توسط کشورهای شناختهشدهای همانند انگلستان، فرانسه، ایتالیا و اکثر کشورهای اروپایی که با حمایت نسبی روسیه و چین نیز روبرو شدهاند. با این رویکرد میتوان گفت زمینه انتقال آرام قدرت در چند ماه آینده از سمت طرابلس و بنغازی فراهم شده است.
در نهایت نقطه بحرانی دیگری که باید انتظار چنین حوادثی را داشت، کشور سوریه است. باید اذعان داشت که فضای شکلگیری و اوجگیری بحران در این کشور در هفتههای اخیر به وضوح حاکی از نوعی عدم موفقیت حکومت به شدت متمرکز دمشق و حزب دیرپای بعث است که علیرغم تواناییهای نسبتا بالایی که دارد و تلفیقی که میان حزب بعث و ارتش سوریه وجود دارد، به نظر میرسد که در کنترل بحران و پاسخ به معترضین خیلی موفق نبودند.
باید اضافه کرد که ما شاهد نوعی از تظاهرات و ناآرامیهایی در کشور سوریه هستیم که معمولا روزهای جمعه اتفاق میافتد و نفوذ گروههای مذهبی به ویژه اخوانالمسلمین در سوریه دارای ریشه و پایگاهی نزدیک به پنج دهه دارد که امروزه به نظر میرسد کنترل لازم توسط حکومت بر این گروه و سایر معترضین زیاد نیست.
شاید شاخصترین رخداد تغییری است که در روابط سوریه و ترکیه شاهد هستیم که حکومت اسلامگرای ترکیه که در سوریه پس از مشکلاتی که در روابط این کشور با اسراییل پیش آمد و نزدیکی که ترکیه با سوریها داشتند، پذیرای گروههایی از معارضین سوریه در منطقه آنتالیا بودند که شکلگیری اجلاس معارضین در ترکیه به شدت موجب خشم سوریها شد. این امر حاکی از تغییر جهت ترکها به موقعیت و موضع سوریه است. در نهایت میتوان گفت انتظار میرود که خبرهای جدیدتری را از فضای سوریه درآینده شاهد باشیم.
این حوادث به همراه مجموعه اتفاقاتی که در بخشی از کشورهای حاشیه خلیجفارس افتاد، در حال حاضر به نوعی با آرامش روبرو شده است. همچنین حرکتهایی که در اردن و مغرب شاهدبودیم، نشاندهنده آن است که مساله تحولات خاورمیانه هنوز تمام نشده است. باید گفت ممکن است در برخی کشورها به نتیجه رسیده باشد، اما تا اتمام این تحولات زمان زیادی در پیش داریم.
مواضع غرب در قبال تحولات منطقه
موضع بسیار صریح و روشنی که امریکا در خصوص روابط فلسطین و اسراییل داشته است و بحث شناسایی دولت فلسطینی در قالب مرزهای پیش از 1967 حاکی از تغییراتی است که در سیاست کلان امریکا در رابطه با منطقه خاورمیانه رخ داده است که این سیاستها با موافقت سایر کشورهای غربی و قدرتهای بزرگ و سازمان ملل نیز همراه بوده است. حتی میتـوان گفت که در اسراییل نیز برخی از احزاب مخالف دولت اسراییل نسبت به مواضع دولت اوباماهمراهی کردند که نشان از تغییرات جدی در معادلات اعراب و اسراییل در رابطه با نگاه خاورمیانه امریکا نشان میدهد. به نظر میرسد که این روند بسیار پیچیده و قطعی به جلو حرکت میکند.
یکی از مهمترین شاخصهای این اتفاق که نتیجه این تغییر رویکرد است نزدیکی فتح و حماس با میانجیگری دولت نظامی مصر در قاهره و یکی دیگر از این نوع شاخصها بازشدن گذرگاه رفح در غزه که باز هم توسط دولت نظامی مصر اتفاق افتاد.
در نتیجهگیری باید گفت که باتوجه به نزدیکی دولت نظامی مصر با امریکا، به نظر میرسد که تمامی این تحولات عموما با چراغ سبز مقامات امریکایی برای تحت فشار قرار دادن دولت زیادهخواه اسراییل است. بنابراین باید در شهریور ماه امسال همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل شاهد یک رویکرد بزرک جهانی نسبت به مقوله تاسیس دولت فلسطین باشیم که شاید مقدمات آن بازگشایی سفارت فلسطین در لندن و همچنین اعلام آمادگی بسیاری از کشورهای اروپایی و امریکای لاتین و کشورهای دیگر بلوک غرب است که نشان از تغییر این رویکرد به مساله خواهد بود. در نتیجه به نظر میرسد که شاهد دگرگونی جدی در معادلات منطقه خاورمیانه در چند ماه آینده باشیم.
نظر شما :