یک سال به پایان ریاست جمهوری، میراثی مخلوط

۰۵ دی ۱۳۸۶ | ۲۱:۱۷ کد : ۱۲۶۶ سرخط اخبار
مقاله اى از اد هنرى خبرنگار شبکه سى ان ان
یک سال به پایان ریاست جمهوری، میراثی مخلوط
دوران ریاست جمهوری او بهترین همه دوران هاست، بدترین همه دوران هاست- حال که بوش خود را برای آخرین سال ریاست جمهوری اش آماده می کند یک شهر و دو نرخ است و یکی از مناقب میراثش می گوید و دیگری به نکوهش می پردازد.
 
وقتی در ردیف جلوی آخرین کنفرانس مطبوعاتی سال 2007 نشسته بودم به ذهنم خطور کرد که دستاوردهای بوش مخلوطی از ناکامی و شادکامی است. به خصوص در سه موضوع کلیدی- دوستی و روابطش با کنگره ای که اکنون اکثریت در آن با دموکرات هاست، وضعیت جنگ های ایالات متحده در عراق و افغانستان و سلامت اقتصاد ایالات متحده.
 
این که بوش در سال 2008 چگونه با این سه موضوع ادامه خواهد داد و آن را چطور اداره خواهد کرد باید در سال 2009 و بعد از آن، وقتی که میراث برجای مانده او مشخص می شود، مورد بررسی قرار گیرد.
 
روابطش با دموکرات ها در کپیتول هیل [ساختمان قانونگذاری در آمریکا که مجلس نمایندگان و مجلس سنا در آن قرار دارد] مهم است چون کلید موفقیت در سرفصل های اصلی سیاست داخلی در سال پایانی اش به حساب می آید.
 
معمولا در سال هایی که انتخابات های ملی در جریان است کار زیادی انجام نمی شود چون هر یک از دو طرف رقیب مجبور به صرف وقت و هزینه برای جلب آراست اما انتخابات 2008 ممکن است به یک دلیل فرق داشته باشد، بوش و رهبران دموکرات نظیر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان که به عنوان نماینده دموکرات از کالیفرنیا به مجلس راه یافته، هریک ممکن است حداقل در بعضی موارد انگیزه و منافع مشترک داشته باشند مثل موضوع بیمه درمانی کودکان.
 
بوش احتیاج به موردی دارد که در میراث او به عنوان اثر جاودان به ثبت برسد در حالی که افرادی مثل پلوسی و نظیر او نیاز به دستاوردی دارند که دستاویزی برای جلب آرای مردم در ماه نوامبر سال آینده باشد.
 
بوش در حالی به سال 2007 پایان داد که در مورد اصلاحات انرژی و تعدیل مالیات خانواده های پردرآمد و متوسط به بالا کوتاه آمد اما به دموکرات ها تاخت و از آنان به شدت در مورد صرف هزینه بیش از حد برای جلب رأی و تمام نکردن قانونگذاری در مورد گردآوری اطلاعات و مراقبت در برابر حملات تروریستی انتقاد کرد.
 
خبر بد برای بوش این است که میراث یا دستاوردهایش در حوزه داخلی بسیار ناچیز است هرچند که اوایل دوره ریاست جمهوری اش لایحه مربوط به برنامه مراقبت های پزشکی او تبدیل به قانون شد.
 
حتی کار دیگری که در حوزه داخلی انجام داد و در زمینه اصلاح ساختار آموزش تحت عنوان "هیچ کودکی نباید عقب بماند" نیز آماج سخت ترین انتقادات حتی از سوی محافظه کاران قرار دارد و تلاش می شود که دوباره مورد تجدید نظر قرار گیرد.
 
اما خبر خوب برای بوش این است که امسال با استفاده از حق وتو توانست به اثبات برساند از قدرت و نفوذ کافی برخوردار است. ضمن آن که مشخص شد اگر دموکرات ها در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا از اکثریت برخوردارند فاصله زیادی با رقیب ندارند.
 
اصلا این یکی از دلایلی است که دموکرات ها چند بار از عهده تغییر سیاست در قبال عراق برنیامدند حتی بوش در تصویب 70 میلیارد دلار برای هزینه های جنگ [در عراق و افغانستان] به پیروزی بزرگی دست یافت در حالی که هیچ دموکراتی علاقه نداشت تصویب این بودجه به نام او تمام شود.
 
اما اگر رئیس جمهور می خواهد در سال 2008 به دستاوردهایش در زمینه داخلی بیفزاید باید قلم وتو را کنار بگذارد و کمی هم دست به مصالحه بزند. دموکرات ها هم باید اثبات کنند واقعا می خواهند کمی کوتاه بیایند و اگر رئیس جمهور حاضر به مصالحه شد با او همکاری کنند. اگر بگوییم این تفاهم فقط در زمینه های بسیار محدود ممکن است دست کم گرفته ایم.
 
موضوع دوم این که برداشت ها در مورد تصویر کنونی عراق و افغانستان بسیار متضاد است. از نظر بوش سال 2007 نقطه عطفی بود چون سیاست افزایش نیرو در عراق به بهبود اوضاع امنیتی در بغداد کمک کرد.
 
اما هدف دیگر از فرستادن 30 هزار سرباز آمریکایی به عراق این بود که به حکومت عراق فرصت نفس کشیدن داده شود تا به آشتی سیاسی فکر کنند، حوزه ای که پیشرفتی ناچیزی در آن به دست آمده است.
 
زمانی که رئیس جمهور موفقیتی نه چندان چشمگیر حکومت عراق را مشاهده کرد اعتراف نمود نیاز به فعالیت بیشتری است. او گفت: "آیا ما از پیشرفت در بغداد راضی هستیم؟ نه. اما این که بگوییم هیچ اتفاقی نیفتاده واقعیت ندارد."
 
مورد دیگر هم افغانستان است که گاهی از آن به عنوان "جنگ فراموش شده" یاد می شود چون هرگز از سوی رسانه ها به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفت. در حقیقت دموکرات ها رئیس جمهور را متهم می کنند به این که با شروع جنگ در عراق چشم از افغانستان برگرفته است.
 
هرچند که بوش با خونسردی و بی اعتنایی این ادعا را رد کرده، دولتش از صدر تا ذیل جنگ در افغانستان را مورد بازبینی قرار داده و معترف است نگرانی وجود دارد که متحدان ناتو به این جنگ ادامه ندهند. بوش در این باره گفت:"بزرگترین دغدغه من این است که مردم بگویند خوب ما از جنگ در افغانستان خسته شده ایم و قصد داریم افغانستان را به حال خود رها کنیم و آن کشور را ترک کنیم. این بزرگترین دغدغه من است."
 
به افغانستان توجه کنید. آیا به افزایش نیروهای ایالات متحده در افغانستان هم نیاز است؟ چه بسا جنگ دیگری در سال 2008 اتفاق بیفتد که تیتر اول صفحه اول مطبوعات شود و میراث بوش را به کلی تغییر دهد.
 
و بالاخره موضوع سوم مسئله اقتصاد است که آن هم مخلوطی است از آرا مختلف. بوش سرخوش و خوش بین می گوید:"بنیادها [منظور زیرساخت ها] محکم هستند، این که رشد ما قوی است و دلیل هم دارد: این که ما رقابت پذیر هستیم، کارمان منعطف است، این که مالیات را در سطح پایینی نگاه داشته ایم و صادرات افزایش یافته است."
 
اما رئیس جمهور اخیرا اعتراف کرده که "ابرهای توفان زا" روی اقتصاد کشور قرار گرفته به خصوص بحران مربوط به اقساط. شاید گفتن این جمله اظهر من الشمس باشد اما اضطرار و تشویش در بازار مالی-یا اگر جرأت کنم بگویم رکود- می تواند موردی دیگر از میراث بوش باشد.
 
اگر به رئیس جمهور باشد که می گوید این جا ننشسته، به میراثش فکر کند. اما همین که هفته دوم ماه ژانویه سوار بر AIR FORCE ONE به سفر خاورمیانه می رود تا به قراداد صلح کمک کند نشانه آن است که یک جایی ته ذهنش به میراث دوران ریاست جمهوری اش فکر می کند. 

نظر شما :