ایران مقابل مردم سوریه قرار نگیرد
دیپلماسی ایرانی: موج اعتراضهای عمومی در خاورمیانه و جهان عرب به سوریه رسید. سوریه ای که سکان هدایت آن را بشار اسد در اختیار دارد و قدرت را از پدر به ارث برده اکنون خود گرفتار موج آزادی خواهی شده است. بشار اسد وعده اصلاحات داد و در نخستین گام چند ساعت پیش حالت فوق العاده در این کشور را پس از 50 سال لغو کرد. برخی تحلیلگران حرکت بشار اسد را هوشمندان اما دیرهنگام می دانند و برخی دیگر آن را برای مسکوت کردن موج اعتراضها کافی می خوانند. امامحمد شریعتی دهاقان، رایزن فرهنگی سابق ایران در سوریه، بر این باور است که برای انجام این وعدهها دیر شده و صحنه سیاسی سوریه ابستن خیزشهای مردمی شدیدتری است.
آیا اصلاحاتی که بشار اسد تا به امروز انجام داده، راهی برای نجات وی از سقوطش خواهد بود؟
متاسفانه سوریه یک قدم جلو میرود و دوقدم به عقب بازمیگردد. و هر قدمی که به جلو میگذارد با تاخیر صورت میگیرد. اگر اصلاحات انجام شدنی و وعده داده شده به مردم از یک ماه یا حتی بیست روز پیش به آنها رسیدگی میشد و آنها را عملی میکردند، بدون شک دولت سوریه نتیجه بهتری میگرفت. اما متاسفانه شاهد هستیم که امروزه همه صحنه سوریه، صحنه تظاهرات و اعتراضهای مردمی است. و دراین تظاهرات به ویژه با متهم کردن مردم به اینکه تظاهرات مسلحانه بوده، باعث بدبینی بیشتر مردم شده اند.
تصاویر و صحنههای سرکوب مردم از جمله پاگذاشتن سربازها و لباس شخصیها بر دهان و پشت تظاهرکنندگان، احساسات مردم دنیا را تحریک کرده و از طرف دیگر خود مردم سوریه را نیز تشویق به ادامه مبارزه کرده و باید گفت که ترس در مردم سوریه ریخته شده است.
با توجه به شناختی که من از سوریه دارم به دلیل اینکه چهار سال در این کشور رایزن فرهنگی بودم، احساس میکنم مشکلات نظام بیشتر خواهد شد مخصوصا اگر در تبلیغات واقعیت به مردم منعکس نشود. به عقیده من اصلاحات به اندازه کافی نیست و دیر انجام میشود. امروز خاموش کردن شعلههای انقلاب بسیار مشکل شده است.
بشار اسد نماد اقلیت در سوریه است، درحالیکه اکثریت سنی هستند، آیا این امرهم مانعی بر سرراه بشار اسد به حساب میاید؟
خود بشار اسد و حزب بعث به عنوان لاییک نمی خواهند این مساله را طایفهای کرده و نه در تبلیغات و نه به صورت غیر رسمی مطرح کنند. ولی برداشت مردم اهل سنت این است که یک گروه علوی به ویژه در بخش مخابرات و امنیت و اطلاعات حاکمیت دارند. اما به نظر میرسد آنچه که مهم است، این میباشد که د رتظاهرات هم علویها و هم مسیحیان و هم اهل سنت شرکت داشتند. بنابراین در حال حاضر مساله ازادی از همه چیز بیشتر مطرح است. به ویژه پیوستن مسیحیان به تظاهرات و انقلاب که حدود 10 الی 12 درصد مردم سوریه را تشکیل میدهند، مساله را برای این کشور سختتر کرده است. علویها نیز درمناطق محروم به تظاهرات پیوستند و خواستار آزادی شدند. همه این راهپیماییها مشکلات بیشتری را برای دولت بوجود آورده و دلیل اصلی این است که سوریه به خواستههای مردم دیر پاسخ داده است.
هرگونه تغییردر ابعاد نظام تا کجا پیش خواهد رفت و این تغییر چه تاثیری بر مناسبات داخلی و خارجی این کشور خواهد گذاشت؟
گفته میشود در مورد تغییرات در سوریه هیچ طرفی از آن سودی نخواهد برد، به عبارت دیگر نه امریکا، نه اسراییل و نه حتی کشورهای منطقه نفعی نخواهند داشت. با توجه به اینکه هنوز مشخص نیست که چه حکومتی برسرکار خواهد امد، به عقیده من با توجه به خیزشی که برای دموکراسی در منطقه شکل گرفته باید به این خیزشها توجه بیشتری داشتند و برعکس تحلیلهایی که مسولان سوری داشتند که این خیزش به سوریه نمیرسد، اما دیگر پیشبینیها حاکی از ان بود که این انقلابها حتما به سوریه هم خواهد رسید.
کسانی که بر این عقیده بودند مردم در جهت تظاهرات گام برنمیدارند به دلیل اینکه سوریه موضع ضد اسراییلی دارد، درحالیکه علمای مسلمانان در دو روز قبل پیام داده و اعلام کردند که پیشقراول بودن در برابر اسراییل مجوزی برای کشتار و سرکوب مردم و یا مجوزی برای ازادی ندادن به مردم نیست.
بنابراین این مساله مطرح است که تمام مردم منطقه ضداسراییل هستند، به عبارت دیگر گرایشها در مصر، تونس و دیگر کشورها در طولانیمدت به ضررمنافع اسراییل است. در مورد سوریه نیز مردم این کشور همین گرایشها را دارند و نباید بدبین بود که برخی سیاستها گرایش به منافع اسراییل دارد.
باید اضافه کرد که انتقاد از ساختار سیاسی، وراثتی کردن، حاکمیت حزب بعث به معنی انتقاد از جهتگیری سیاسی سوریه نیست.
در صورت ایجاد تحولات بنیادین، مناسبات همپیمانان سوریه چه خواهد شد؟
بستگی به عملکرد خود همپیمانان دارد. با توجه به ارتباطی که با مردم سوریه برقرار میکنند، اینده خود را ترسیم خواهند کرد. ایران نیز نباید به گونهای عمل کند که مردم سوریه تصور کنند که به سمت و سوی خاصی گرایش دارد. ما از نظر جهتگیری سیاسی یقینا طرفدار سیاست حاکمان سوریه هستیم، اما بگذاریم که خود مردم سوریه برای ساختار سوریه تصمیم بگیرند. بنابراین ایران در مورد ساختار سیاسی نباید به گونهای عمل کند که در مقابل مردم باشد. در نتیحه اگر ما به گونهای عمل کردیم که با سیاستها موافق بودیم و اجازه دادیم که تغییر ساختار توسط خود مردم سوریه شکل بگیرد، یقینا با همپینان خود مشکلی نخواهند داشت. به این دلیل که ما خود را ضد اسراییلی میدانیم و مردم منطقه هم همین عقیده را دارند و در نهایت به یک نقطه مشترک خواهیم رسید. اما اگر عملکرد بدی داشته باشیم و تشویق کنیم که سرکوب مردم هم باید همانند انتخابات سال 88 باشد که متاسفانه عملی بود که سفیر ما در سوریه انجام داد و انعکاس منفی برای ایران در سوریه داشت، چنین رویکردهایی میتواند به ضرر ما تمام شود.
نظر شما :