اگر اسلامگرایان منطقه را قبضه کنند، چه میشود؟
همین ابتدا باید اعتراف کنیم که ترس از آینده حد و مرزهای خودش را دارد و مسالهای طبیعی است. و شاید یکی از شرایط رسیدن به هدف و اطمینان یافتن از سیر طبیعی امور باشد. واقعیت این است که در بسیاری مواقع اگر ترس و اضطراب نباشد تغییری صورت نمیگیرد. ما تمایل به تغییر داریم ولی در عین حال از آن هم میترسیم.
اگر انسان برای تغییر از خود رغبت نشان دهد به وضعیت بهتری دست خواهد یافت ولی اگر بخواهد از زاویه ترس خواهان تغییر شود دائما از وجود یک عامل مجهول نگران خواهد بود و برای همین هم گمان میکند که تغییر همیشه هم ثمربخش نیست از این رو به دنبال واقعیت نمیرود.
خوب اکنون به سراغ پرسشمان برویم: چه خواهد شد اگر انقلابهای عربی سبب شوند که اسلامگرایان حتی سلفیها به قدرت برسند؟ شاید مشابه چنین اتفاقی برای مصر یا یمن رخ دهد، آن گاه آیا میتوانیم بگوییم جبهه ضد دشمن تقویت خواهد شد؟ یا این که ممکن است در پی این اتفاق اتفاقی بدتر رخ دهد و مثلا برخی جریانهای اسلامی تندرو یا سلفی در برههای به بهانه بریدن ریشههای کفر، فتنه، بدعت یا عصیان دست به انقلاب بزنند یا حتی علیه دموکراسی وارد عمل شوند. حقیقت این است که برخی ظواهر سلفیگری در برخی کشورهای عربی جدای از مصر یا تونس و امثال آنها، ایجاد این پرسش را برای ما مطرح میکنند که اگر اسلامگرایان به قدرت برسند آیا سلفیها و تندروهای جهادی به همین قانع خواهند شد یا باز خواهند گفت از این بیشتر چه میتواند باشد؟
درباره احتمال رسیدن اسلامگرایان به قدرت به رغم وجود برخی اخبار مشکوک، بهتر است به فکر رسیدن به یک چیز مطلوب باشیم که قطعا برای همه مفیدتر است. مطلوب این است که همه در قدرت در مبانی، خاضع و فروتن باشند و اجازه انتقال قدرت بدهند. رسیدن هر جریان سیاسی به قدرت پایان تاریخ نخواهد بود کما این که باعث میشود اکثریت حد و مرز خود را بداند و اقلیت حقوقش را بشناسد.
ولی شرایطی وجود دارد که باعث میشود فکر کنیم برخی اسلامگرایان به خصوص بیشتر کسانی که دعوت به جهاد میکنند به این حقیقت مطلوب اعتنا نمیکنند: احترام به حقوق همگان برای چرخیدن مسالمتآمیز قدرت. چه تضمینی وجود دارد که اوباش سلفی اگر به قدرت رسیدند قواعد دموکراسی را از بین نبرند؟
در این جا نباید دو مساله را فراموش کنیم: اولا فراموش نکنیم که اوباش سلفی ماحصل دهههای طولانی حضور استبداد است، نتیجه فرهنگ قانونشکنی و حق خوری و زیر پا گذاشتن حقوق انسانی در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی است. و الا حرکات جهادی آن طور که عدهای تلاش میکنند وانمود کنند، انعکاس سلبی آزادی و دموکراسی نیست بلکه تربیت یافته مدرسه زندانها و سیاهچالهای بازداشتگاههای سری است.
ثانیا، فراموش نکنیم اسلامگرایان معتدل و سلفیهای تندرو قدرت فراتاریخی ندارند، همه آنها اول و آخر، فارغ از شعارهای تند و تیزی که میدهند و عبارتهای آتشین و تحریککنندهای که به کار میبرند، محکوم به حقایق تاریخی و جغرافیایی هستند و غالبا هم اضطرار وادارشان میکند که به اداره صحیح امور بپردازند و ضروریات را در نظر بگیرند. برخی از آنها همزمان برای موجه جلوه دادن مواضعشان اقداماتی خاص انجام میدهند و برخی دیگر همزمان کارهای نقیض یکدیگر میکنند.
اسلامگرایی تندروانه در الجزایر حد و مرز خود را با خودداری شناخت، در سودان فهمید که باید تا چه اندازه تدبیر به خرج دهد، در عراق فهمید که حد و مرزش یکپارچگی است، در فلسطین حد و مرز خود را با آزادسازی شناخت و در مصر و تونس فهمید که از شعلهور ساختن فتیله انقلاب کاملا ناتوان است.
غیر از این، چیزی بالاتر از همه اینها ثابت خواهد شد که حتی در هنگامی که از آن میخواهند برای خاموش ساختن لهیب انقلابها وارد عمل شود همانند زمانی که نتوانست در شعلهور ساختن انقلابها کاری از پیش برد در این جا هم کاری از دستش بر نمیآید. در حالی که آنها منبرهای بسیاری در اختیار دارند، هم مساجد و هم حسینیهها در اختیار آنها است. به روشنی دیدیم تمامی کسانی که پشت سر علمای دینی نماز میخواندند یا پای منبرهایشان به موعظههایشان گوش میدادند همین که از مساجد خارج میشدند فقط یک چیز را میخواستند، آزادی.
البته تاثیرگذاری رویکرد دینی بر جوامع مختلف از جایی به جای دیگر فرق میکند. ولی ثابت شده سلفیها و جریانهای تندرو تنها جایی میتوانند سربازگیری و مردم را تحریک کنند که سازمانها و حکومتهای استبدادی بر راس امور باشند.
از این رو است که میگوییم نگران نباشید اگر فضا باز باشد، اسلامگرایان تندرو نمیتوانند قدرت را در اختیار بگیرند در حالی که بر عکس آنها حرکتهای اسلامی برخواسته از بطن جامعه از خطاها درس میگیرند و اجازه نمیدهند اشتباهها تکرار شوند و همه چیز را به دقت زیر نظر میگیرند و محاسبه میکنند.
در حال حاضر گستردگی شبکه ارتباطات میان مردم به ویژه اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی مجال را برای هر گونه افراط و تندروی بسته است. پس همه تحت کنترل یکدیگرند. حالا به پرسشمان میرسیم: اگر اسلامگرایان به قدرت برسند چه میشود؟ باید چه کرد؟ پاسخ: بیایند چه میشود؟ پس از اسلامگرایان چه کسانی خواهند آمد؟ این یعنی دموکراسی.
منبع: السفیر
نظر شما :