تحریمهای جدید اتحادیه اروپا ابعاد جهانی دارد
در بیست و سه می سال 2011 و در دوم خرداد سال جاری، اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرده است. این تحریمها در پی تحریمهایی هستند که در سال 2010 به شکل قانون توسط شورای اروپا تصویب و اجرا شد. تحریمهای جدید که در روز بیست و سه می 2011 تصویب شد، از روز بیست و چهارم می لازم الاجرا شد.
این قانون دو قسمت دارد؛ یک قسمت مربوط به تحریم افراد است که در آن از چهار نفر نام برده شده و به حدود نود شرکت، سازمان و موسسه اشاره شده است. این مسئله نشان میدهد گسترش این قانون چقدر زیاد شده و به تعبیری بعد جهانی پیدا کرده است.
شرکتها، موسسات و سازمانهایی که در این تحریمها به آن اشاره شده است، شامل شرکتهای تولید کننده که به نوعی به زعم اروپاییها به توانمندی هسته ای ایران وابسته هستند، بانکها هستند که به نظر من مهم ترین این بانکها، بانک تجارت ایران و اروپا در هامبورگ است. بانکهای دیگری هم در این تحریم آمده اند که ریشه در ایران دارند و صاحبان آنها با اسم خود یا با اسامی دیگری در آن جا فعالیت میکنند یا بانکهایی که در کشورهایی که به نوعی در اروپا فعالیت دارند، به طور مثال یکی از این بانکها شعبه ای در بلاروس داشته که یکی از بانکهای ایرانی دولتی این بانک را خریداری کرده بوده است. این بانک را به نام در تحریمها آورده اند.
علاوه بر این در این تحریمها از نزدیک به تعداد سی شرکت حمل و نقل نام برده شده است که اینها اکثرا در آلمان به نام کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران ثبت شده اند.
همان طور که گفته شد دامنه این تحریمها از اروپا خارج شده است. این تحریمها نزدیک به نوزده شرکت ایرانی که در آسیای دور، مشخصا بیشتر آنها در هنگ کنگ ثبت شده اند را شامل میشود.
ورای این که این تحریمها چه مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد، به نظر من چرایی تشدید این تحریمها را باید در چند مسئله جست و جو کرد. یکی این که مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا به زعم اتحادیه اروپا به نتیجه ای نرسید. دوم نامههایی که داده شد، پاسخ لازم را دریافت نکرد و سوم این که چرا در این زمان یعنی دوم خرداد و با این سرعت تصویب شد، به وضعیت نامشخص دولت ایران بر میگردد و تا حدی دولت در حالت ضعف قرار دارد.
به نظر من اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیده است که این بهترین فرصت است که میتواند از این وضعیت دولت در حال حاضر استفاده کنند و حرفهای خود را در قالب این تحریم که ادامه تحریمهای سال 2010 است، بیان کنند.
شما در صحبتهای خود به تحریم بانک ایران و اروپا که در هامبورگ قرار دارد اشاره کردید. آلمان همواره در بحث تحریمها موضع معتدلتری نشان داده و بسیاری از مبادلات ایران با کشورهای اروپایی هم در زمان تحریمها از طریق همین بانک انجام میشده است. آیا این بانک با رضایت آلمان مورد تحریم قرار گرفته است؟ اثر این تحریم در تجارت خارجی ایران و اروپا چه خواهد بود؟
به نظر من این بانک برای آلمانها یک پرستیژ بوده به این دلیل که این بانک با بانکهای دیگر متفاوت است. بانکهای دیگری که در اروپا چه در لندن، چه در پاریس، چه در رم، چه در مادرید یا فرانکفورت و دیگر شهرهای اروپایی شعبه داشتند،بانکهایی بودند که شعبه اصلی آنها در ایران بوده و در آن جا تاسیس شده اند. این بانک به طور خاص در آلمان تاسیس شد و تحت قوانین آلمان است.
بنابراین به نظر من این یک پرستیژ برای آلمان بود که با تحریم این بانک مخالفت میکرد. وگر نه اگر آلمان هم از ابتدا فکر میکرد که ایران چگونه میتواند از این بانک استفاده کند، همان کاری را میکرد که با بانکهای دیگر ایران در اروپا انجام شد و تفاوتی نمیکرد.
نکته دیگر این است که ایران از نظر بازکردن ال سی و گرفتن تضمین و غیره با بانکهای دیگر در دنیا مشکل دارد، بانکهای ایرانی به دلیل تحریمها نمیتوانند کار کنند و بانکهای غیر ایرانی که قبلا با ایران کار میکرده اند، امروزه به دلیل تحریمها حاضر به همکاری نیستند. بنابراین امروزه ایران نه میتواند به طور مستقیم با بانکهای بزرگ کار کند، به دلیل ارتباطات و محدودیتهای زیادی که این بانکها با این کشورها و یا امریکا و یا به واسطه تحریمهای سازمان ملل دارند و نه میتواند با بانکهای کوچک کار کند چرا که این بانکها ممکن است رابطه اقتصادی زیادی با امریکا نداشته باشند اما تحت فشار دولتهای خود یا دولتهای بزرگتر هستند. بنابراین ایران نمیتواند کارهای تبادل اقتصادی خود را از این طریق انجام دهد.
اما این بانک، تنها بانکی بود که ایران میتوانست از طریق آن مبادلات اقتصادی خود را آن هم در سطح بسیار پایین، حدود یک میلیارد و دویست میلیون دلار، انجام دهد. شرکتهای خصوصی ایرانی به دلیل این که نی توانستند در بانکهای دیگر ضمانتهای لازم را داشته باشند، این کار را از طریق این بانک، که مورد تایید بانکهای دیگر هم هست، انجام میدادند و از طرف آلمان هم با مشکلی مواجه نمیشدند.
فشارهای اتحادیه اروپا در این جهت که باید این روزنه را هم بست، آلمانها را متقاعد کرد که به انجام چنین کاری رضایت دهند. وگرنه مخالفت آلمان بیشتر به دلیل پرستیژی بود که این بانک به عنوان یک بانک خارجی برای آلمان داشت. چون این مسئله در نهایت تاثیر گذار است. باقی بانکها که مورد تحریم قرار گرفتند، شعبی از بانکهای داخلی ما بودند. این بانک، بانکی بوده که در آلمان تاسیس شده و یک بانک آلمانی – ایرانی بوده است. بعضی از مقامات مسئول این بانک هم آلمانی بودند و تحت نظارت دولت آلمان فعالیت میکرده است. این خیلی با بانک ملی، تجارت یا صادرات ایران که در آن جا شعبه ای داشتند، متفاوت بود.
آلمان نمیخواست زیر بار این مسئله برود که بانکی که در آلمان تاسیس شده مورد تحریم قرار گیرد و بسته شود. ولی فشارهایی که از طرف امریکا و اتحادیه اروپا آمد، آلمان را هم متقاعد کرد و تحت فشار قرار داد.
به نظر میرسد با این شرایط فشار به خصوص بر بخش خصوصی ما بیشتر خواهد شد. به این دلیل که آخرین نقطههای امید بخش خصوصی هم تقریبا بسته شده است. البته باید بررسی کنند تا ببینند از چه راههای دیگری استفاده کنند. ولی آن چه مسلم است این سات که تعداد این راهها به مراتب کمتر شده است. وقتی بانک ایران و اروپا هم بسته شد، به نظر میرسد فشار بر بخش خصوصی ایران و هم چنین شرکتهایی که وابسته به دلوت هستند، بیشتر خواهد شد.
با توجه به این که در مذاکرات قبلی، اتحادیه اروپا سعی کرد نقش فعال تری ایفا کند و مذاکرات با محوریت خانم اشتون انجام شد، به نظر شما این تحریم چه پیامیرا برای ایران دارد؟ در مسئله هسته ای ایران موضع اتحادیه اروپا به کدام سو خواهد رفت؟
اتحادیه اروپا سعی کرد قبل از این که گزارش آژانس منتشر شود، تحریمهای جدیدی را علیه ایران وضع کنند. گزارش آژانس هم به نظر میرسد تند تر از گزارشهای قبلی است. تصور من این است که خطی که اتحادیه اروپا گرفته، چندان تغییری نمیکند. یعنی روند آن خط همان روند سابق است اما احتمالا فشارهایی که به خاطر آن روند میخواهند به ایران وارد کنند، سنگین تر شده است. وگرنه من روند را همان روند میبینم و چندان تفاوتی نکرده است؛ اتحادیه اروپاهنوز هم به دنبال مذاکره است اما با دیدگاههایی که خودش دارد و میخواهد این دیدگاهها را بیشتر اثبات کند. از طرفی هم در حال بررسی این مسئله است که روندی که در پیش گرفته تا چه حد تاثیر داخلی دارد؟ چه در بخش خصوصی، چه در بخش دولتی و چه در تولید و چه در حمل و نقل و بیمه، این روند چه تاثیر داشته است.
به نظر من غیر از این ایران هم متقابلا باید حرکاتی را که آنها میکنند بررسی و کنترل کند، باید به این نکته توجه کنیم که چگونه باید در این جهت کارسازی کنیم. آیا سیاست ما بر این است که با اتحادیه اروپا و 1+5 مذاکرات را ادامه دهیم؟ یا میخواهیم مواضع خود را علیه اتحادیه اروپا تند کنیم؟ چون بالاخره چه بخواهیم و چه نخواهیم، هنوز اتحادیه اروپا جزء شرکای اصلی تجاری ما است. قبلا آلمان اول بود، حالا ایتالیا اولین شریک تجاری ما است. ایران چیزی حدود 9 میلیارد با آنها ارتباط دارد و از آن طرف هم رقم قابل توجهی است که در مجموع چیزی نزدیک به 15 میلیارد مبادله اقتصادی را شکل میدهد.
بنابراین اتحادیه اروپا هنوز از گروههای اصلی تجاری برای ایران است. خطوط اصلی کشور هم از نظر تجاری و اقتصادی همواره به طرف اتحادیه اروپا بوده است. ما بیشترین استفادههای مالی یعنی فایننس را از اتحادیه اروپا میگرفتیم مه از چیم یا روسیه یا کشورهای دیگر. اتحادیه اروپا منابع مالی ما را تامین میکرد. هنوز هم ما این گرایش را به طرف اتحادیه اروپا داریم.
بنابراین وزارت خارجه ایران و برخی دیگر از وزارت خانههای ما باید به این مسئله فکر کنند که ما باید چگونه با این مسئله برخورد کنیم؟ آیا باید برخورد تندی داشته باشیم؟ یا به طور دیپلماتیک با مسئله برخورد کنیم و مذاکرات دو جانبه و چند جانبه را ادامه دهیم و به یک منطق برسیم تا آن منطق بر روابط ما و اتحادبه اروپا حاکم شود.
وگرنه به نظر من درست است خط توجه اقتصادی به بلوک شرق سابق یا به طرف شرق خوب است و حتما هم باید وجود داشته باشد، به این دلیل که ما باید رقبای بیرونی ایجاد کنیم که این رقابت باعث تامین منافع ما شود، اما اگر به طور کلی بخواهیم اتحادیه اروپا را از دست بدهیم، این رقابت بسیار بسیار ناسالم خواهد شد و ما را دچار مشکلات عدیده خواهد کرد.
به نظر من کار وزارت امورخارجه و همراه با بعضی از وزارت خانههای اقتصادی این است که ببینند اتخاذ چه مواضع و رفتاری در مقابل اتحادیه اروپا درست است و منافع ما را تامین میکند.
نظر شما :