رقابت نفسگیر ایران و ترکیه در تحولات خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: تحولات منطقه عربی به سمت و سویی میرود که به زودی شاهد تحولاتی شگرف در آن خواهیم بود. با انقلابهای عربی که در حال حاضر هیچ کشوری را از رایحه خود مصون نگذاشته، تمامی معادلات سیاسی و استراتژیک منطقه تغییر خواهد کرد و معادلهای جدید شکل خواهد گرفت. در این میان نقش کشورهای مختلف دنیا برای بهرهبرداری از وضعیت فعلی برای حفظ منافشان نیز پررنگ است. پر واضح است که دنیای غرب از این که با تغییرات شگرفی که جامعه عربی به خود میبیند احساس نگرانی شدید میکند و این گونه برداشت میکند که منافعش در معرض تهدیدهای جدی است. در عین حال شاهدیم که غرب و برخی متحدان عربش تا چه اندازه از نفوذ ایران در منطقه نگرانند. این نگرانی تا بدانجا است که برخی تحلیلگران از آن به عنوان جنگ سرد غرب و متحدان عربش با ایران یاد میکنند.
در این میان ورود یک رقیب دیگر در منطقه که اتفاقا جذابیت بیشتری برای کشورهای عربی دارد باعث شده تا شاهد رقابتی نفسگیر در منطقه باشیم؛ ترکیه. کشوری که با رجب طیب اردوغان، عبدالله گل و معمار حزب عدالت و توسعه یعنی احمد داوود اوغلو به اوج رسیده و روزهای طلایی خود را میگذراند و به سمتی میرود که به قدرتی تمام عیار در منطقه تبدیل شود.
بدین ترتیب میتوانیم بگوییم دو رقیب جدی به فکر نقشآفرینی تمام عیار در آینده منطقهاند، ایران و ترکیه. دو کشوری که بر خلاف دیگر رقابتهای سیاسی به خصوص در دوران جنگ سرد، از متحدان نزدیک در منطقه محسوب میشوند و با یکدیگر روابط بسیار نزدیک و حسنهای دارند. روابط ایران با ترکیه به اندازهای به هم نزدیک است که با کمتر کشور باثبات در خاورمیانه قابل مقایسه است.
روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به همین موضوع پرداخته و نوشته است: وضعیت جاری در جهان عرب مناقشه بر سر آینده منظومه عربی را بسیار پررنگ کرده است. در حالی که جهان عرب به فکر راهی برای حل بحران داخلی خودش است، بازیگران منطقهای به فکر تاثیرگذاریی بر آینده جهان عرب هستند. بسیار سخت است که دریابیم کدام کشور خارجی در این حال و هوای دموکراسیخواهی بیشترین منفعت را به جامعه عربی میرساند. قبل از طرح هر گونه پرسشی یادآوری این نکته لازم است که شاهدیم شورای همکاری خلیج فارس که از سال 1981 تاسیس شده تا چه اندازه توانسته در برابر هر گونه نفوذ اثرگذار خارجی بر تحولات داخلی خود مقاومت کند. در تحولات بحرین و یمن این وضعیت را به خوبی شاهدیم. اما در خارج از منطقه خلیج فارس اوضاع به این گونه نیست. در لیبی به وضوح میبینیم که پیمان آتلانتیک شمالی دخالت نظامی کرده و موضوع وساطت اتحادیه آفریفا با معمر قذافی برای حل بحران این کشور را به صراحت رد کرده است. ولی از آن منطقه که بگذریم به منطقه شامات میرسیم که مربع چهارگانه سوریه – اردن – عراق – لبنان را تشکیل میدهد. منطقهای که با افزایش تحرکات اعتراضی در سوریه احتمالات متعددی را به وجود آورده و از یک سو حضور ایران و از سوی دیگر حضور ترکیه و نقش آنها را در آینده تحولات منطقه را بیش از پیش مطرح کرده است.
در ادامه این یادداشت آمده است: ترکیه با این منطقه نزدیک به 800 کیلومتر مرز دارد از این رو هر گونه ناآرامی و اتفاقی در این حوزه تاثیری مستقیم بر ترکیه میگذارد. در حالی که ترکیه همه توان خود را بر تحولات داخلی سوریه متمرکز کرده در مقابل شاهدیم که ایران به رغم این که حمایت تمام عیاری از نظام سوریه و رئیس جموری آن بشار اسد داشته است، نتوانسته هنوز موفق عمل کند و همه تلاش خود را بر این مسئله متمرکز کرده که پیمان استراتژیکش با سوریه حفظ شده و نقش منطقهای دمشق را نیز پررنگ نگه دارد.
در ادامه این یادداشت به منافع جمهوری اسلامی ایران در سوریه اشاره شده و آمده است: از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 تا کنون ایران در سوریه مصالح حیاتی خود را دنبال میکرده است. ایران از این همپیمانی در طول این مدت منافع بسیاری به دست آورده است. در حال حاضر هم نمیتواند ببیند که روزی این همپیمانی مخدوش شده باشد به خصوص این که با تهدیدهای متعددی نیز مواجه است. به ویژه با افزایش بحران بحرین و بالا گرفتن اختلافهای عربی – ایرانی اکنون بیش از پیش این سئوال مطرح میشود که آینده روابط ایران و جامعه عربی به کدام سمت کشیده خواهد شد. به خصوص این که هم در لبنان و هم در شورای همکاری خلیج فارس شاهد بیان اظهارات شدیداللحن و تندی علیه ایران هستیم.
در این یادداشت بر تلاش ایران بر حفظ توازن سیاسیاش در منطقه تاکید شده و آمده است: فارغ از تاثیرات سلبی یا ایجابی ایران تا کنون تهران تلاش کرده که توازن را در تحولات منطقه حفظ کند. ما شاهدیم که ایران در هیچ کدام از پروندههای منطقهای افراط یا تندروی به خرج نداده اگر چه برای گسترش روابط و اعمال نفوذ با واقعیتهای جدید دنیای عرب بسیار فعال بوده است. نمونههای تونس و مصر دلیل روشنی برای این ادعا است. ایران از جمله نخستین کشورهایی بود که از انقلابهای تونس و مصر استقبال کرد و وقوع آن را به مردم آن کشور تبریک گفت.
نویسنده در ادامه به نقش ترکیه میپردازد و مینویسد: رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه در نشست داووس در ژانویه 2009 که در آن با شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل درگیری لفظی داشت و بر سر قضایای منطقه و جنگ اسرائیل در غزه او را به شدت مورد انتقاد قرار داد و شماتت کرد، در حقیقت از دیپلماسی تازه خود در خاورمیانه پردهبرداری کرد. وی دیپلماسی خارجی ترکیه را در این منطقه به طور بیسابقهای فعال کرد و برای نخستین بار شاهد بودیم که ترکیه مکتب سیاسی تازهای را به منطقه ارائه داد که تا کنون مورد استقبال افکار عمومی خاورمیانه قرار گرفته است. از آن به بعد دیدیم که ترکیه در تحولات منطقه به چه ترتیب وارد شد. از یک سو توصیه اصلاحات به رهبران عرب میداد که در مصر و سوریه نمونه آن را دیدیم و از سوی دیگر برای آینده سیاسی دیگر کشورهای عربی نقشه راه ارائه میداد شبیه آنچه در لیبی شاهد بودیم. ترکیه همچنین با فعالسازی جنبشهای اسلامی در منطقه و تقاضا از جامعه جهانی برای تجدید نظر نسبت به رویکرد خود در برابر جنبش حماس نمونه تازهای از حکومت معتدل اسلامی ارائه داد که در حال حاضر به نمونه ایدهآلی برای بسیاری از حکومتها تبدیل شده است.
این یادداشت در نهایت این گونه پایان مییابد: بسیار سخت است تصور کنیم خاورمیانهای مطابق با معیارهای دموکراتیک تشکیل شود. خاورمیانهای که سالها از استبداد رنج برده و سایه تنش با اسرائیل را که هر گونه راه حلی برای پایان دادن به بحران سیاسی را رد میکرد، قرار است پوستاندازی کرده و از حالا به بعد دموکراتیک باشد. اما نمیتوان این حقیقت را نادیه گرفت که ملتهای منطقه ناچارند در نهایت با تغییر حکومتها خود اقدام به تشکیل حکومتهای جدید کنند حال این حکومتها از نوع ترکیه باشد یا ایران. این حقیقتی غیرقابل انکار است که رقابتی نفسگیر میان ایران و ترکیه در خاورمیانه وجود دارد که بر اراده ملتهای خاورمیانه اثر گذاشته و هر کدام با شیوه ویژه خود حکومتهای آینده را مشابه یا متمایل به خود و منافعشان شکل دهند.
نظر شما :