کشتار مردم با اصلاحطلبی سازگاری ندارد
در هفتههای گذشته شاهد گسترش جنبش اعتراضی کشورهای عربی به سوریه بودیم. با توجه به این که سوریه دشارای سیاست خارجی نسبتا موفقی در سالهای گذشته بوده است به نظر شما معترضان سوری به دنبال چه هستند؟
اعتراضات گسترده مردمی در شهرهای مختلف در سوریه نشان میدهد که ماهیت این اعتراضات جنبه داخلی دارد و سمتوسوی آن مطالبات انباشته ملت در سطح حقوق مبنایی مردم ازجمله آزادیخواهی، مشارکت در سرنوشت خود و بهبود وضع زندگی آنان است. مسائلی که در حدی که مردم را قانع و راضی کند در سالهای گذشته وجود نداشته است.
این درست است که بشار اسد به دلیل حمایت از مقاومت از یک طرف و تقویت ثبات منطقهای از طرف دیگر توانسته موفقیتهایی در سیاست خارجی این کشور به دست آورد اما آیا این موقعیت و امکانات میتواند مشکلاتی که میان دولت و ملت در سوریه بوجود آمده است را حلوفصل کند؟ یعنی آیا مردم سوریه که در شرایط دشوار اقتصادی به سر برده و از کمبود آزادیهای سیاسی رنج میبرند آمادگی گذشتن از حقوق خویش به خاطر سیاست خارجی طرفداری از مقاومت که توسط دولت پیگیری میشود را دارند؟
آنچه که مشخص است این است که این حق طبیعی مردم است که درکشورشان احزاب آزاد باشند، روزنامهها آزاد باشند، سانسور نباشد، با مفسدان مبارزه شود و این همه تنها در سایه آزادیهای رسانهای امکان پذیر است. مردم در همه کشورهایی که دستخوش ناآرامیاست خواهان شرایط اقتصادی بهتر هستند. در سوریه نیز خواستههای مردم و معترضین همینهاست. هرچند که ممکن است نیروهای افراطی در سوریه و در دیگر کشورها قصد سوء استفاده از این شرایط را داشته باشند اما در به وجود آمدن این شرایط نمیتوان تقصیر را به گردن دیگران انداخت و دولتها پاسخگوی اصلی این شرایط هستند.
دولت سوریه چه راهی برای آرام ساختن این اعتراضات دارد؟
دولت سوریه باید اعتراضات مردم را جدی بگیرد و آن را به فتنه و یا عامل خارجی منتسب ننماید. دوستان سوریه هم باید او را به اصلاح امور مردم و دولت خود تشویق نمایند، تا کمکی به حل مشکلات در سوریه نموده باشند. شک نکنید تنها راه نجات سوریه اصلاحات در وقت مناسب است چرا که اصلاحات در وقت اضافی ممکن است نتیجه مطلوب را به دست ندهد.
از شروع اعتراضات تاکنون شش هفته گذشته است تا چه حد دولت سوریه سمت اصلاحات حرکت کرده است؟ آیا این اصلاحات با توجه به خواستههای مردم، راضی کننده بوده است؟
در روزهای اول اعتراضات مردمی در سوریه مخالفین صرفاً شعارهایی با مضامین اصلاحطلبانه را مطرح میکردند. آقای بشار اسد هم با عکسالعمل سریع و با یادآوری قول یازده سال پیش خود در هنگام ورود به حکومت، مبنی بر انجام اصلاحات جدی، وعده داد که در مجلس سوریه اصلاحات را اعلام میکند. سخنان بشار اسد در میان تشویق نمایندگان مجلس، نوعی از تردید در انجام اصلاحات را القاء نمود و این امر باعث شد تا معترضین برخورد شدیدتری کردند و تعداد زیادی به صحنه اعتراضات افزوده شدند و خشونتها و کشتهها و دستگیریها و فشارها اوضاع را پیچیدهتر نمود.
سخنرانی دوم بشار اسد اما جهتی واقعاً اصلاحطلبانه داشت و رسماً و با صراحت لغو حالت فوقالعاده را اعلام نموده و اجازه تشکیل احزاب و وعده آزادیهای اساسی را به مردم داد. اما مخالفین میگویند که بشار وعده اصلاحات را داده است اما نه فقط به آن عمل نمیکند بلکه فشارها بر مردم را افزایش داده است و هر روز آمار کشتهها و زخمیها و زندانیها بیشتر شده است. به نظر میرسد عدم اعتماد میان دولتها و ملتها که مانع اصلی شکلگیری درک مشترک اصلاحطلبی بین آنها میشود، ریشه در سوء تفاهم کهنهای دارد که در طول دهها سال پدید آمده است. سوء تفاهمی که ریشه در پایمال شدن حقوق ملتها دارد و تنها با تحقق حقوق آنها برطرف خواهد شد.
تا چه حد امکان تبدیل منازعه کنونی در سوریه به جنگهای قبیله ای وجود دارد؟
اگرچه از نظر من منازعات کنونی در کشورهای عربی آزادیخواهی و مشارکت است، اما در کشورهایی چون بحرین و سوریه با توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی و خاستگاه دولتهایی که اکنون روی کار هستند، احتمال انتقال به سوی نوعی از نزاع و اختلافات طائفی و مذهبی وجود دارد.
طائفهگرایی چه از جانب معترضین و چه از طرف دولتها یقیناً شرایط را برای دولتها و ملتها پیچیدهتر خواهد کرد. متأسفانه دو کشور سوریه و بحرین که هر دو در شرایط بحرانی بسر میبرند، درگیر این پدیده شدهاند.
به چه جهت چنین شرایطی ایجاد شده است؟
عامل اصلی چنین شرایطی حکومتها و شرایط گذشته آنهاست. عدم وجود مرد سالاری و دموکراسی امکان مشارکت برابر آحاد ملت را سلب نموده است و دولتها گروهی را با دلایل مذهبی و یا قومی بر گروهی دیگر ترجیح دادهاند و نقش آنها در قدرت و منامصب حکومتی پررنگ تر است و این واقعیت تلخ موجب شده است تا بخشی دیگر از جامعه که در این دو کشور احیاناً اکثریت میباشند، احساس کنند که حقوق آنها تضییع شده است و مورد ظلم قرار گرفته اند.
ولی در این کشورها اعتراض مردم به یک طائفه یا مذهب خاص محدود نبوده است؟
در این شکی نیست که به غیر از عدهای که در رأس امور حکومتی و مناصب و قدرت هستند مشکلات مردم از هر طائفه و مذهبی، چه از نظر اقتصادی و چه در چارچوب آزادیهای اساسی تفاوت چندانی با هم ندارد. با این وجود دولتها از این تفاوتهای مذهبی و طائفه ای در این کشورها بهرهبرداری مینمایند و اوضاع را پیچیده و خطرناک میکنند.
بنابراین دولتهای سوریه و بحرین و ملتها و خصوصاً معترضین باید به این نکته توجه جدی کنند که در صورت ورود به ورطه خطرناک اختلافهای طایفی و مذهبی با بحرانهایی مواجه خواهند شد که امکان اداره آن بحرانها از دست نیروهای داخلی و حتی قدرتهای منطقهای بیرون خواهد رفت. امیدوارم همه طرفهای حاضر در صحنه درک کنند که تنها راه نجات کشورشان پناه آوردن به رأی مردم و تندادن به مشارکت همه ملت در رنگها و مذاهب مختلف است و بهترین راه همانی است که دولتها قبل از آنکه دیر شود و انقلابهایی برآنها غالب شود خود به اصلاحات واقعی مبادرت ورزند.
بسیاری از تحلیل گران گسترش اعتراضات در سوریه را مهم تر از برخی دیگر از کشورها نظیر بحرین، یمن و اردن تلقی میکنند. این اهمیت از چه روست؟
سوریه یکی از کشورهای تأثیرگذار در منطقه عربی وخاورمیانه است وهرگونه تغییر وتحولی در سوریه، تأثیرات مستقیم برمسائل منطقه به ویژه مسائل لبنان و فلسطین خواهد داشت. به همین دلیل است که برخورد همه نیروهای منطقهای و قدرتهای بینالمللی در رابطه با حوادث اخیر دراین کشور احتیاطآمیز بوده است. حتی اشغالگران اسرائیلی که دشمنان سوریه به حساب میآیند ازهرگونه تحول سریع در سوریه استقبال نمیکنند، اروپا و آمریکا نیز علاقه چندانی نسبت به اوجگیری بحران در سوریه نشان نمیدهد، ایران هم مایل است متحد منطقهای خود را در شرایط امن آرام مشاهده کند.
تا چه حد اعتراضات مردم در سوریه به مواضع ضد صهیونیستی دولت سوریه مربوط میشود؟ برخی معتقدند مخالفان بشار خواهان تغییر این مواضع هستند؟
به نظر من این نوع نگاه چه از طرف دولت سوریه و چه از جانب همه طرفهایی که مایل به تحول در سوریه نیستند نوعی فرار به جلو به حساب میآید. نادیده گرفتن واقعیتها چه برای دولت سوریه و چه سایر دوستان سوریه میتواند بسیار زیان بار و حتی ویرانگر باشد. کسی که به سوء تفاهم میان حکومت و مردم سوریه توجه نکند و در جهت حل این سوء تفاهم که انجام اصلاحات اساسی است، گام برندارد، روزی با خشم مردمی مواجه میشود و در آن زمان مردم دیگر امکان اصلاحات را به حاکمان نخواهند داد.
با وجود این به نظر شما چه آینده ای در انتظار سوریه است؟ پیش بینی شما از سمت و سوی تحولات چیست؟
چشمانداز تحولات در سوریه به گونهای است که اما و اگرهای زیادی در مورد آن بیان میشود. من به طور کلی نسبت به تحولات در جهان عرب خوشبین هستم و گمان من آن است که عامل این حرکتها بیداری و آگاهی ملتهاست و مردم این کشورها در در جهان کنونی وضع بهتری را از دولتهایشان خواهانند. با این حال، هنوز زود است در مورد روند آینده تحولات در سوریه اظهار نظر قطعی نمود. شخصاً امیدوارم اصلاح طلبی شانس بیشتری پیدا کند. اما اصلاحطلبی در درجه اول به اراده جدی دولتها نیازمند است که در مورد سوریه به آقای بشار اسد برمیگردد و در درجه دوم نیاز به نوعی از اعتماد و همراهی ملت و دولت دارد.
اگر آقای بشار اسد قصد پیگیری اصلاحات تا نتیجهگیری کامل را داشته باشد، رفتار یکی دو هفته اخیر نیروهای امنیتی سوریه و کشته شدن تعداد قابل توجهی از شهروندان غیرنظامی که آماری قریب به پانصد نفر را شامل میشود با تمایل به اصلاحطلبی سازگاری ندارد.
نظر شما :