نگاهی به عملیات کشتن بن لادن از زاویه ای دیگر

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۰:۲۶ کد : ۱۲۷۴۵ باشگاه خوانندگان
یادداشتی از علیرضا غنوی،از کارمندان اداره دوم آسیای شرقی وزارت امور خارجه
نگاهی به عملیات کشتن بن لادن از زاویه ای دیگر
دیپلماسی ایرانی: چند شب پیش آقای اوباما رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در برنامه ای که از قبل برنامه ریزی نشده بود، در مقابل دوربین‌های تلویزیون حاضر شد تا اعلام نماید نیروهای آمریکائی موفق شدند پس از ده سال سرانجام بن لادن بزرگترین دشمن آمریکا و غرب را بکشند. خبر آنچنان مهم بود که می‌بایست در بالاترین سطح اعلام شود و حتی نمی‌شد اعلام آن را تا چند ساعتی بعد و تا صبح به تاخیر انداخت. این خبر در آمریکا و دیگر کشورهای غربی با شادی بسیاری روبرو شد.

اما در منطقه که اندیشه‌های بن لادن خصوصا پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق پایه‌های خود را مستحکم کرده است، این خبر نه تنها از سوی بسیاری از افراد با سردی روبرو شد بلکه بسیاری ناراحتی خود را از این خبر پنهان نکردند. به هر حال در این منطقه مردم اکثرا با این خبر با ابهام برخورد کرده و حتی برخی با محکوم کردن این عمل بن لادن را قهرمان عرب نامیدند.

اعلام تناقض آمیز اخبار سیر جریان و کشته شدگان این عملیات، بر ابهامات افزود.

آنگونه که گفته شد، ورزیده ترین نیروهای ویژه و کاملا مسلح آمریکائی از ناکجا با دو هلیکوپتر، قهرمانانه در منطقه نظامی پاکستان، یکی از مهمترین متحدین آمریکا در مبارزه علیه تروریزم بین المللی و در عین حال عمده ترین پایگاه طرفداران القاعده، بر بام خانه بدون محافظ بن لادن فرود آمدند و در درگیری با یک مرد و تعدادی زن و کودک بدون سلاح موفق به کشتن بن لادن و یک زن همراه او و زخمی و دستگیر کردن تعدادی از آنان شدند. نیروهای آمریکائی تنها با از دست دادن یک هلیکوپتر به این موفقیت بزرگ دست یافتند. سر و صدای هلیکوپتر و تیراندازی این عملیات 40 دقیقه ای توجه مسئولین آموزشگاه نظامی پاکستان در نزدیکی محل درگیری را به خود جلب نکرد تا آنکه سه ساعت بعد و شاید پس از اعلام رسمی آن توسط آقای اوباما، مسئولین آمریکائی خبر عملیات و دستآوردهای آن را با مقامات پاکستانی در میان گذاشتند. به نظر می‌رسد آمریکا از ابتدا نیازی ندیده است تا در عملیاتی که حاکمیت ملی یکی از متحدینش را نقض کرده است، مقامات آن را در جریان بگذارد. یا آنکه مقامات پاکستان در معامله ای بر سر حاکمیت ملی خود از ترس تلافی القاعده خود را از این عملیات کنار کشیدند. در هر دو حال به نظر می‌رسد در آینده تبعات این عملیات برای رهبران پاکستان چندان خوشآیند نباشد.

فیلم‌های به نمایش درآمده از نحوه زندگی ساکنین منزل هدف حمله نیروهای آمریکائی حاکی است که این ثروتمند عرب و رهبر یکی از قوی‌ترین گروه‌های تروریستی که توانائی بزرگترین نیروی نظامی جهان را به چالش کشیده است بدون محافظ و با امکاناتی همچون ضعیف‌ترین یاران و طرفداران خود در افغانستان و پاکستان زندگی می‌کرده است. پشت پا زدن به تمامی امکانات رفاهی زندگی از سوی رهبری که با تکیه بر نوعی اعتقاد حضور خود را در قلب معتقدانی محروم از امکانات زندگی تثبیت کرده و می‌رود تا پایه‌های این حضور و اعتقاد را در قلب معتقدینش بیش از پیش تحکیم نماید. این فیلم شیوه ای از زندگی رهبر یک فرقه را در شرایطی به نمایش گذاشت که کل منطقه تا شمال آفریقا در تب و تاب هیجانات سیاسی مخالفت با رفتارهای رهبران سیاسی و بخصوص فساد مالی و زندگی با تجمل آنان می سوزد.

گفته شد بن لادن در این عملیات کشته شده و نتایج دی ان ای وی نیز که نزد نیروهای عمل کننده موجود است، تایید می‌کند که فرد کشته شده بن لادن است. همچنین گفته شد که جسد وی به دریا انداخته شده و بعدا افزوده شد که تشریفات اسلامی برای وی انجام شده و حتی نماز میت نیز برای وی خوانده شده است. لابد این نماز میت را نیز تفنگداران آمریکائی مستقر در ناو این کشور خوانده اند. مقامات آمریکائی در حالی از انتشار عکس‌ها و فیلم عملیات خودداری می‌کنند که تنها عکس منتشره از جسد بن لادن بر شک و شبه‌ها افزود و این احتمال را تقویت کرد که فرد کشته شده بن لادن نیست.

جای جای تاریخ منطقه شاهد رهبران فرقه ای مانند المقنع و حسن صباح است که در پایان عمرشان از نظرها غایب شدند و غیبتشان محرکی موثر برای ایمان طرفداران و معتقدینشان و انگیزه ای قوی برای تشدید فعالیت‌هایشان شد. دیگر مهم نیست که فرد کشته شده بن لادن است یا شخصی دیگر. بن لادن از نظرها غایب شده است.

نیروهای نظامی آمریکا که به بهانه مبارزه با تروریزم وارد افغانستان شدند و این مبارزه را بر القاعده و شخص بن لادن متمرکز کردند، در حالی زمینه‌های خروجشان را فراهم می کنند که بن لادن و فرقه او به سمبل مبارزه با آمریکا در منطقه تبدیل شده است که از آمریکا دل خوشی ندارد. این را شاید بزرگترین شکست طرحهای اطلاعاتی آمریکا باید دانست. شکستی که در آینده ای نه چندان دور آثار آن، احتمالا در اولین قدم در پاکستان نمایان خواهد شد.

پس از حمله 11 سپتامبر و پیش از آغاز حمله نیروهای آمریکائی به افغانستان آقای رابرت فیسک در مقاله ای نوشت بن لادن معتقد است برای اخراج آمریکا از منطقه باید آن را مجبور کنیم به یکی از کشورهای اسلامی حمله کند. آیا آمریکا از ده سال پیش در دام بن لادن گرفتار نشده است؟ و آیا آقای اوباما نیز دیپلماسی و منافع بلند مدت کشورش را هزینه سیاستهای داخلیش کرده است؟ به نظر میرسد برای دریافت پاسخ این سئوالها و بسیاری سئوالهای دیگر نباید چندان منتظر بود.

 

نظر شما :