بشار اسد قهرمان تاریخ سوریه می‌شود؟

۳۱ فروردین ۱۳۹۰ | ۱۳:۴۸ کد : ۱۲۰۴۷ اخبار اصلی
انقلاب‌های عربی به سوریه هم رسیده است. حالا دیگر قلب منطقه شامات در تب و تاب انقلاب می‌سوزد. شهرهای درعا، حمص، حلب و حتی مناطق اطراف دمشق، پایتخت سوریه نیز شاهد تظاهرات است
بشار اسد قهرمان تاریخ سوریه می‌شود؟

دیپلماسی ایرانی: انقلاب‌های عربی به سوریه هم رسیده است. حالا دیگر قلب منطقه شامات در تب و تاب انقلاب می‌سوزد. شهرهای درعا، حمص، حلب و حتی مناطق اطراف دمشق، پایتخت سوریه نیز شاهد تظاهرات است. به رغم این که بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه وعده اصلاحات داده و گفته است که خود را متعهد می‌داند که اصلاحات را تا آخرین لحظه و فورا عملی کند، اما تظاهرکنندگان سوری تمایلی به صبر بیش از این ندارند، آنها اصلاحات را نه یک هفته دیگر یا حتی فردا، همان طور که بشار اسد وعده آن را داده بلکه همین الآن می‌خواهند که اجرا شود. به همین دلیل همچنان به خیابان‌ها می‌آیند و تظاهرات می‌کنند نیروهای امنیتی سوری نیز مشت آهنین نشان می‌دهند.

روزنامه الحیات، چاپ لندن در یادداشتی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: همان طور که در مصر، تونس، لیبی، یمن، بحرین، اردن، الجزایر و دیگر کشورهای عربی شاهد تظاهرات مردمی هستیم در سوریه نیز شاهدیم که مردم به خیابان‌ها آمده‌اند و علیه حکومت شعار می‌دهند. در این میان به نظر می‌رسد جامعه بین‌المللی آن توجهی را که لازمه توجه به یک حرکت مردمی و انقلابی است را به سوریه نمی‌کند. حتی لبنانی که با هزار بند به سوریه وصل است، اهمیتی به آنچه در این کشور می‌گذرد، نمی‌دهد. درباره دیگر کشورهای عربی نیز این مسئله، قضیه اصلی آنها نیست. حتی از این بالاتر هنوز نظام خود را در موقعیتی نیافته که بخواهد نسبت به آنچه در کشور می‌گذرد موضع‌گیری ویژه‌ای کرده یا خود را موظف به توضیح بداند.

در ادامه یادداشت آمده است: مشکل سوریه با تحولات داخلی و خارجی پیوند خورده است. از یک سو تظاهرات مردمی در اعتراض به آزادی‌ها، کرامت انسان‌ها و فساد اداری و مالی دولت دیده می‌شود و مردم خواهان دموکراسی واقعی در کشورشان هستند از سوی دیگر مسائل منطقه‌ای به خصوص اسرائیل و پرونده صلح اعراب با این رژیم مطرح است. این مسئله ما را به یک حقیقت تاریخی می‌رساند. حقیقتی که نشان می‌دهد همواره تغییر حکومت در سوریه دغدغه منطقه‌ای داشته است. چندان تصادفی نبود هنگامی که حسنی، رهبر سابق سوریه در سال 1949 در کشور کودتا کرد و دموکراسی را تعطیل کرد در حالی که این کودتا تنها یک ماه پس از تشکیل رژیم اسرائیل در سال 1948 انجام شد. از آن موقع تا سال 1970 وضعیت داخلی سوریه به همین ترتیب بود. سوریه مسائلش را در داخل حل نمی‌کرد و هر چه می‌شد آن را با مسائل خارجی پیوند می‌داد. همواره وظیفه خود را یک چیز می‌دانست: برخورد با توطئه‌ها، سکوت در برابر تحولات پیرامونی و قلع و قمع هر چیزی که گمان می‌کرد با منافع حزب یا جریان حاکم تضاد دارد. در حالی که حیات سیاسی، اقتصادی، آموزش و بهداشت روز به روز سیر قهقرایی به خود می‌گرفت. این مسئله باعث شده تا وضعیت داخلی سوریه همواره بغرنج‌تر شود و دولت نیز به هر بهانه‌ای خود را از پاسخ‌گویی به مردم معاف داند.

در ادامه یادداشت به عصر جدید سوریه پرداخته شده و آمده است: سوریه همواره خود را درگیر پرونده‌های عربی مختلف کرده است. در پرونده فلسطین خود را به شدت غرق کرد، آینده سیاسی خود را به پرونده لبنان پیوند داد و خود را به شدت با مسائل اردن و عراق درگیر کرد. تا قبل از 1970 حکام سوریه در سایه حکومت تک ‌حزبی و خود محوری تبحری کافی در فرار از واقعیت‌های داخلی داشتند و با روی کار آمدن عبدالناصر در سال 1958 حتی توانستند با استفاده از اعتقادات پان‌عربیستی وی توجیه کافی برای سرکوب افکار عمومی و مردم به دست آورند. در سال 1963 هنگامی که حزب بعث بر سر کار آمد نیز همین شیوه اتخاذ شد.

نویسنده یادداشت در ادامه می‌نویسد: سوریه همیشه سرزمین تناقض‌ها بوده است. این بار هم بشار اسد همین شیوه را پیش گرفته است. در حالی که در داخل این کشور مردم بر آزادی‌های سیاسی، اقتصادی، آموزشی و بهداشتی تاکید دارند حکومت در خارج وقت خود را صرف درگیری‌های بین‌المللی می‌کند و بر طبل عربیسم می‌کوبد. هر گاه هم در داخل اتفاقی افتاده سریعا آن را به خارج وصل کرده‌اند. نظام تک حزبی و استبدادی همواره همین مشکل را داشته است.

در پایان این یادداشت آمده است: شاید این بار وضعیت سوریه تغییر کند. اگر اکنون سوری‌ها بر مسائل داخلی‌شان متمرکز شوند شاید راه و روش سیاسی‌شان عوض شود. هر چه باشد این هم جزئی اصلاحات است. باید بشار اسد قبل از آن که دیر شود دست به کار شود، روزها یک به یک می‌گذرند و از خشم تظاهرکنندگان کاسته نمی‌شود. اگر به خواسته‌های درونی جامعه سوریه توجه شود، سوریه به جایگاه واقعی خود در تحولات منطقه باز خواهد گشت و اعتبار ملی خود را در کنار اعتبار منطقه‌ای و بین‌المللی به دست خواهد آورد. جایگاهی که دیگر نفرتی در کار نخواهد بود، چون برخواسته از مردم است.



نظر شما :