مشکل امریکا در خاورمیانه با تعویض نماینده حل نمیشود
علی رغم سفرهای زیادی که میچل به منطقه انجام داد و رایزنیهای مستمری که با طرفهای فلسطینی و اسرائیلی داشت، تلاشهای او نتیجه ای نداشت و به ثمر نرسید. آخرین تلاشهای میچل در اواخر سال میلادی گذشته بود که به دلیل اصرار طرف اسرائیلی بر استمرار شهرک سازی و عدم توقف آن در کرانه باختری ولو به صورت موقت، مذاکرات دو طرف به نتیجه نرسید. امریکاییها بعد از این اتفاق اعلام کردند که تلاشهای آنها برای پیش برد مذاکرات به شکست انجامیده است.
بنابراین یکی از دلایل کناره گیری میچل از سمت نمایندگی ویژه اوباما در مذاکرات سازش، بن بست این گفت و گوها و یا به عبارت بهتر ناکامیامریکا و به تبع آن نماینده ویژه اوباما در حل و فصل اختلافات دو طرف و یا نزدیک کردن دیدگاههای دو طرف به یکدیگر بوده است. گرچه امریکاییها اعلام کرده اند که از ابتدا میچل این ماموریت را به مدت دو سال برگزیده بوده است.
نکته دیگری که لازم است در این زمینه به آن اشاره شود این است که نقش میچل در منطقه با رفتن مبارک و عمر سلیمان در مصر به شدت کاهش پیدا کرده بود. شاید انتخاب نماینده دیگری که در خور تحولات جدید منطقه و چهرههای جدید باشد، بیشتر مد نظر امریکاییها است و برای امریکاییها در حال حاضر مطلوبیت بیشتری داشته باشد.
البته باید این مسئله را هم در نظر گرفت که مشکل امریکاییها در بحث نزاع عربی - اسرائیلی به انتخاب نماینده فعال یا غیر فعال برنمیگردد. امریکا خود را متعهد به حمایت از اسرائیل در حوزههای مختلف امنیتی، سیاسی و اقتصادی میداند. این تعهد را همه روسای جمهور ایالات متحده بعد از تاسیس اسرائیل در سال 1948 داشته اند و ابایی هم از اعلام رسمیاین موضع نداشته اند.
این امر در اولویت بندی نگاه امریکاییها در حل و فصل مناقشات اعراب و اسرائیل به معنای کم اهمیتی خواستههای طرف مقابل یعنی خواستههای قانونی مردم فلسطین است. لذا شاهد آن هستیم که چند ماه بعد از مذاکرات دو طرف، به دلیل اصرار نتانیاهو به استمرار شهرک سازی این مذاکرات متوقف شد و امریکاییها به نوعی تسلیم اراده نتانیاهو و لابی صهیونیستی در واشنگتن شدند. وتوی اخیر امریکایی در قطعنامه محکوم کردن شهرک سازی یهودیان در کرانه غربی هم نشان دهنده همین موضع است.
بنابراین به نظر میرسد تا زمانی که در این دیدگاه ایالات متحده تحول و تجدید نظری صورت نگیرد، نقش نماینده ویژه این کشور در منطقه، نقش محدود و کم اثری خواهد بود.
برخی احتمال تاثیرگذاری توافق فتح و حماس را در استعفای میچل مطرح میکنند. اما به نظر میرسد این توافق و تحولات داخلی فلسطین چندان ارتباطی به این موضوع ندارند. چون امریکاییها به نوعی بعد از اعلام دست یابی به توافق به لحاظ تبلیغاتی اظهار خوش بینی نکرده اند اما روند جاری به سمتی در حرکت است که امریکاییها را ناگزیر میکند به نوعی این مسئله را بپذیرند یا نوعی حمایت نسبی از روند سازش داشته باشند.
در باره این که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد باید گفت این به بازیگری دقیق فلسطینیها از یک طرف و بازیگری مصریها و ترکیه ایها که در شرایط اخیر نقش جدیدی را در مسائل پیدا کرده اند برمیگردد. لذا تصور من این است که امریکاییها منتظر خواهند ماند تا روند قدری جلو رود و بعد تصمیم بگیرند.
بنابراین سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه هم چنان تابع تعهد به حفظ امنیت اسرائیل و حمایت از مواضع سیاسی و کمک اقتصادی به آنها است. اما این که درباره تحول جدید پیش آمده در منطقه چه اقدام جدی ای را پیگیری و دنبال کنند، به عملکرد فلسطینیها و هماهنگی آنها با طرف مصری و ترک بستگی دارد. به تعبیری میتوان گفت که امریکا با دقت این تحولات را در ماههای آینده پیگیری خواهد کرد و بعد روابط خود را با کشورهای مختلف بر اساس تحولات جدید تنظیم خواهند کرد.
نظر شما :